rallying point

جمله های نمونه

1. It also then serves as the logical rallying point for quality and productivity.
[ترجمه گوگل]همچنین به عنوان نقطه تجمع منطقی برای کیفیت و بهره وری عمل می کند
[ترجمه ترگمان]هم چنین آن به عنوان نقطه محوری منطقی برای کیفیت و بهره وری عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A rallying point was needed and, for Tillyard, one was found in the golden age of the Elizabethan world.
[ترجمه گوگل]یک نقطه تجمع مورد نیاز بود و برای تیلیارد، یکی در عصر طلایی جهان الیزابت پیدا شد
[ترجمه ترگمان]یک نقطه تمرکز مورد نیاز بود و برای Tillyard، یکی از آن ها در عصر طلایی جهان الیزابت یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Pittston coal strike served as a rallying point for organized labor.
[ترجمه گوگل]اعتصاب زغال سنگ پیتستون به عنوان نقطه تجمع کارگران سازمان یافته بود
[ترجمه ترگمان]اعتصاب زغال سنگ Pittston به عنوان نقطه محوری برای نیروی کار سازمان یافته عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He seemed eager to remove Taiwan as a rallying point for the anti - American faction in Peking.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که او مشتاق حذف تایوان به عنوان نقطه تجمع جناح ضد آمریکایی در پکن است
[ترجمه ترگمان]او به نظر می رسید که مشتاق است تایوان را به عنوان نقطه محوری برای جناح ضد آمریکایی در پکن از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mary reached a rallying point in her fight against the disease.
[ترجمه گوگل]مری در مبارزه با این بیماری به نقطه تجمع خود رسید
[ترجمه ترگمان]مری به نقطه دوری در برابر بیماری رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Environmental issues provided a rallying point for people disaffected with the government.
[ترجمه گوگل]مسائل زیست محیطی محل تجمع مردم ناراضی از دولت بود
[ترجمه ترگمان]مسائل مربوط به محیط زیست نقطه محوری برای نارضایتی مردم از دولت فراهم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Olympics have given overseas Chinese a momentous rallying point.
[ترجمه گوگل]بازی های المپیک به چینی های خارج از کشور امتیاز رالی مهمی داده است
[ترجمه ترگمان]المپیک یک نقطه تمرکز مهم در خارج از کشور به چین داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tiananmen Square had been the rallying point for student demonstrations since 191
[ترجمه گوگل]میدان تیان آن من از سال 191 محل تجمع تظاهرات دانشجویان بود
[ترجمه ترگمان]میدان تیانانمن از سال ۱۹۱ نقطه محوری تظاهرات دانشجویان بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Students used the death of political activists as a rallying point for anti-government protests.
[ترجمه گوگل]دانشجویان از مرگ فعالان سیاسی به عنوان محل تجمع اعتراضات ضد دولتی استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان از مرگ فعالان سیاسی به عنوان یک نقطه تمرکز برای اعتراضات ضددولتی استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The flag was still with us, and one or two of our regimental officers made it a rallying point.
[ترجمه گوگل]پرچم هنوز همراه ما بود و یکی دو نفر از افسران هنگ ما آن را به محل تجمع تبدیل کردند
[ترجمه ترگمان]پرچم هنوز با ما بود و یکی دو نفر از افسران هنگ ما آن را جمع و جور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If nothing else, the formula code gave protesters an effective rallying point.
[ترجمه گوگل]اگر هیچ چیز دیگری نباشد، کد فرمول به معترضان نقطه تجمع موثری داد
[ترجمه ترگمان]اگر چیز دیگری وجود نداشته باشد، قانون فرمول به معترضان یک نقطه تمرکز موثر داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Like Nelson Mandela later, he became a symbol and a rallying point.
[ترجمه گوگل]مانند نلسون ماندلا بعدها، او به یک نماد و نقطه تجمع تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]او نیز مانند نلسون ماندلا سمبل و نقطه تمرکز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cindy Sheehan (bottom), the military mother who made her son's death in Iraq a rallying point for the anti-war movement, lies down in front of the White House in Washington, D. C.
[ترجمه گوگل]سیندی شیهان (پایین)، مادر نظامی که مرگ پسرش در عراق را به نقطه تجمع جنبش ضد جنگ تبدیل کرد، در مقابل کاخ سفید در واشنگتن دی سی دراز کشیده است
[ترجمه ترگمان]سیندی Sheehan (در پایین)، مادر نظامی که مرگ پسرش را در عراق به عنوان نقطه محوری برای جنبش ضد جنگ ساخت، در مقابل کاخ سفید در واشنگتن دی سی قرار گرفته است ج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Personality can produce power, that is, great deterrence, wide rallying point and long - lasting infectivity.
[ترجمه گوگل]شخصیت می تواند قدرت ایجاد کند، یعنی بازدارندگی بزرگ، نقطه تجمع گسترده و عفونت طولانی مدت
[ترجمه ترگمان]شخصیت می تواند قدرت تولید کند، که، بازدارندگی عالی، نقطه اتکای گسترده و infectivity طولانی مدت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a rallying point is a place, event, or person that people are attracted to as a symbol of a political group or ideal.
a rallying point is also a place where people gather at the start or finish of a political demonstration.

پیشنهاد کاربران

Someone or something that makes people join together to support a person, cause, etc. or that rouses people to action
ایضا: عامل تحریک مردم
عامل همگرایی
نقطه اتحاد
متحدکننده، متحدساز، گردآورنده, عامل تجمیع، محل/نقطه تجمع
محل تجمع مجدد
فرد یا عامل اتفاق نظر و همبستگی
a person, point or principle on which scattered or opposing groups can come together
He sometimes wished he hadn’t become a rallying point

بپرس