par excellence

/ˈpɑːrˈeksələns//pɑːrˈeksələns/

به تمام معنی، عالی، برجسته، برجسته shahnameh is an epic poem par excellence شاهنامه یک شعر حماسی عالی است a teacher par excellence یک معلم تمام عیار، بتمام معنى

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (French) outstanding; without equal; preeminent.

- an artist par excellence
[ترجمه گوگل] یک هنرمند فوق العاده
[ترجمه ترگمان] یک هنرمند عالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He is the elder statesman par excellence.
[ترجمه زباری] او پیشکسوت سیاست بی نظیری است
|
[ترجمه گوگل]او یک دولتمرد بزرگ است
[ترجمه ترگمان]او بزرگ ترین سیاست مدار برتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He has been a meticulous manager, a manager par excellence.
[ترجمه گوگل]او یک مدیر دقیق، یک مدیر عالی بوده است
[ترجمه ترگمان]او یک مدیر دقیق، یک مدیر عالی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is undoubtedly the cooking chocolate par excellence.
[ترجمه گوگل]این بدون شک شکلات پخت و پز عالی است
[ترجمه ترگمان]این بدون شک در حال پخت بهترین نوع شکلات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She turned out to be an organizer par excellence.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که او یک سازمان دهنده عالی است
[ترجمه ترگمان]او تبدیل به یک سازمان دهنده عالی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Chemistry was par excellence the laboratory science of the early nineteenth century.
[ترجمه گوگل]شیمی به‌عنوان علم آزمایشگاهی اوایل قرن نوزدهم بود
[ترجمه ترگمان]شیمی در علوم آزمایشگاهی در اوایل قرن نوزدهم برابر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bresson is par excellence the Catholic film-maker.
[ترجمه گوگل]برسون یک فیلمساز کاتولیک است
[ترجمه ترگمان]برای مثال، برسون بهتر از سازنده فیلم کاتولیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bio after all, was a patchwork wilderness par excellence.
[ترجمه گوگل]بیو بالاخره یک بیابان تکه تکه شده بود
[ترجمه ترگمان]زیست، از همه بدتر این بود که زندگی در طبیعت بکر و بکر به شمار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He went on to become the talk-show host par excellence.
[ترجمه زباری] او ( حرفه اش ) را ادامه داد تا مجری برنامه گفتگوی فوق العاده ای گردید.
|
[ترجمه گوگل]او در ادامه به مجری عالی برنامه گفتگو تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]او ادامه داد تا میزبان صحبت شود - به میزبان خود بیش ترین برتری را بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That is the New World par excellence, the land of amazing futuristic achievements.
[ترجمه گوگل]این همان دنیای جدید، سرزمین دستاوردهای شگفت انگیز آینده است
[ترجمه ترگمان]این همان برتری جهانی جدید، سرزمین دستاوردهای شگفت انگیز آینده گرا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Charles Dickens was a raconteur par excellence.
[ترجمه زباری] چارلز دیکنز داستان سرای برجسته ای بود.
|
[ترجمه گوگل]چارلز دیکنز یک پیشتاز بسیار عالی بود
[ترجمه ترگمان]چارلز دیکنز یک raconteur عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Adjectives and adverbs are the shading words par excellence, the little words that fine - tune our thoughts.
[ترجمه گوگل]صفت ها و قیدها کلماتی هستند که به طور عالی سایه می اندازند، کلمات کوچکی که افکار ما را به خوبی تنظیم می کنند
[ترجمه ترگمان]کلمات کوچک که افکار ما را با دقت هماهنگ می کنند، عبارت هستند از: کلمات ظریف عالی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Weather manipulation is the pre - emptive weapon par excellence.
[ترجمه گوگل]دستکاری آب و هوا یک سلاح پیشگیرانه است
[ترجمه ترگمان]دستکاری در آب و هوا بهترین سلاح پیشگیرانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Art collecting is a high - status activity par excellence.
[ترجمه گوگل]گردآوری آثار هنری یک فعالیت عالی است
[ترجمه ترگمان]جمع آوری هنر یک فعالیت بالا رتبه عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was God's representative and par excellence.
[ترجمه گوگل]او نماینده خدا و در حد عالی بود
[ترجمه ترگمان]او نماینده خدا و عالی ترین درجه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• beyond comparison, best, of highest quality
you say par excellence when you want to emphasize that something is the best possible example of a particular thing; a formal expression.

پیشنهاد کاربران

نمونه بارز
به تمام معنا، تمام عیار
فرد اعلا - بهترین فرد از یک نوع
تمام عیار

بپرس