تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرخیدن، دور زدن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خبرهایی هست، اتفاقی قرار است بیفتد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( Of a person or animal ) move about restlessly and stealthily, especially in search of prey. راه رفتن آهسته و با بی قراری ( در حیوانات برای یافتن ش ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از ما بهترون

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تر و فرز کار کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Having a fine and pleasing appearance آدم حسابی کسی که سرش به تنش می ارزد دارای ظاهر آراسته

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Having a fine and pleasing appearance آدم با ظاهر خوب و آراسته آدم حسابی آدم معقول

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابنای بشر، انسان،

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If a person's activities or judgment are unsound, they are not good enough, acceptable, or able to be trusted. جرم گناه کوتاهی تقصیر غیرقابل اعتماد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you say that someone does not miss a trick, you mean that they always know what is happening and take advantage of every situation. می دانی چه می ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیر آوردن کسی، کسی را پیدا کردن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حقوق بخور و نمیر، آب باریکه.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عقلی کردن چاره اندیشی کردن چاره کار را در. . . دیدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ولگرد، آواره، سرگردان.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( of a person or action ) not wise or sensible; foolish. بی عقلی، بی خردی، خامی، حماقت، خریت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I sure as hell won’t be picking her out of any more loony bins. ترجمه پیشنهادی: تخم پدرم نیستم اگه دیگه از دیوونه خونه ای درش بیارم.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Someone or something that makes people join together to support a person, cause, etc. or that rouses people to action ایضا: عامل تحریک مردم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Be one's type : راست کار کسی بودن ( be the kind of person that somebody likes ) .

پیشنهاد
٠

از موضوع قدرت برخوردن کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوست دارم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زخمه بر گیتار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اثر بدی روی کسی گذاشتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

An expression of dismay, resignation, frustration, or annoyance ( sarcastic ) . بیانی است برای ابراز ناراحتی، سرافکندگی، ناامیدی و آزردگی. ای داد و ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A. An intense emotion of affection, warmth, fondness, and regard towards a person or thing. عشقی، جونی، جیگر، نازی، ناناز. B. ( As modifier ) love ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Without the surrounding words or circumstances and so not fully understandable. مبهم، گنگ، ناشناخته.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلوه های ویژه میدانی، حقه های سینمایی. تروکاژ : به طور کل به جلوه های ویژه گفته می شود مانند انفجار، افکت های کامپیوتری. اسم کلمه trucage از زبان ف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مریض بیمار ناخوش احوال

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیگران را کنار یا پس زدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

“Doing well” means achieving a healthy equilibrium for oneself in life, reaching personal goals, and attaining a good measure of worldly happiness. ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقطه پایان، حسن ختام، حرف آخر.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدم رو

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندیشناک، اندیشمندانه ( اشتباه نکنید. اندیشمند به معنای دانشمند نیست بلکه به معنی فرد نگران و فکری است ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جاپرونده ای کشودار، کشوهای بایگانی، کشوی پرونده ها، پرونده دان.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مزه یا بوی گوشت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جدی، مهم، چشمگیر، نظرگیر، درخور توجه، دیدنی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خط خرچنگ قورباغه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بغرنج پیچیده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درک اشتباه از چیزی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گودی چشم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To make you remember something. یاد آمدن تداعی کردن پیش چشم آوردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

A relationship with someone of the opposite sex; a girlfriend or boyfriend. رابطه با فردی از جنس مخالف؛ دوست دختر یا دوست پسر.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لفظ قلم حرف زدن کتابی حرف زدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Make or become less valuable or respected. کم ارزش یا کم اعتبار شده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همین قدر می دونم. . . تا جایی که خبر دارم. . . فکر کنم. . . به خیالم. . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

God Knows is a phrase used to express one's own lack of knowledge or understanding of a subject ( akin to the phrase "I don't know" ) or to express t ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A servant or someone who behaves like one by obeying someone else's orders or by doing unpleasant work for them. مزدور، اجیر شده، شرخر، ، آدم کسی. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از جا دررفتن، کج و کوله/معوج شدن، کج مج شدن، ناراست، خمیده،

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فکر همه جا را کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی هر از چندی در فرصتی در مجالی گهگداری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سریع، سریع تر