پیشنهاد‌های جواد افشاری (٣٢٧)

بازدید
٤٩٩
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به یاد ماندنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

رویداد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ویران کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هزار چهره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

افسونگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

جیره بندی کردن ( آب، غذا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تاریخچه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

جبران کردن ( مخصوصاً بخاطر گندی که زده )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

وقتی می خوایم به سختی هندل کردن چند کار بطور همزمان اشاره کنیم از این لغت استفاده میشه مثلاً یارو شغلش یه جوری ـه که نمی تونه با خانواده اش زیاد وقت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سعادت، مزیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

فریب دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

سرگردان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

احضار کردن ( روح )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

کسل کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بعضی وقتا اصطلاحاً به "آدم خفن" میگن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

توی سریال �the Last of Us � از این واژه استفاده شده بود و معنی �رد کسی رو زدن� رو می داد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

چالش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

توده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

all it stands for هر چیزی که بهش مربوطه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

حقه، حقه باز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

تو انیمیشن arcane به کسایی که تو بخش undercity زندگی می کردن و جز قشر سطح پایین جامعه به حساب می اومدن trenchers می گفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

به میوه نرسیده و اصطلاحاً کال هم میگن که هنوز آماده خوردن نیست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ارجمند، محترم، لایق respected and admired

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

old - fashioned to try to persuade a woman to love you and marry you دلبری کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

طرد شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

برام واضحه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

I'm completely sold کاملاً گول خوردم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

شهربازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

برازنده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

اسباب زحمت شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

نیمکت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

Keep at bay Hold at bay جلوی پیشروی رو گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

حریص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

ماجراجویی برای یافتن چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

یه ذره A hint of compassion یه ذره ترحم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

رقت انگیز، حقیرانه، تأسف انگیز یا تأسف بار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

be in league with sb با کسی طرح و نقشه ی مخفیانه کشیدن با هدف انجام کار ی بد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

تعدیل نیرو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

سُر خوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

کندو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

محدودهٔ تعیین شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

۱. در ظاهر، ظاهراً ۲. خارج از زندان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

خانواده های داغدار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

تبهکار، جانی زورگو، گردن کلفت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

استعفا دادن نه اینکه دلش خواسته استعفا بده شرایط ایجاب کرده که استعفا بده یعنی مجبور شده مثلاً به سبب تهدید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

عملیات نفوذی ( ترجیحاً در خفا و به تدریج ) به خطوط دشمن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

آدم الکلی، آدم دائم الخمر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

شنل قرمزی که توی کشورهایی مثل اسپانیا توی نمایش گاوبازی استفاده میشه و با اون گاو نر رو تحریک می کنند که بهشون حمله کنه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

ریاضت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

منطقه حفاظت شده