پیشنهاد
١

Put one's shoulder to the wheel Formal, Set to work vigorously

پیشنهاد
١

The more the merrier

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

جراتش رو نداری

پیشنهاد
٢

You don't have the guts

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

Kudos to you Nice one Congrats

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

You have my word

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نفع خودته

پیشنهاد
٥

Go whole hog Go to town

پیشنهاد
٣

I made it up

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Made up

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیش داوری مخرب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

قصد فضولی ندارم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

نسبتا گران قیمت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

از خود راندن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

با توجه به

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

این حرف بین خودمون بمونه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

By and large

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Ins and outs

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خط خطی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

با من گستاخانه حرف نزن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نیمه کاره رها کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

پذیرش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

از همان آغاز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بازار گرمی داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

آن مقداری که، چه مقدار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Turn away

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در متون قدیمی:بندگان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

گل سوسن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

گل کریسمس، گل دختر سفیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نشاط آور، دلگشا، طربناک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در رفاه به دنیا آمدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

فقط محض اطلاع

پیشنهاد
٤

Just a heads up

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Mystic path

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Whirling dance Mystic dance music

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ذیل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

پوشیده شدن از The mountains were covered with snow کوه ها پوشیده از برف شدند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Unsavory people Association with unsavory people brought me here مرا همنشینی با افراد ناباب به اینجا کشاند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

من بهش چشم غره رفتم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

از رونق افتاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

داشت یادم می رفت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

محکوم به؛ He was guilty of murder او محکوم به قتل بود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

نگرانتم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

شیر آب را ببند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

دارابودن؛در بر داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Cry wolf به معنی چوپان دروغگو است cry به معنی گریه. در واژه قبلی اشتباه ثبت شده است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چشمان اغواگر

پیشنهاد
٧

در به در دنبال چیزی گشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

خیلی مشتاقم بدونم

پیشنهاد
٣

I'm dying to know