تاریخ
١ سال پیش
متن
This last clause is a thinly-veiled threat to those who might choose to ignore the decree.
دیدگاه

آخرین بند ( این قانون ) ، یک تهدید آشکار برای کسانی است که شاید تصمیم بگیرند از دستورات پیروی نکنند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The contract contains a confidentiality clause.
دیدگاه

قرارداد شامل بندی است که محرمانه بودن آنرا ذکر می کند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The raft would be more buoyant if it was less heavy.
دیدگاه

اگر قایق کمی سبک تر بود، می توانست بیشتر شناور بماند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I'm about done with my work, so I'll be down for dinner soon.
دیدگاه

کارهام تقریباً داره تموم می شه، بعدش زودی میام پایین برا ناهار

تاریخ
١ سال پیش
متن
All these plans presuppose that the bank will be willing to lend us the money.
دیدگاه

تمام این طرح ها تضمین خواهند کرد که بانک خواهان قرض دادن پول به ما خواهدبود

تاریخ
١ سال پیش
متن
A great ship asks deep water.
دیدگاه

کشتی بزرگ، دریای عمیقی می طلبد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
To assert this is to denigrate the effectiveness of the police.
دیدگاه

برای اثبات این، باید توانمندی پلیس را زیرسوال ببری.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The prisoner's wrists bled from the tight manacles.
دیدگاه
٠

مچ دستان زندانی به سبب دست بندها خون آلود شده بودند.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Grain by grain and hen fills her belly.
دیدگاه
٠

دانه ای بعد از دانه ای و مرغی که شکم از عزا درمی آورد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Having lost her passport, she is now in deep water.
دیدگاه
٠

به خاطر گم کردن گذرنامه، روزگارش سیاه شده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Some of the discoveries were in deep water.
دیدگاه
٠

برخی از این اکتشافات در اعماق آب ها بودند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Word was sure to get about, and the shrine would suffer from it.
دیدگاه
٠

حتماً این راز برملا می شه و زیارتگاه ضربه خواهد خورد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A leading light in/of the art and ballet world, he was a close friend of the Princess.
دیدگاه
٠

او که یکی از دوستان نزدیک شاهزاده بود، از برجستگان هنر و دنیای رقص باله به شمار میآید

تاریخ
١ سال پیش
متن
Another was a leading light opera singer in the local community.
دیدگاه
٠

دیگری ( Another ) ، یکی از شخصیت های برجسته خوانندگی اپرا در این مرز و بوم بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Californian agriculture is the leading light in America and even in the world.
دیدگاه
٠

کشاورزی کالیفرنیا به عنوان پیشرو در کشاورزی آمریکا و حتی جهان تلقی می شود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I wish he'd quit bothering me with his pesky questions.
دیدگاه
٠

ای کاش دیگر با این سوال ناخوشایند مرا اذیت نکند

تاریخ
١ سال پیش
متن
This custom has fallen into abeyance now.
دیدگاه
٠

این سنت، هم اکنون از رونق افتاده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Let's hold that broblem in abeyance for a while.
دیدگاه
٠

بگذار این مشکل را برای مدتی نادیده بگیریم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Prices have been fixed by government fiat.
دیدگاه
٠

با یک دستور دولتی، قیمت ها ثابت نگه داشته شدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Fiat is Italy's largest industrial conglomerate.
دیدگاه
٠

فیات از بزرگ ترین مجتمع های صنعتی ایتالیا می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The lifeboat brought off most of the shipwrecked sailors.
دیدگاه
٠

قایق نجات اغلب دریانوردان کشتی شکسته را نجات داد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He brought off his speech with ease.
دیدگاه
٠

با خاطری آسوده توانست که سخنرانی خود را با موفقیت به اتمام برساند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The Canadian Supreme Court ruled that the State can ban pornographic images which "denigrate women".
دیدگاه
٠

دادگاه عالی کانادا حکمی داد که به موجب آن تصاویر مستهجن که مسبب "بی آبروئی زنان" می گردند را ممنوع کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Excuse me, I must dash off now.
دیدگاه
٠

ببخشید، باید الان سریعاً بروم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Should he dash off a few writs?
دیدگاه
٠

