تاریخ
٤ سال پیش
متن
My mother taught me how to sew.
دیدگاه
٧

مادرم به من دوختن را آموزش داد.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Next day, Miss Stone decided to sew up the rip.
دیدگاه
٧

روز بعد، خانم استون تصمیم گرفت تا پارگی را بدوزد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The council boldly addressed problems that had been ignored in the past.
دیدگاه
٦

مجلس با شجاعت، مشکلاتی که در گذشته پشت گوش انداخته شده بود را در دستور کار قرار داد.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Can you sew a button on for me?
دیدگاه
٦

آیا می توانی که این دکمه را برای من بدوزی

تاریخ
٥ سال پیش
متن
You can detach the hood if you prefer the coat without it.
دیدگاه
٣

اگر ترجیح می دهید که کت بدون کلاه باشد، میتوانید آن را جدا کنید

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
What level of profit do you envisage?
دیدگاه
٣

به نظر تو مقدار سود چقدر خواهد بود. مقدار سود را چقدر تخمین می زنی؟

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Salt water is more buoyant than fresh water.
دیدگاه
٢

آب شور دارای خاصیت شناورسازی بیشتری از آب شیرین دارد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Why don't you just pull up all the plants and have done with the idea of having a garden.
دیدگاه
٢

چرا یک دفعه همه گیاهان رو از رییشه در نمیاری تا از این توهم باغبانی ما رو خلاص کنی.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Do you believe in the paranormal and other psychic phenomena?
دیدگاه
١

آیا به ماوراءالطبیعه و سایر پدیده های معنوی اعتقاد دارید؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
She was a psychic who was later revealed to be a fraud.
دیدگاه
١

او کار رمالی می کرد و بعداً کلاه بردار در اومد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
He is ebullient with enthusiasm.
دیدگاه
١

او سرخوش از شور و ذوق است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They suffer from the illusion that they cannot solve their problems.
دیدگاه
١

آنها این توهم را داشتند که دیگر نتوانند مشکلات خودشان را حل کنند.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
She used her good looks to compensate her lack of intelligence.
دیدگاه
١

او از خوشگل بودنش برای جبران بهره هوشی ناچیزش بهره می برد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Happy birthday to an attractive,intellectual,sophisticated and all round splendid person.
دیدگاه
١

تولدت مبارک! ای تو که فردی جذاب، خردمند، روشن فکر و تماماً با شکوه هستی.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She considered everyone her intellectual inferior.
دیدگاه
١

او همه مردم را از لحاظ فکری پایین تر از خودش تصور می کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Intellectual pretension was never one of his vices.
دیدگاه
١

تظاهر به اندیشمندی هرگز از خصیصه های وی نبوده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He's a kind of intellectual superman.
دیدگاه
١

او به نحوی یک ابرمرد در حوزه اندیشه می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The chairman of the company issued a denial of the allegations.
دیدگاه
١

رییس هیئت مدیره شرکت، تکذیب نامه ای جهت این اتهام صادر کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The document contains an explicit denial that the company ever sold arms.
دیدگاه
١

این سند محتوی تکذیب قاطع این موضوع است که شرکت تاکنون به فروش اسلحه اقدام کرده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The minister has issued a flat denial of the accusations against her.
دیدگاه
١

خانم وزیر، به طور محض هرگونه اتهامی بر علیه خود را رد کرد.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
We should make an objective appraisal of his job.
دیدگاه
١

ما باید ارزیابی بی غرضانه ای نسبت به کار او داشته باشیم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Before she died she had fits of delirium.
دیدگاه
١

قبل از مرگ، به یک سری از حملات هذیان گوئی دچار شده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He mumbled in delirium all night.
دیدگاه
١

در تمام شب، زیر لبی هذیان می گفت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Aunt Millie went with her as chaperone, and kept her secret.
دیدگاه
١

عمه میلی به همراه او به عنوان ملازم رفت و راز او را مخفی نگه داشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The whole episode was a blatant attempt to gain publicity.
دیدگاه
١

کل این قسمت ( سریال ) تلاشی بارز برای جذب مخاطب بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
As John approached at full tilt he saw a queue of traffic blocking the road.
دیدگاه
١

