پیشنهادهای جلیل جعفری (٩٠٩)
راز سر به مهر، سر مگو.
Idiomatic expression for sexual intercourse with a member of the opposite sex. رابطه شهوانی با جنس مخالف
کشش جنسی مترداف با: Sexual attraction جاذبه جنسی
توی کف رابطه جنسی بودن
بعید نبودن، دور از انتظار نبودن.
To have an often immoral sexual relationship with ( someone ) . با کسی روی هم ریختن، با کسی رابطه جنسی داشتن
"The very man" is a strange little expression meaning, "that man in particular". آدم مشخص، آدم خاص.
شرم زده، شرم آگین، خجالت زده.
کسی را به امان خدا رها کردن. مترداف با: leave someone to his or her own devices
ضرب و شتم، کتک کاری.
پرده خور ( شکاف میان دو فضا در ساختمان که فاقد در و چارچوب است )
میز غذاخوری چهارنفره
انواع سقف کاذب
دستمال آشپزخانه
طبقه یا رف مشروبات، چهارچرخ حمل نان فانتزی
کسالت بار، خسته کننده، ملال آور.
آشپزخانه صنعتی و تجاری
شرابدار، ساقی،
هم معنا با: wine steward شرابدار، ساقی
خیال کسی را راحت کردن، کسی را از نگرانی درآوردن، اطمینان خاطر دادن به کسی، به کسی آرامش دادن.
to spend time experiencing or enjoying something without making any effort to change your situation, feelings, etc. نشستن باطل سعدی: به راه بادیه رف ...
Spoken used to say that someone has made a good suggestion. - Why don’t you ask Walter? - That’s a thought! I’ll phone him right away. فکر خوبیه، ...
A girl or woman who walks about a dining room or nightclub selling cigarettes. دختر سیگارچی/سیگارفروش دوره گرد
تسلیم ناپذیر، با اعتماد به نفس، خستگی ناپذیر، پرشور و متعهد.
متعصب، سرسخت
از سوراخ موش درآمدن آفتابی شدن سر قرار آمدن
ساقی گری، شراب داری، شغل و عمل ساقی.
موی بافته یا گیس شده به شکل حباب
چشم های آبی مَکُش مَرگِ ما
بازی درآوردن، سیاه کردن کسی، بازی دادن کسی،
تاج گل، حلقه گل.
کسی حرف زده، کسی زبان باز کرده، کسی لو داده، کسی دهن لقی کرده. اشاره ای است به انتشار پوستری در آمریکا در خلال جنگ جهانی دوم که در آن نوشته بود: Som ...
از احتمال رو به شانس آوردن، به بخت و اقبال متوسل شدن.
در گذشته و به طور مشخص در دوره قاجار قراول می گفتند. معنی قراول در فرهنگ عمید: سربازی که در جایی برای کشیک و نگهبانی گماشته شود، نگهبان، دیده بان.
A “Social Call” can be an in - person visit or a phone conversation. با شخص خاصی دیدار کردن یا تماس تلفنی گرفتن.
تازه تاسیس، جدید، نو، تازه به دوران رسیده.
با داد و فریادو عصبانیت چیزی خواستن، شلوغ بازی درآوردن، گردوخاک راه انداختن ( برای جلب توجه.
تا تنور داغه بچسبون
That's/It's a plus means it is a good/positive quality of whatever the thing is that you're talking about.
بی خیالی طی کردن
It means looking at the level of risk to the public and identifying the most proportionate means to counter that risk.
اجرای بهتر مقرارت
سبزی خوردن
عینک شاخی
بزن قدش!
این جوری نمی مونه، این نیز بگذرد، چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند.
A stove with a rounded or bulging body. بخاری کوزه ای/خمره ای، بخاری هیزمی، بخاری دارای آتشدان،
به لینک زیر در آبادیس مراجعه کنید:
جذاب، بامزه، بامسما، به یاد ماندنی، دهان پر کن.
Used to refer to something that looks very attractive, but is traditional and boring: a chocolate - box village. چیزی بسیار جذاب و در عین حال قدیمی ...