نباید او به سرعت چند خط دیگر بنویسد؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
There is a high rate of juvenile delinquency in this area.
دیدگاه
٠

میزان بزهکاری نوجوانان در این منطقه بسیار بالا می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We can curb juvenile delinquency by education.
دیدگاه
٠

از طریق آموزش می توانیم جلو بزهکاری نوجوانان را بگیریم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
MacTavish was characteristically forthright in his reply.
دیدگاه
٠

آقای مک تاویش در پاسخ خود به طور متشخصانه ای صریح بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
His forthright manner can be mistaken for rudeness.
دیدگاه
٠

رفتار بی پرده او ممکن است با بی ادبی اشتباه گرفته شود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The library has received a generous bequest from a local businessman.
دیدگاه
٠

به این کتابخانه یک ارثیه سخاوتمندانه از یکی از تجار محل رسیده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
In his will he made a substantial bequest to his wife.
دیدگاه
٠

وی در وصیت نامه ی خود، سهم الارث قابل توجهی برای همسرش به جای گذاشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He received a bequest under his grandmother's will.
دیدگاه
٠

او ارثیه ای بنابه وصیت مادربزرگش دریافت کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Regrettably, I must leave failure as a bequest to Earth.
دیدگاه
٠

با نهایت تاسف، باید شکست را به عنوان میراثی برای زمین به جای بگذارم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
As you can imagine, the bequest has caused a deep rift between them.
دیدگاه
٠

همونطور که انتظار می رفت، ارثیه باعث اختلاف شدیدی مابین آن ها گردید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A bequest of the surplus is called residuary.
دیدگاه
٠

به سهم الارثی که در وصیت نامه ذکر نشده است، مابقی ارث میگویند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The area is a tinderbox that could again plunge the country into civil war.
دیدگاه
٠

این منطقه به انبار باروتی تبدیل شده است که می تواند دوباره کشور را به جنگ داخلی سوق دهد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Dublin city is currently like a tinderbox just waiting to explode.
دیدگاه
٠

شهر دوبلین هم اکنون همچون انبار باروتی است که منتظر ( جرقه ای برای ) انفجار است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Julia finally made a clean breast of it and admitted that she had stolen the money.
دیدگاه
٠

جولیا بالاخره دهان به حقیقت گشود و اقرار کرد که او پول را دزدیده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He made a clean breast of the whole secret.
دیدگاه
٠

همه اسرار دلش رو ریخت رو داریه.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She interposed herself between the general and his wife.
دیدگاه
٠

او بین ژنرال و همسرش، میانجیگری کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
'But how do you know that?' he interposed.
دیدگاه
٠

حرف او را قطع کرد و گفت: اما تو اینها رو از کجا میدانی؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
"That might be difficult," interposed Mrs. Flavell.
دیدگاه
٠

بانو فلاول رشته کلام او را برید و گفت: شاید کار سختی باشه.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He would have been reluctant to accede if she had.
دیدگاه
٠

اگر بانو هم رضایت می داد، وی باز هم در این باره مردد می ماند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Most people would accede to his wishes just to get him out of their face.
دیدگاه
٠

اغلب مردم به خواسته های او عمل می کردند، تا فقط گور خود را گم کند.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
He answered the reporters'questions flippantly; this cannot be airily explained to your children.
دیدگاه
٠

او به سوالات خبرنگار با بیـخیالی پاسخ داد، این موضوع را نمـی توان به صراحت برای کودکان توضیح داد.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
'Oh dear,' he said flippantly.
دیدگاه
٠

او با بی خیالی گفت: اوه، عزیزدلم

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
How can you treat me so flippantly!
دیدگاه
٠

چطور می تونی با این بی تفاوتی با من برخورد کنی.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The boat was hit by a squall north of the island.
دیدگاه
٠

قایق در شمال جزیره با طوفان برخورد کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A sudden vicious squall knocked her to the ground.
دیدگاه
٠

صدای غرش مهیب و غیر منتظره ای او را بر زمین کوبید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He'd do anything rather than displease his parents.
دیدگاه
٠

او به جای ناراحت کردن والدینش، هر کاری را برای آنها انجام میدهد،