at bay


دور از، 1- در تنگنا، بدون راه فرار، مجبور به جنگ، 2- متوقف

جمله های نمونه

1. A thick wall keeps the noise at bay.
[ترجمه گوگل]یک دیوار ضخیم از سر و صدا جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]یک دیوار ضخیم، سر و صدا را در خلیج نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He fought bravely, holding his enemies at bay.
[ترجمه گوگل]او شجاعانه جنگید و دشمنانش را در امان نگه داشت
[ترجمه ترگمان]شجاعانه جنگید و دشمنانش را در خلیج نگه داشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Wool traps your body heat, keeping the chill at bay.
[ترجمه گوگل]پشم گرمای بدن شما را به دام می اندازد و از سرما جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]پشم برای بدن شما گرم نگه می دارد و سرما را در خلیج نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm trying to keep my creditors at bay.
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم از طلبکارانم دوری کنم
[ترجمه ترگمان]من دارم سعی می کنم طلبکاران خود را در خلیج نگه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Charlotte bit her lip to hold the tears at bay.
[ترجمه گوگل]شارلوت لبش را گاز گرفت تا جلوی اشک هایش را بگیرد
[ترجمه ترگمان]شارلوت لبش را گاز گرفت تا جلوی اشک هایش را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Eating oranges keeps colds at bay.
[ترجمه گوگل]خوردن پرتقال از سرماخوردگی جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]خوردن پرتقال، سرماخوردگی را کم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Exercise can help keep fat at bay.
[ترجمه گوگل]ورزش می تواند به حفظ چربی کمک کند
[ترجمه ترگمان]ورزش می تواند به حفظ چربی در خلیج کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He fought bravely, keeping his enemies at bay.
[ترجمه گوگل]او شجاعانه جنگید و دشمنانش را از خود دور نگه داشت
[ترجمه ترگمان]شجاعانه جنگید و دشمنانش را در خلیج نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He fought bravely, haveing his enemies at bay.
[ترجمه گوگل]او شجاعانه جنگید و دشمنانش را در اختیار داشت
[ترجمه ترگمان]شجاعانه جنگید و دشمنانش را در خلیج رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was trying desperately to keep memories at bay.
[ترجمه گوگل]او ناامیدانه تلاش می کرد تا خاطرات را از خود دور نگه دارد
[ترجمه ترگمان]او سعی می کرد خاطراتی را در خلیج نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My voice holds them at bay.
[ترجمه گوگل]صدای من آنها را نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]صدای من آن ها را در خلیج نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The lion was at bay.
[ترجمه گوگل]شیر در خلیج بود
[ترجمه ترگمان]شیر در خلیج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The lion stood at bay.
[ترجمه گوگل]شیر در خلیج ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]شیر در خلیج ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He kept his disease at bay, changed his diet and actually got bigger and stronger.
[ترجمه گوگل]او از بیماری خود جلوگیری کرد، رژیم غذایی خود را تغییر داد و در واقع بزرگتر و قوی تر شد
[ترجمه ترگمان]او بیماری خود را در خلیج حفظ کرد، رژیم غذایی خود را تغییر داد و در واقع بزرگ تر و قوی تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• deadlocked, in a position that one cannot act; in distress, in trouble

پیشنهاد کاربران

"At bay" is a phrase that describes a situation where a potential threat or danger is held back or kept under control. It can be used to describe a person, animal, or object that is being kept in check or prevented from advancing. The phrase "at bay" typically implies that the threat is still present but is not currently posing an immediate danger. In other words, it means that the situation is under control for the time being.
...
[مشاهده متن کامل]

عبارتی است که موقعیتی را توصیف می کند که در آن یک تهدید یا خطر بالقوه مهار یا تحت کنترل نگه داشته می شود. می توان از آن برای توصیف یک شخص، حیوان یا شیئی استفاده کرد که تحت کنترل قرار گرفته یا از پیشروی آن جلوگیری می شود. این عبارت معمولاً به این معنی است که تهدید هنوز وجود دارد، اما در حال حاضر خطر فوری ندارد. یعنی فعلاً اوضاع تحت کنترل است.
The police kept the protesters at bay with tear gas and water cannons.
The company’s new product has kept its competitors at bay.
The vaccine has helped keep the virus at bay.
The dog barked loudly, keeping the intruder at bay.
The team’s strong defense kept the opposing team’s offense at bay.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/at-bay
در تنگنای عشقی قرار دادن
عاجز بودن
Inexpensive ways to keep destructive garden bugs at bay
راههای ارزان قیمت برای دور نگه داشتن حشرات مخرب از باغ یا جلوی پیشروی گرفتن
Keep at bay
Hold at bay
جلوی پیشروی رو گرفتن
در تنگنا قرار دادن/ متوقف کردن/ سد کردن/ پس راندن/ دور نگه داشتن

بپرس