همانطور که جان با سرعت بالا نزدیک شد، مشاهده کرد که صف ترافیک جاده را مسدود کرده است.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The compound is finally obtained by precipitation.
دیدگاه
١

به کمک تسریع، بالاخره ترکیب حاصل گردید.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
A green manure is a crop grown mainly to improve soil fertility.
دیدگاه
١

کود آلی یا کود سبز، گیاهانی رشد کرده هستند که به منظور افزایش حاصلخیزی به خاک افزوده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I didn't intend to denigrate her achievements.
دیدگاه
١

قصد من خدشه دار کردن دستاوردهایش نبود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The amendment prohibits obscene or indecent materials which denigrate the objects or beliefs of a particular religion.
دیدگاه
١

این الحاقیه موجب ممنوعیت نشر مفاد زشت و ناپسندی است که سبب تحقیر اهداف و اعتقادات مذاهب خاص می گردد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Attempts to denigrate his playing simply because of his popularity are misplaced but regrettably widespread.
دیدگاه
١

تلاش ها برای تحقیر شیوه ی بازی او کاملاً نابجا بوده، ولی متاسفانه شایع شده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She reserved her most withering scorn for journalists.
دیدگاه
١

او اهانت آمیزترین متلک هایش را برای روزنامه نگاران نگه می دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The old values are withering away in a new society.
دیدگاه
١

ارزش های باستانی در جامعه کنونی در حال زوال تدریجی هستند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He made a withering attack on government policy.
دیدگاه
١

او حمله ( انتقاد ) حقارت آمیزی به سیاست دولت اعمال کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A withering look from his wife silenced him.
دیدگاه
١

نگاه تحقیر آمیز همسرش، او را ساکت کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The daily firings produced by the withering economy offered loopholes of opportunity for a young man who kept his eyes open.
دیدگاه
١

اخراج های روز به روز ناشی از اقتصاد رو به زوال، روزنه ای از فرصت را برای جوانی باز نمود که همیشه در کمین نشسته بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I gazed up at the withering contrail.
دیدگاه
١

به دود جت که در حال پخش شدن بود خیره ماندم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Rotten had also adopted an increasingly withering view of his colleagues.
دیدگاه
١

راتن نیز دیدگاه به شدت تحقیر آمیز نسبت به همکارانش اتخاذ کرده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She rose, threw one withering look at Cranston and followed the others out.
دیدگاه
١

او از جای برخاست، نگاهی تحقیر آمیز به کرانستن ون انداخت و به دنبال سایرین خارج شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
These measures will perpetuate the hostility between the two groups.
دیدگاه
١

این اقدامات مسبب تداوم خصومت بین این دو گروه خواهد بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
They decided to perpetuate the memory of their leader by erecting a statue.
دیدگاه
١

آنها تصمیم گرفتند تا با نصب مجسمه ای، یاد رهبر خود را جاودانه نمایند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We can neither perpetuate excessive levels of support, nor penalise the most efficient producers.
دیدگاه
١

نه میتوانیم این سطح مازاد از پشتیبانی را ادامه دهیم و نه اینکه مولدین کارآمد را دلسرد کنیم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
You shouldn't denigrate people just because they have different beliefs from you.
دیدگاه
١

نباید کسی را به دلیل داشتن عقاید مذهبی متفاوت تحقیر کنیم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The stream had cut a deep rift in the rock.
دیدگاه
١

جریان آب رودخانه باعث ایجاد شکافی در صخره شده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
His actions only deepened the rift between himself and the majority of Congress.
دیدگاه
١

اقدامات او تنها موجب تشدید اختلافاتش با عمده اعضای مجلس گردید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Efforts to heal the rift between the two countries have failed.
دیدگاه
١

تلاش ها برای بهبود اختلافات میان این دو کشور ناموفق بود.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
They had manacled her legs together.
دیدگاه
١

آنها پاهای او را به یکدیگر غل و زنجیر کرده بودند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
His hands were manacled behind his back.
دیدگاه
١

دستانش را از پشت دست بند زده بودند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They could do no other than accede to the demands of the victors.
دیدگاه
١

آنها چاره ای به جز تن دادن به خواسته های طرف پیروز نداشتند

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He writes smug, sanctimonious waffle.
دیدگاه
١

او نوشته های چرت و پرت های مغرورانه و مقدس نمایانه ای می نویسد .