deep water

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: associated with or occurring in the deeper parts of a body of water.

- The Angler fish is a type of deepwater fish.
[ترجمه گوگل] ماهی آنگلر نوعی ماهی در آب های عمیق است
[ترجمه ترگمان] ماهی Angler نوعی ماهی آبه ای عمیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A great ship asks deep water.
[ترجمه زباری] کشتی بزرگ، دریای عمیقی می طلبد.
|
[ترجمه گوگل]یک کشتی بزرگ از آب عمیق می پرسد
[ترجمه ترگمان]یک کشتی بزرگ از آب عمیق می پرسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Remaining in the deep water for a while, she begins to kick her way up towards the surface.
[ترجمه گوگل]او که مدتی در اعماق آب باقی می ماند، شروع به پا زدن به سمت سطح می کند
[ترجمه ترگمان]برای مدتی در آب عمیق باقی مانده، شروع به لگد زدن به سمت سطح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She bust loose from the deep water.
[ترجمه گوگل]او از آب عمیق رها شد
[ترجمه ترگمان] اون از آب عمیق فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The company is in deep water over their refusal to reduce prices.
[ترجمه زباری] شرکت به خاطر امتناع از کاهش قیمت ها، در وضعیت دشواری قرار گرفته است.
|
[ترجمه گوگل]این شرکت به دلیل امتناع آنها از کاهش قیمت ها در آب عمیقی است
[ترجمه ترگمان]شرکت در آب عمیق بر سر امتناع آن ها از کاهش قیمت ها قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Having lost her passport, she is now in deep water.
[ترجمه زباری] به خاطر گم کردن گذرنامه، روزگارش سیاه شده است.
|
[ترجمه گوگل]او که پاسپورت خود را گم کرده است، اکنون در آب های عمیق است
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه گذرنامه اش را از دست داده، اکنون در آب عمیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The government is in deep water over its plans for tax increases.
[ترجمه مجید محمدی] عمق فاجعه ی دولت ، افزایش مالیاتها برای ( اجرای ) پوشش طرح هایش است
|
[ترجمه گوگل]دولت در مورد برنامه های خود برای افزایش مالیات در آب عمیق است
[ترجمه ترگمان]دولت در مورد طرح های خود برای افزایش مالیات ها در آب عمیق بسر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We'll take the boat out into deep water where we can dive.
[ترجمه گوگل]قایق را به داخل آبهای عمیق می بریم تا بتوانیم غواصی کنیم
[ترجمه ترگمان]قایق را در آب عمیق فرو خواهیم برد جایی که بتوانیم شیرجه بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A few late cod from deep water at Lepe while flounder and odd plaice taken from the Stone Point section.
[ترجمه گوگل]چند ماهی کاد دیرهنگام از آبهای عمیق در لپه در حالی که ماهی دست و پا و پلک عجیب و غریب از بخش استون پوینت گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]چند ماهی بزرگ از آب عمیق در Lepe و در حالی که plaice عجیب و غریب از قسمت Stone پوینت گرفته شده بودند، از آب عمیق بیرون آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sometimes listed as a deep water aquatic as it will also tolerate deep water.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات به عنوان یک آبزی اعماق فهرست می شود زیرا آب های عمیق را نیز تحمل می کند
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات به عنوان آبی عمیق آبی در نظر گرفته می شود چون آب عمیق را تحمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some of the discoveries were in deep water.
[ترجمه زباری] برخی از این اکتشافات در اعماق آب ها بودند.
|
[ترجمه گوگل]برخی از اکتشافات در آب های عمیق بود
[ترجمه ترگمان]بعضی از کشفیات در آب عمیق بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Where the coast has deep water offshore a fall in base level means the formation of a vertical or very steep cliff.
[ترجمه گوگل]در جایی که ساحل دارای آب عمیق در ساحل است، سقوط در سطح پایه به معنای تشکیل یک صخره عمودی یا بسیار شیب دار است
[ترجمه ترگمان]جایی که ساحل دریا دارای آب عمیق است، سقوط در سطح پایه به معنی تشکیل یک صخره عمودی یا خیلی شیب دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Orford and Aldeburgh deep water marks best.
[ترجمه گوگل]آب عمیق اورفورد و آلدبورگ بهترین را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]Orford و Aldeburgh بهترین جای آب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She let him drown her in the deep water, too weak even to raise her hands to cling to him.
[ترجمه گوگل]اجازه داد او را در آب عمیق غرق کند، آنقدر ضعیف بود که حتی دستانش را بلند کند تا به او بچسبد
[ترجمه ترگمان]به او اجازه داد که او را در آب عمیق غرق کند، حتی اگر دستش را بلند کند تا به او بچسبد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This plant propagates as speedily in deep water as in a marshy habitat, the thin rhizomes taking root quickly.
[ترجمه گوگل]این گیاه به سرعت در آبهای عمیق مانند زیستگاه باتلاقی تکثیر می شود و ریزوم های نازک به سرعت ریشه می دهند
[ترجمه ترگمان]این گیاه به سرعت در آب عمیق همانند زیستگاه marshy منتشر می شود و rhizomes نازک به سرعت ریشه می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] ژرفاب، آب عمیق یک توده آب چگال که در نتیجه سرد شدن و فرو رفتن و گسترش تا عمق زیاد حاصل می آید. مقایسه شود با: آب حد واسط، آب زیرین، آب سطحی (اقیانوس شناسی).

انگلیسی به انگلیسی

• water having a great depth; serious trouble, great misfortune

پیشنهاد کاربران

معنی کنائی: روزگار سیاه شدن. دچار دردسر شدن.
بیشتر در اخبار به وضعیت دولت یا شرکت هایی که دچار دردسر می شن خطاب می شه.
The government is in deep water because of its plan for tax increase.
deep water ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: ژرفاب
تعریف: آبی در زیر ناحیۀ دماشیب و چگالی شیب که دارای دمایی ثابت و کمتر از چهار درجۀ سلسیوس است
تو دردسر بودن

بپرس