unadventurous

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of adventurous.
مشابه: safe

جمله های نمونه

1. He had a sort of dry, if unadventurous, humour in him, as suggested by that dreadful Bell's adage.
[ترجمه گوگل]همانطور که ضرب المثل وحشتناک بل نشان می دهد، او نوعی شوخ طبعی خشک و البته غیر ماجراجویانه در خود داشت
[ترجمه ترگمان]مثل این ضرب المثل وحشتناک بل که از این ضرب المثل وحشتناک بل گفته بود، خشک و خشک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Charles and Diana sent back the bland and unadventurous vegetarian dish, a taste of the lacklustre state of the royal marriage.
[ترجمه گوگل]چارلز و دایانا غذای گیاهی ملایم و غیرماجراجویی را پس فرستادند، طعمی از وضعیت ضعیف ازدواج سلطنتی
[ترجمه ترگمان]چارلز و دیانا ظرف غذای گیاهی را که مزه جالب ازدواج سلطنتی را مزه مزه می کرد، پس فرستادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With careful management and unadventurous policies the Crown could, however, keep afloat.
[ترجمه گوگل]با این حال، با مدیریت دقیق و سیاست‌های غیرماجراجویی، تاج می‌توانست سرپا بماند
[ترجمه ترگمان]با این حال، با مدیریت دقیق و سیاست های unadventurous، کراون ممکن است شناور بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Reggie was an endearing, kindly man who had led a leisurely, unadventurous life as a country gentleman.
[ترجمه گوگل]رگی مردی دوست داشتنی و مهربان بود که به عنوان یک نجیب زاده روستایی زندگی آرام و غیرماجراجویی داشت
[ترجمه ترگمان]رجی دوست داشتنی و مهربانی بود که زندگی unadventurous را به عنوان یک مرد روستایی رهبری کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hymn lists differ little from year to year and music programmes remain unadventurous.
[ترجمه گوگل]فهرست سرودها از سال به سال کمی متفاوت است و برنامه های موسیقی غیرماجراجویی باقی می مانند
[ترجمه ترگمان]لیست آهنگ ها با برنامه های سال تا سال تفاوت دارد و برنامه های موسیقی همچنان دست نخورده باقی مانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The historian William Manchester castigated the tenor of youth in that era as "withdrawn, cautious, unimaginative, indifferent, unadventurous and silent. "
[ترجمه گوگل]مورخ، ویلیام منچستر، جوانی را در آن دوران به عنوان «کناره‌گرفته، محتاط، بی‌تخیل، بی‌تفاوت، غیرماجراجویی و ساکت» مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه ترگمان]ویلیام منچستر، مورخ، به شدت از مفهوم جوانان در آن دوران انتقاد کرده و \" محتاط، محتاط، بی تفاوت، بی تفاوت، بی تفاوت، و ساکت بود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Point at a selection, and it will be handed over in a room up the back staircase, behind a tattoo parlour, in a nearby warehouse, or even, for the ultra- unadventurous, back in the shop.
[ترجمه گوگل]به یک انتخاب اشاره کنید، و آن را در اتاقی از پله‌های پشتی، پشت سالن خالکوبی، در انباری نزدیک، یا حتی، برای افراد فوق‌ماجراجویی، به مغازه تحویل دهید
[ترجمه ترگمان]در یک اتاق، در یک اتاق، پشت یک اتاق خال کوبی، پشت یک اتاق خال کوبی، پشت یک اتاق خال کوبی، در یک انبار مجاور، در یک انبار مجاور، یا حتی برای the فوق unadventurous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is no gay neighborhood in Beirut per se, and bar-hopping here is not for the unadventurous .
[ترجمه گوگل]در بیروت به خودی خود محله همجنس گرایان وجود ندارد، و بار-هفتگی در اینجا برای افراد غیرماجراجو نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ همسایگی خوشی در بیروت وجود ندارد، و bar در اینجا برای the نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By worrying about the wrong things, we do actual damage to our children, raising them to be anxious and unadventurous or, as she puts it, "hothouse, mama-tied, danger-hallucinating joy extinguishers. "
[ترجمه گوگل]با نگرانی در مورد چیزهای نادرست، ما آسیب واقعی به فرزندانمان وارد می کنیم، آنها را مضطرب و غیرماجراجویی تربیت می کنیم یا به قول خودش "خاموش کننده های شادی گرمخانه، مادران بسته، توهم آور خطر "
[ترجمه ترگمان]با نگرانی در مورد چیزهای غلط، ما به کودکانمان آسیب واقعی وارد می کنیم و آن ها را بزرگ می کنیم تا نگران و unadventurous باشند و یا آنطور که او می گوید، \"hothouse، mama -، extinguishers با خطر -\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. French cuisine is criticized by international food philosophers as fussy, heavy, and unadventurous.
[ترجمه گوگل]غذاهای فرانسوی توسط فیلسوفان بین المللی مواد غذایی به عنوان آشپزی، سنگین و غیرماجراجویی مورد انتقاد قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]غذاهای فرانسوی توسط فلاسفه بین المللی مواد غذایی به عنوان fussy، سنگین و unadventurous مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He used dodgy restaurants to 'test' his dates and weed out the unadventurous eaters.
[ترجمه گوگل]او برای «آزمایش» خرماهای خود و از بین بردن غذاخورهای غیرماجراجویی از رستوران‌های بدجنس استفاده می‌کرد
[ترجمه ترگمان]او از رستوران های dodgy استفاده می کرد تا تاریخ های او را امتحان کند و the را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• boring, dull, not adventurous

پیشنهاد کاربران

بپرس