تاریخ
١ سال پیش
متن
It's just not part of my constitution to complain about small things.
دیدگاه
٠

این در مرام و نهاد من نیست که درباره ی مسائل پیش پا افتاده غر بزنم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They clustered soldiers at each entry to the fortress.
دیدگاه
٠

آنها در هر یک از درب های قلعه، گروهی از سربازان را قرار دادند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Our plane hobbled through the cloud cluster.
دیدگاه
٠

هواپیمای ما از دسته ای از ابرها عبور کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
My adolescence was a triumph of the superego over the id.
دیدگاه
٠

دوره نوجوانی من، غلبه اخلاقیات بر هوای نفس بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The decline of the superego disturbs the equilibrium to a dangerous degree.
دیدگاه
٠

افول نفس اماره تا درجه خطرناکی، اعتدال را مختل می کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Under this theory, the superego as a restraint.
دیدگاه
٠

بر اساس این نظریه، فرامن یا نفس اماره به عنوان مهارکننده نقش دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They are superego, ego and ID.
دیدگاه
٠

( سه جزء فرویدیسم ) شامل فرامن، خودخواهی و نهاد هستند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The superego was Freud's term for the conscience -- values and ideals, shame and guilt.
دیدگاه
٠

فرامن اصطلاحی است که فروید درباره هشیاری . . . ارزش ها و ایده آل ها، پشیمانی و احساس گناه به کار برده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Nevertheless, Freud did detect a providential, protective element in the superego.
دیدگاه
٠

با این وجود، فروید نتوانست عناصر خداشناسانه و حفاظت کننده را در فرامن شناسائی کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The movie became a box-office record breaker.
دیدگاه
٠

این فیلم رکورد فروش بلیط گیشه را شکست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Always use a circuit breaker for added safety.
دیدگاه
٠

برای تضمین امنیت، از فیوز خودکار در مدار برق استفاده کنید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I have never solicited his advice or his help.
دیدگاه
٠

من هیچگاه از وی تقاضای نصیحت و یا کمک نکرده ام.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was anxious to mend the rift between the two men.
دیدگاه
٠

وی برای بهبود اختلاف بین آن دو مرد هیجان زده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The stream had cut a deep rift in the rock.
دیدگاه
١

جریان آب رودخانه باعث ایجاد شکافی در صخره شده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
His actions only deepened the rift between himself and the majority of Congress.
دیدگاه
١

اقدامات او تنها موجب تشدید اختلافاتش با عمده اعضای مجلس گردید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Efforts to heal the rift between the two countries have failed.
دیدگاه
١

تلاش ها برای بهبود اختلافات میان این دو کشور ناموفق بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
These measures will perpetuate the hostility between the two groups.
دیدگاه
١

این اقدامات مسبب تداوم خصومت بین این دو گروه خواهد بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
They decided to perpetuate the memory of their leader by erecting a statue.
دیدگاه
١

آنها تصمیم گرفتند تا با نصب مجسمه ای، یاد رهبر خود را جاودانه نمایند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We can neither perpetuate excessive levels of support, nor penalise the most efficient producers.
دیدگاه
١

نه میتوانیم این سطح مازاد از پشتیبانی را ادامه دهیم و نه اینکه مولدین کارآمد را دلسرد کنیم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
You shouldn't denigrate people just because they have different beliefs from you.
دیدگاه
١

نباید کسی را به دلیل داشتن عقاید مذهبی متفاوت تحقیر کنیم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Heart gets cold and love gets tired,it's inevitable when you experience love.
دیدگاه
١

زمانی که عشق را تجربه کردید، به طور ناگذیر دل سرد می شوید و از شدت عشق کاسته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She reserved her most withering scorn for journalists.
دیدگاه
١

او اهانت آمیزترین متلک هایش را برای روزنامه نگاران نگه می دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The old values are withering away in a new society.
دیدگاه
١

ارزش های باستانی در جامعه کنونی در حال زوال تدریجی هستند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He made a withering attack on government policy.
دیدگاه
١

او حمله ( انتقاد ) حقارت آمیزی به سیاست دولت اعمال کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A withering look from his wife silenced him.
دیدگاه
١

نگاه تحقیر آمیز همسرش، او را ساکت کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The daily firings produced by the withering economy offered loopholes of opportunity for a young man who kept his eyes open.
دیدگاه
١

