save face

/seɪv feɪs//seɪv feɪs/

انگلیسی به انگلیسی

• avoid being humiliated, protect one's pride

پیشنهاد کاربران

تحلیل کامل عبارت Lose Face :
این عبارت را میتوان به طرق گوناگونی ترجمه کرد. مثلاً:
سکه ی یک پول شدن
رنگ باختن حنای کسی که روزی برو بیا و احترامی داشت
افتادن تشت رسوایی یک نفر
مورد کسر شأن واقع شدن
...
[مشاهده متن کامل]

از چشم افتادن
تحقیر شدن - خوار و ذلیل شدن
دیگر مورد احترام نبودن
اما اگر If you lose face ؛ میتوان گفت در چنین شرایط خود تخریبیِ اعتباری رخ داده ( یعنی خودت کاری کنی، گندی بالا بیاری که نتیجه ی رفتارت بشه اینکه دیگران دیگه مانند سابق بهت احترام نذارن و مثل یک احمقِ سست عنصر و سبک سر دیده بشی. یعنی به دست خود رسوا و بی آبرو شدن ) . ولی میتونه به دست شما هم نباشه. یکی دیگه رسواتون کنه.
تعریف انگلیسی این عبارت:
🔴 if you lose face, you do something which makes you seem weak, stupid etc, and which makes people respect you less
مثال ها:
◀️ They want to negotiate a ceasefire without either side losing face : آن ها می خواهند درباره آتش بس مذاکره کنند بدون اینکه هیچ یک از ۲ طرف مورد کسر شأن و تحقیر واقع شوند ( مثل احمق ها و ضعیف ها به نظر برسند )
◀️ Ukraine cannot live with Russia annexing their territory, and Russia would �lose face �giving it back : اوکراین نمی تواند با روسیه ای کنار بیاید ( و همزیستی کند ) که قلمرویش را ( با زور ) تملک و تصاحب می کند و ( از آنطرف ) روسیه با پس دادن آن ( سرزمین هایی که از اوکراین با زور تصاحب کرده، نزد مردم خودش ) بی آبرو می شود ( و مانند احمق های ضعیف به نظر خواهد رسید )
◀️ She had to accept defeat without losing face : او مجبور به پذیرش باخت شد بدون اینکه نزد مردم حقیر و خوار شود ( یعنی باخت را پذیرفت، ولی جلوی مردم خودش ضایع هم نشد )
◀️ England doesn't want a war but it doesn't want to lose face : انگلیس خواستار یک جنگ نیست، اما ( این را هم ) نمیخواهد که ضعیف بنظر برسد ( و به سبب آن احترام وآوازه اش میان مردم خود و مردم جهان خدشه دار شود ) .
◀️ To cancel the airport would mean a loss of face for the present governor : بستن ( تعطیل کردن ) فرودگاه به منزله ی از چشم افتادن فرماندار کنونی است.
◀️ She claimed they'd been in love, but I sensed she was only saying this to save face : او ادعا کرد که آنها عاشق هم شده بودند، اما من احساس کردم که او این را فقط برای حفظ شأن خود گفت.
تحلیل کامل عبارت Save Face :
توجه کنید که Lose Face دقیقاً نقطه ی مقابل Save Face است.
Save Face یعنی کاری کنی که مورد تحقیر واقع نشی، جلو بقیه ضعیف و بی لیاقت به چشم نیای، حفظ آبرو کنی و اجازه ندی دیگران احترامی که برات دارن را از دست بدهند. = آبرو خریدن
تعریف انگلیسی عبارت Save Face :
to do something that will stop you from looking stupid or feeling embarrassed / If you do something in order to save face, you do it in order to avoid appearing weak and losing people's respect or admiration.
مثال ها:
◀️ We said he left "to pursue other interests" to let him save face, but actually we fired him : ما ( از اَلَکی و به دروغ ) گفتیم که او بخاطر دنبال کردن علایقی دیگر ( این شغل را ) رها کرد که باعث بی آبرو شدن وی نشویم، اما در حقیقت ما او را اخراج کردیم.
◀️A compromise must be found which will allow both sides in the dispute to save face : توافقی باید به میان آورده شود ( شکل بگیرد ) که به هر ۲ طرف این اجازه را بدهد که آبرو و شخصیت خود از لطمه دیدن حفظ کنند.
◀️ As a result of the turmoil, Frank resigned in order to save face : به دنبال آشفتگی ( در سطح شهر یا کشوری که فرانک در آن صاحب قدرت است ) ، فرانک استعفا داد تا شرفش بر باد نرود.

حفظ جایگاه، حفظ کرامت.
to keep your reputation and avoid others losing respect for you
حرمت نگهداری، اعتبار و شرف کسی را حفظ کردن
We said he left "to pursue other interests" to let him save face, but actually we fired him.
...
[مشاهده متن کامل]

Most children have an almost obsessive need to save face in front of their peers.
The change of heart on aid seems to show that officials are looking for a face - saving way to back down.
He tried to save face by working overtime.
In their quest to cover up the truth to save face, the brothers are forced to confront their own troubled relationship and deal with their dead father’s secret love life.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/save-face• https://www.collinsdictionary.com/sentences/english/save-face
آبروداری کردن
حفظ ظاهر
وجهه رو حفظ کردن
شان و ابرو کسی را حفظ کردن
حفظ شان و جایگاه
حفظ ابرو در جلو مردم

حفظ آبرو کردن
حفظ غرور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس