تاریخ
١ سال پیش
متن
There was considerable kudos attached to being on the advisory board.
دیدگاه
٠

بودن در هیئت مشاوره، افتخار بسیار بزرگی به همراه داشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Being an actor has a certain amount of kudos attached to it.
دیدگاه
٠

حرفه ی بازیگری، مقداری افتخار را به همراه خواهد آورد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
An ensign is a junior officer in the United States Navy.
دیدگاه
٠

افسر پرچمدار یک سرباز تازه ملحق شده به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't cast out the foul water till you bring in the clean.
دیدگاه
٠

آب آلوده را خالی نکنید تا زمانی که آب سالم اورده باشید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He had had the foresight to bring in the washing before the rain started.
دیدگاه
٠

او پیش بینی خوبی داشت که قبل از شروع بارندگی، لباس های شسته را به داخل آورد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They will bring in a parliamentary bill.
دیدگاه
٠

آنها لایحه مجلس را ارائه خواهند کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The mirrors all round the walls give an illusion of greater space.
دیدگاه
٠

آیینه های چیده شده در سرتاسر دیوارها، توهمِ فضایی بزرگ تر را القا می کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We should make an objective appraisal of his job.
دیدگاه
٠

باید یک ارزیابی بی طرفانه از کارکرد او انجام دهیم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
There are so many trees about the house that it's somewhat dark inside.
دیدگاه
٠

آنقدر درخت در اطراف خانه هستند که داخل ( خانه ) تاریک به نظر می رسد

تاریخ
١ سال پیش
متن
They're just about ready to leave.
دیدگاه
٠

آنها همین الان آماده رفتن شدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She gave a vibrant performance in the leading role in the school play.
دیدگاه
٠

او در یک نمایش مدرسه ای به عنوان بازیگر اصلی، بازی درخشانی ( فوق العاده ای ) انجام داد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was a drummer in a rock band.
دیدگاه
٠

او در یک گروه راک، طبل زن بود. او طبل زن یک باند راک بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
You need special authorization to park here.
دیدگاه
٠

برای پارک ماشین در این مکان نیاز به مجوز ویژه دارید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Tom felt himself being drawn towards her vibrant personality.
دیدگاه
٠

تام حس میکرد که به سمت شخصیت پر جنب و جوش خودش کشیده میشود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I solicited my fellow workers for donations.
دیدگاه
٠

من از همکاران خود نسبت به اهدای کمک تقاضا کردم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She dashed off a short note to her roommate before leaving.
دیدگاه
٠

وی قبل از رفتن به سرعت یادداشت کوتاهی برای هم اتاقی خود نوشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She was here for a second, and then she just dashed off again.
دیدگاه
٠

او چند ثانیه ای اینجا بود ولی یهویی مثل برق ناپدید شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He dashed cold water on his face.
دیدگاه
٠

آب سرد را روی صورتش پاشید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The pilot swore a gallant oath to save his buddy.
دیدگاه
٠

خلبان با شکوه و راسخ سوگند خورد تا رفیق خود را نجات دهد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Many gallant knights entered the contest to win the princess.
دیدگاه
٠

بسیاری از شوالیه های دلیر با هدف دستیابی به شاهزاده در رقابت وارد شدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Ed is so gallant that he always gives up his subway seat to a woman.
دیدگاه
٠

اد به قدری نجیب زاده است که همیشه صندلی مترو خود را به خانم ها واگذار می کند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Only people of note were invited to the reception.
دیدگاه
٠

فقط افراد برجسته به این مهمانی دعوت شده بودند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He noted a faint smile as she turned her head away.
دیدگاه
٠

وقتی که زن سر خود را به عقب برگرداند، مرد متوجه لبخند کم رنگی بر لبان او شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He noted the time that he took each pill.
دیدگاه
٠

او زمان مصرف هر قرصی را یادداشت کرده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Without you? Id be a soul without a purpose. Without you?Id be an emotion without a heart. Im a face,without expression, A heart with no beat. Without you by my side, Im just a flame without the heat. Elle Kimberly Schmick.
دیدگاه
٠

