تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چراغ یا لامپ سقفی توکار، لوستر، چراغ آویز.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازار کار ( در معنای قدیم و تا پیش از پیدایش فضای مجازی )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پسر جون پسرک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادرهوا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراقب حمله دشمن بودن اعضای نظامی معمولاً جهت گیری را با استفاده از شماره های یک ساعت توصیف می کنند. هر جهتی که وسیله نقلیه، واحد یا فرد حرکت می کند، ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقطه آغاز، اولین مرحله، پیشینه, سابقه. The point in time or space at which something begins. نقطه آغاز یا شروع چیزی. The first part or earliest st ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با تحقیق و جستجو: معلوم کردن، پیدا کردن، دریافتن، پی بردن، مشخص کردن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برخوردار، رستیخوار، میزبان، بهره مند، کامیاب.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

British English spoken used to tell someone rudely or angrily to go away. برو رد کارت، گورتو گم کن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیر دادن، سماجت کردن.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

A ploy is a clever plan that helps you get what you want. طرح و نقشه زیرکانه برای رسیدن به هدفی. یا به دست آوردن چیزی.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داد و هوار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خارج از محوطه، بیرون از جایی.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

To quickly end something that is causing you problems. پایان دادن سریع به چیزی که مشکل ساز است. مثال: A spokeswoman at the White House has squelche ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشنا شده با، خو کرده با، انس گرفته با.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای روز مبادا، شاید روزی، یک روزی، یک وقتی، خدا را چه دیدی.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای خالی نبودن عریضه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همیشه، همواره، لاجرم، به ناچار. مترادف است با: always، at all times، failing all else.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Slow and hesitant, especially through lack of confidence; faltering. حالتی بین ماندن و رفتن/خواستن و نخواستن، بلاتکلیف.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ته و توی چیزی را درآوردن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Influence or power, especially in politics or business. اقتدار یا اعتبار به ویژه در سیاست یا تجارت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صُراحی صُراحی ظرفی است که برای نگه داری از مایع که ممکن است حاوی شراب باشد استفاده می شود. صُراحی در شکل و طرح متفاوت است. صراحی معمولاً از مواد بی ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گندکاری، افتضاح.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دمق شدن، بی دل و دماغ شدن، پکر شدن، خود را باختن، از دست دادن روحیه، نژند شدن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ویراستار نسخه نهایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عین اجل معلق پیدا شدن/سر رسیدن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نخ نما شده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ردا شنل عبا قبا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Bugger یا buggar در جنوب و ایالت های غرب میانه آمریکا: بی سر و پا، هر حیوان کوچکی. در انگلستان: فرد ناراضی، آدم ناراحتی که رفتاری خاص خود دارد، آرای ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عوضی، مزخرف.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عذاب حالت معذب چیزی درون آدم را خارخار می کند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روزها روزانه در روز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To earn a lot of money in a short time and with little effort. نابرده رنج گنج بردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درجا فی الفور بی درنگ فوری بدون معطلی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنباله حرف یا چیزی را گرفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حفظ جایگاه، حفظ کرامت.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

For that matter; moreover. به همین علت/دلیل/خاطر، به علاوه مثال: I was too tired to go. And I couldn't have paid, either. ترجمه پیشنهادی: از خستگی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترس آور، دهشتناک.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توی چشم، متورم، هویدا، فاش.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زمانی نامشخص بالاخره آخرش روزی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

موی دماغ، دست و پا گیر، فردی که چوب لای چرخ کسی می گذارد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رستگاری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصویر خیالی لرزان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی سروپا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سُر و مُر و گُنده، لُپ های گل انداخته.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاراندن، رم دادن.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اولین و آخرین، تمام ( به هنگام نوشتن چک در انتهای مبغ چک به حروف نوشته می شود ) . مثال: On a cheque, 25000 is written as "Twenty Five Thousand Only. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنگامی که از چیزی می پرید و فریاد می کشید استفاده می شود. “Geronimo” توسط جهنده هایی که از ارتفاع زیادی می پرند فریاد زده می شود، اما ریشه نظامی دار ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از بی پناهی ، از درماندگی، از بیچارگی، از استیصال.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روزآمد، امروزی، عصری، آلامد، آدم مطرح/شناخته شده/توی چشم/بر سر زبان.