اخراج های روز به روز ناشی از اقتصاد رو به زوال، روزنه ای از فرصت را برای جوانی باز نمود که همیشه در کمین نشسته بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I gazed up at the withering contrail.
دیدگاه
١

به دود جت که در حال پخش شدن بود خیره ماندم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Rotten had also adopted an increasingly withering view of his colleagues.
دیدگاه
١

راتن نیز دیدگاه به شدت تحقیر آمیز نسبت به همکارانش اتخاذ کرده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She rose, threw one withering look at Cranston and followed the others out.
دیدگاه
١

او از جای برخاست، نگاهی تحقیر آمیز به کرانستن ون انداخت و به دنبال سایرین خارج شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
He writes smug, sanctimonious waffle.
دیدگاه
١

او نوشته های چرت و پرت های مغرورانه و مقدس نمایانه ای می نویسد .

تاریخ
١ سال پیش
متن
They could do no other than accede to the demands of the victors.
دیدگاه
١

آنها چاره ای به جز تن دادن به خواسته های طرف پیروز نداشتند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
They had manacled her legs together.
دیدگاه
١

آنها پاهای او را به یکدیگر غل و زنجیر کرده بودند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
His hands were manacled behind his back.
دیدگاه
١

دستانش را از پشت دست بند زده بودند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The company is in deep water over their refusal to reduce prices.
دیدگاه
١

شرکت به خاطر امتناع از کاهش قیمت ها، در وضعیت دشواری قرار گرفته است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I didn't intend to denigrate her achievements.
دیدگاه
١

قصد من خدشه دار کردن دستاوردهایش نبود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The amendment prohibits obscene or indecent materials which denigrate the objects or beliefs of a particular religion.
دیدگاه
١

این الحاقیه موجب ممنوعیت نشر مفاد زشت و ناپسندی است که سبب تحقیر اهداف و اعتقادات مذاهب خاص می گردد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Attempts to denigrate his playing simply because of his popularity are misplaced but regrettably widespread.
دیدگاه
١

تلاش ها برای تحقیر شیوه ی بازی او کاملاً نابجا بوده، ولی متاسفانه شایع شده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Do you believe in the paranormal and other psychic phenomena?
دیدگاه
١

آیا به ماوراءالطبیعه و سایر پدیده های معنوی اعتقاد دارید؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
She was a psychic who was later revealed to be a fraud.
دیدگاه
١

او کار رمالی می کرد و بعداً کلاه بردار در اومد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
As John approached at full tilt he saw a queue of traffic blocking the road.
دیدگاه
١

همانطور که جان با سرعت بالا نزدیک شد، مشاهده کرد که صف ترافیک جاده را مسدود کرده است.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
He is ebullient with enthusiasm.
دیدگاه
١

او سرخوش از شور و ذوق است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They suffer from the illusion that they cannot solve their problems.
دیدگاه
١

آنها این توهم را داشتند که دیگر نتوانند مشکلات خودشان را حل کنند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The chairman of the company issued a denial of the allegations.
دیدگاه
١

رییس هیئت مدیره شرکت، تکذیب نامه ای جهت این اتهام صادر کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The document contains an explicit denial that the company ever sold arms.
دیدگاه
١

این سند محتوی تکذیب قاطع این موضوع است که شرکت تاکنون به فروش اسلحه اقدام کرده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The minister has issued a flat denial of the accusations against her.
دیدگاه
١

خانم وزیر، به طور محض هرگونه اتهامی بر علیه خود را رد کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Happy birthday to an attractive,intellectual,sophisticated and all round splendid person.
دیدگاه
١

تولدت مبارک! ای تو که فردی جذاب، خردمند، روشن فکر و تماماً با شکوه هستی.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She considered everyone her intellectual inferior.
دیدگاه
١

او همه مردم را از لحاظ فکری پایین تر از خودش تصور می کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Intellectual pretension was never one of his vices.
دیدگاه
١

تظاهر به اندیشمندی هرگز از خصیصه های وی نبوده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He's a kind of intellectual superman.
دیدگاه
١

او به نحوی یک ابرمرد در حوزه اندیشه می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She used her good looks to compensate her lack of intelligence.
دیدگاه
١

او از خوشگل بودنش برای جبران بهره هوشی ناچیزش بهره می برد.