بدون تو؟ من روحی هستم بدون هدف. بدون تو؟ من احساسی هستم بدون دل. رخساره ای هستم بدون بیان، قلبی بدون ضربان. بدون تو در کنار من، شعله ای هستم بدون گرم ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
A clause in the contract had been left purposely vague.
دیدگاه
٠

یکی از بندهای قرارداد از روی قصد، مبهم باقی مانده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He is the elder statesman par excellence.
دیدگاه
٠

او پیشکسوت سیاست بی نظیری است

تاریخ
١ سال پیش
متن
He went on to become the talk-show host par excellence.
دیدگاه
٠

او ( حرفه اش ) را ادامه داد تا مجری برنامه گفتگوی فوق العاده ای گردید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Charles Dickens was a raconteur par excellence.
دیدگاه
٠

چارلز دیکنز داستان سرای برجسته ای بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Cork is a very buoyant material.
دیدگاه
٠

چوب پنبه یک ماده با خاصیت شناوری بالا می باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We were in a buoyant mood after winning our match.
دیدگاه
٠

بعد از اینکه مسابقه را برنده شدیم، روحیه بالایی گرفتیم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her voiced was filled with emotion as she told him the news.
دیدگاه
٠

وقتی خبر را به گوش او رساند، صدایش مملو از احساسات شده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Readers respond positively to the emotion of his writing.
دیدگاه
٠

خوانندگان به طور مثبتی با عواطف نوشته هایش پاسخ دادند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She called to find out the status of her job application.
دیدگاه
٠

با آنها تماس گرفت که وضعیت درخواست شغلی خود را چک کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The new government hoped to change the status of the poor.
دیدگاه
٠

دولت جدید در پی تغییر در وضعیت ( زندگی ) قشر نیازمند است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He is charged with several misdemeanor, including driving without a valid licence and creating a disturbance.
دیدگاه
٠

وی به چندین فقره بزه کاری، من جمله رانندگی بدون گواهینامه ی معتبر و ایجاد اختلال متهم شده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The crowd moved aside to let the leaders get by.
دیدگاه
٠

جمعیت کنار رفتند تا رهبران گیر نیفتند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
She is incapable of discerning right from wrong.
دیدگاه
٠

او قادر به تمایز بین کار درست و غلط نیست.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
The discerning customer will recognize this as a high quality product.
دیدگاه
٠

یک مشتری با درایت میتواند که این محصول با کیفیت را تشخیص دهد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The king issued an edict that forbid the seizing of neutral vessels.
دیدگاه
٠

پادشاه فرمانی را صادر کرد که توقیف کشتی های بی طرف را ممنوع کرده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They caballed against the emperor's edict.
دیدگاه
٠

آنان بر علیه دستور امپراتور توطئه چیدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Most shops are ignoring the government's edict against Sunday trading.
دیدگاه
٠

بیشتر فروشگاه ها، دستور دولت مبنی بر عدم تجارت در روز یکشنبه را نادیده می گیرند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The emperor issued an edict forbidding doing trade with foreigners.
دیدگاه
٠

امپراتور فرمانی صادر کرد که تجارت با بیگانگان را قدغن اعلام کرده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The mushroom cloud over Hiroshima is a horrific image of war.
دیدگاه
٠

ابر انفجار در فراز آسمان هیروشیما، تصویر دلهره آوری از جنگ بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The mushroom development of technology will pave the way for improving our economy.
دیدگاه
٠

توسعه روزافزون فناوری، مسیر رشد اقتصادی ما را هموار خواهد ساخت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
All in favor of this proposition will please say " Aye ".
دیدگاه
٠

هر کسی که با این پیشنهاد موافقه بگه آری

تاریخ
١ سال پیش
متن
Congress voted overwhelmingly in favor of the bill.
دیدگاه
٠

اعضای مجلس با اکثریت قاطع به این لایحه رای مثبت دادند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I am in favor of stopping work now.
دیدگاه
٠

نظر من اینه که الان کار رو متوقف کنیم. ( حالت نظر سنجی )

تاریخ
١ سال پیش
متن
These tests weighted in favor of girls.
دیدگاه
٠

این آزمون ها بیشتر به نفع دختران بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He's always had a strong constitution.
دیدگاه
٠

او همیشه از یک بنیه قوی برخوردار بوده است.