festive

/ˈfestɪv//ˈfestɪv/

معنی: شاد، جشنی، عیدی، بزمی
معانی دیگر: (وابسته به یا مناسب جشن و جشنواره) جشنی، جشن و سرور(ی)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: festively (adv.), festiveness (n.)
(1) تعریف: of, relating to, or suitable for a feast or celebration.
مترادف: celebratory, gala, holiday
مشابه: festival, gay, jolly, merry

- a festive costume
[ترجمه گوگل] یک لباس جشن
[ترجمه ترگمان] یه لباس شاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: merry and joyful.
مترادف: convivial, gay, gleeful, jolly, joyful, merry, mirthful
متضاد: funereal
مشابه: cheerful, cheery, frolicsome, happy, lively

- a festive occasion
[ترجمه گوگل] یک مناسبت جشن
[ترجمه ترگمان] به مناسبت جشن و سرور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. norooz is a festive season
نوروز فصل جشن و سرور است.

2. to be in a festive mood
سر کیف بودن،سر حال بودن،شاد و خرم بودن

3. the candles and flowers on the table gave the meeting a festive character
شمع ها و گل های روی میز به جلسه حالت بزم مانندی داده بود.

4. The city is in a festive / holiday mood.
[ترجمه گوگل]شهر در حال و هوای جشن / تعطیلات است
[ترجمه ترگمان]این شهر در حال حاضر در حال جشن و شادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. May the bright and festive glow of New Year candle warm the days all the year through. Hoping you will have a wonderful time enjoying New Year that is happy in every way.
[ترجمه گوگل]باشد که درخشش روشن و جشن شمع سال نو، روزها را در تمام طول سال گرم کند به امید اینکه لحظات خوبی را با لذت بردن از سال نو که از هر نظر شادی آور است داشته باشید
[ترجمه ترگمان]ماه مه درخشش نور و شادی شمع سال نو، روزه ای سراسر سال را گرم می کند به امید این که شما زمان فوق العاده ای برای لذت بردن از سال نو داشته باشید که از هر لحاظ خوشحال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The whole town is in festive mood .
[ترجمه گوگل]تمام شهر در حال و هوای جشن است
[ترجمه ترگمان]همه شهر در حال جشن و شادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The atmosphere was festive and jolly.
[ترجمه گوگل]فضای جشن و شادی بود
[ترجمه ترگمان]فضا سرشار از شادی و شادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. May the bright and festive glow of Christmas candle warm the days all the year through. Hoping you will have a wonderful time enjoying Christmas Day and wishing you a New Year that is happy in every way.
[ترجمه گوگل]باشد که درخشش روشن و جشن شمع کریسمس در تمام طول سال روزها را گرم کند به امید اینکه اوقات خوبی را با لذت بردن از روز کریسمس سپری کنید و سال نوی را برای شما آرزو می کنم که از هر نظر شاد باشد
[ترجمه ترگمان]مه روشن و جشن شمع کریسمس در تمام طول سال تمام طول سال را گرم می کند به امید این که زمان فوق العاده ای برای لذت بردن از روز کریسمس داشته باشید و برای شما یک سال نو را آرزو کنید که از هر لحاظ خوشحال باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Setting off firecrackers can add to the festive atmosphere and offer an outlet for people's pleasure and excitement.
[ترجمه گوگل]برپا کردن فشفشه می تواند به فضای جشن اضافه کند و خروجی برای لذت و هیجان مردم ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]با گذاشتن ترقه می توانید به فضای جشن اضافه کنید و یک خروجی برای لذت و هیجان افراد فراهم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was Christmas and everyone was in festive mood.
[ترجمه گوگل]کریسمس بود و همه در حال و هوای جشن بودند
[ترجمه ترگمان]کریسمس بود و همه سرحال بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Christmas is often called the festive season.
[ترجمه گوگل]کریسمس اغلب فصل جشن نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]کریسمس معمولا فصل جشن نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Beneath the festive mood there is an underlying apprehension.
[ترجمه گوگل]در زیر حال و هوای جشن، دلهره ای نهفته است
[ترجمه ترگمان]در زیر فضای جشن، نگرانی زیربنایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The factory was due to shut for the festive period.
[ترجمه گوگل]این کارخانه قرار بود برای دوره جشن تعطیل شود
[ترجمه ترگمان]کارخانه قرار بود در مدت جشن بسته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. John was obviously in a festive mood .
[ترجمه گوگل]جان مشخصا در حال و هوای جشن بود
[ترجمه ترگمان]جان در حال جشن و سرور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Festive paper decorations had been hung from the ceiling.
[ترجمه گوگل]تزئینات کاغذی جشن از سقف آویزان شده بود
[ترجمه ترگمان]تزئینات کاغذی از سقف اویزان شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاد (صفت)
happy, debonair, merry, glad, gleeful, cheery, light-hearted, joyful, festive, chirk, exultant, frolicsome, gamesome

جشنی (صفت)
festive, convivial, festival, festal

عیدی (صفت)
festive, festival, festal

بزمی (صفت)
festive, lyrical

انگلیسی به انگلیسی

• like a feast or festival, merry, joyful
something that is festive is full of colour and happiness, especially because of a holiday or celebration.

پیشنهاد کاربران

مناسبتی
مربوط به مراسم شادی، پلوخوری
برای مثال
Festive clothing میشه لباس پلوخوری
My terrible Christmas break - up taught me the power of spending the 💥festive season💥 alone
telegraph. co. uk@
نشاط آور، دلگشا، طربناک
jolly
merry
joyous
joyful
happy
good - time
gleeful
mirthful
حال و هوای جشن داشتن

بپرس