پیشنهادهای محبوبه امیر (١٣٤)
Put one's shoulder to the wheel Formal, Set to work vigorously
The more the merrier
جراتش رو نداری
You don't have the guts
Kudos to you Nice one Congrats
You have my word
به نفع خودته
Go whole hog Go to town
I made it up
Made up
پیش داوری مخرب
قصد فضولی ندارم
نسبتا گران قیمت
از خود راندن
با توجه به
این حرف بین خودمون بمونه
By and large
Ins and outs
خط خطی کردن
با من گستاخانه حرف نزن
نیمه کاره رها کردن
پذیرش
از همان آغاز
بازار گرمی داشتن
آن مقداری که، چه مقدار
Turn away
در متون قدیمی:بندگان
گل سوسن
گل کریسمس، گل دختر سفیر
نشاط آور، دلگشا، طربناک
در رفاه به دنیا آمدن
فقط محض اطلاع
Just a heads up
Mystic path
Whirling dance Mystic dance music
ذیل
پوشیده شدن از The mountains were covered with snow کوه ها پوشیده از برف شدند
Unsavory people Association with unsavory people brought me here مرا همنشینی با افراد ناباب به اینجا کشاند.
من بهش چشم غره رفتم
از رونق افتاد
داشت یادم می رفت
محکوم به؛ He was guilty of murder او محکوم به قتل بود
نگرانتم
شیر آب را ببند
دارابودن؛در بر داشتن
Cry wolf به معنی چوپان دروغگو است cry به معنی گریه. در واژه قبلی اشتباه ثبت شده است
چشمان اغواگر
در به در دنبال چیزی گشتن
خیلی مشتاقم بدونم
I'm dying to know
شوخی کردن؛دست انداختن
یه عذرخواهی بهت بدهکارم
وقتی کاری رو به خوبی و با موفقیت پشت سر می گذاری این جمله را بکار میبری.
شکم آوردم
از دستم در رفته
تو جیگری !
دیوونه شدی؟
بهم بر نخورد
تدوین شدن
سیب زمینی تنوری ( با پوست )
واقعا" درکت می کنم
سر حرفت بمون
به مغزت فشار بیار
من آدم خاکی ام
من خیلی مشکل پسندم
زود بر می گردم
حرص نزن
نی، قلم، کلک
پیدا
سیر شدن
ساعت جیبی
زن راهنما که در سالن تئاتر یا سینما جای نشستن تماشاچیان را به آنان نشان می دهد
همراه شدن
هوش
کار کردن با، پذیرفتن چیزی، شروع استفاده از چیزی و توسعه بیشتر آن
گزارش های موردی
حکایت کردن با سوز و گداز
نسبی
از نظر مسیحیان "آیین های غیر مسیحی چند خدایی"
از آنجایی که
تقدیر ازلی
به من حق بدین، حق دارم
مخلوق
افکندن
Pre - eminence
Unsolicited
Unsolicited
ناطلبیده
فهرست قیمت ها
بی دریغ
جز او
پایان، انتها
ذیل
تعلیم کتاب مقدس به روش تحکم آمیز
تعلیم کتاب مقدس به روش تحکم آمیز
Daily food
Baby linen
reed of Destiny
بصیر، بینا
The sovereignty of God
مُلک خدا
تقصیر
چای خشک، برگهای چای
هوا دونفره است. رمانتیک و عاشقانه
جاتون خالی
داره نم نم باران میاد
داره شر شر باران میاد
بد موقع که مزاحم نشدم
روغن جلا
به خاطر اتفاق بدی که برای شما افتاده متاسفم
تا سه روز دیگر
خال مادرزادی
مولفه
تام
مغز یک نفر را به کار گرفتن، سوال پرسیدن
الله بختکی درست درآمدن، بی برنامه پیش رفتن
برای امشب کافیه
تلاش کردن برای آدم خوبی بودن
هیجانت را کنترل کن
ازدواج کردن
دل به دل راه داره
مشاهده می کند
بی نتیجه
داشتن
اولین معنا، معنای مستقیم، معنای یک کلمه در دیکشنری، معنای آشکار یا سرراست
آوای
نشانی گیرنده ( نامه )
درآمیختن، پیوند دادن
آشکار
بی دلیل
مبتدی
سرآمد
خانقاه
سماع