پیشنهادهای جلیل جعفری (٩٠٩)
چرخیدن، دور زدن.
خبرهایی هست، اتفاقی قرار است بیفتد.
( Of a person or animal ) move about restlessly and stealthily, especially in search of prey. راه رفتن آهسته و با بی قراری ( در حیوانات برای یافتن ش ...
از ما بهترون
تر و فرز کار کردن
Having a fine and pleasing appearance آدم حسابی کسی که سرش به تنش می ارزد دارای ظاهر آراسته
Having a fine and pleasing appearance آدم با ظاهر خوب و آراسته آدم حسابی آدم معقول
ابنای بشر، انسان،
If a person's activities or judgment are unsound, they are not good enough, acceptable, or able to be trusted. جرم گناه کوتاهی تقصیر غیرقابل اعتماد
If you say that someone does not miss a trick, you mean that they always know what is happening and take advantage of every situation. می دانی چه می ...
گیر آوردن کسی، کسی را پیدا کردن.
حقوق بخور و نمیر، آب باریکه.
عقلی کردن چاره اندیشی کردن چاره کار را در. . . دیدن
ولگرد، آواره، سرگردان.
( of a person or action ) not wise or sensible; foolish. بی عقلی، بی خردی، خامی، حماقت، خریت.
I sure as hell won’t be picking her out of any more loony bins. ترجمه پیشنهادی: تخم پدرم نیستم اگه دیگه از دیوونه خونه ای درش بیارم.
Someone or something that makes people join together to support a person, cause, etc. or that rouses people to action ایضا: عامل تحریک مردم
Be one's type : راست کار کسی بودن ( be the kind of person that somebody likes ) .
از موضوع قدرت برخوردن کردن
دوست دارم
زخمه بر گیتار
اثر بدی روی کسی گذاشتن
An expression of dismay, resignation, frustration, or annoyance ( sarcastic ) . بیانی است برای ابراز ناراحتی، سرافکندگی، ناامیدی و آزردگی. ای داد و ...
A. An intense emotion of affection, warmth, fondness, and regard towards a person or thing. عشقی، جونی، جیگر، نازی، ناناز. B. ( As modifier ) love ...
Without the surrounding words or circumstances and so not fully understandable. مبهم، گنگ، ناشناخته.
جلوه های ویژه میدانی، حقه های سینمایی. تروکاژ : به طور کل به جلوه های ویژه گفته می شود مانند انفجار، افکت های کامپیوتری. اسم کلمه trucage از زبان ف ...
مریض بیمار ناخوش احوال
دیگران را کنار یا پس زدن
“Doing well” means achieving a healthy equilibrium for oneself in life, reaching personal goals, and attaining a good measure of worldly happiness. ...
نقطه پایان، حسن ختام، حرف آخر.
قدم رو
اندیشناک، اندیشمندانه ( اشتباه نکنید. اندیشمند به معنای دانشمند نیست بلکه به معنی فرد نگران و فکری است ) .
جاپرونده ای کشودار، کشوهای بایگانی، کشوی پرونده ها، پرونده دان.
مزه یا بوی گوشت
جدی، مهم، چشمگیر، نظرگیر، درخور توجه، دیدنی.
خط خرچنگ قورباغه
بغرنج پیچیده
درک اشتباه از چیزی
گودی چشم
To make you remember something. یاد آمدن تداعی کردن پیش چشم آوردن
A relationship with someone of the opposite sex; a girlfriend or boyfriend. رابطه با فردی از جنس مخالف؛ دوست دختر یا دوست پسر.
لفظ قلم حرف زدن کتابی حرف زدن
Make or become less valuable or respected. کم ارزش یا کم اعتبار شده
همین قدر می دونم. . . تا جایی که خبر دارم. . . فکر کنم. . . به خیالم. . .
God Knows is a phrase used to express one's own lack of knowledge or understanding of a subject ( akin to the phrase "I don't know" ) or to express t ...
A servant or someone who behaves like one by obeying someone else's orders or by doing unpleasant work for them. مزدور، اجیر شده، شرخر، ، آدم کسی. ...
از جا دررفتن، کج و کوله/معوج شدن، کج مج شدن، ناراست، خمیده،
فکر همه جا را کردن
گاهی هر از چندی در فرصتی در مجالی گهگداری
سریع، سریع تر