unease

/ʌˈniːz//ʌnˈiːz/

ناراحتی، پریشان حالی

جمله های نمونه

1. Sensing my unease about the afternoon ahead, he told me,"These men are pretty easy to talk to. ".
[ترجمه گوگل]با احساس ناراحتی من از بعدازظهر پیش رو، به من گفت: «حرف زدن با این مردان بسیار آسان است »
[ترجمه ترگمان]او با احساس ناراحتی من در مورد بعد از ظهر پیش رو به من گفت: \" صحبت کردن با این مردان آسان است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He sensed a certain unease in her.
[ترجمه گوگل]ناراحتی خاصی را در او احساس کرد
[ترجمه ترگمان]او احساس ناراحتی خاصی در او احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A feeling of unease nagged at her.
[ترجمه گوگل]احساس ناراحتی او را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]احساس ناراحتی به او دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many felt unease about the methods used.
[ترجمه گوگل]بسیاری از روش های مورد استفاده احساس ناراحتی می کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از روش های مورد استفاده احساس ناراحتی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She felt a vague unease.
[ترجمه گوگل]او احساس ناراحتی مبهمی کرد
[ترجمه ترگمان]احساس ناراحتی مبهمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A ripple of unease passed through her.
[ترجمه گوگل]موجی از ناراحتی از او گذشت
[ترجمه ترگمان]موجی از ناراحتی درونش را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I waited with growing unease for her return.
[ترجمه گوگل]من با ناراحتی فزاینده منتظر بازگشت او بودم
[ترجمه ترگمان]منتظر بازگشت او بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was a growing unease about their involvement in the war.
[ترجمه گوگل]نارضایتی فزاینده ای در مورد مشارکت آنها در جنگ وجود داشت
[ترجمه ترگمان]نگرانی رو به رشدی در مورد دخالت آن ها در جنگ وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A feeling of unease permeates the novel.
[ترجمه گوگل]احساس ناراحتی در رمان نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان]احساس ناراحتی در رمان نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A shiver of unease ran through the audience.
[ترجمه گوگل]لرزی از ناراحتی در بین حاضران جاری شد
[ترجمه ترگمان]موجی از اضطراب تماشاچیان را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We left with a deep sense of unease, because we knew something was being hidden from us.
[ترجمه گوگل]با احساس ناراحتی عمیقی رفتیم، چون می دانستیم چیزی از ما پنهان است
[ترجمه ترگمان]ما با احساس ناراحتی از آنجا بیرون رفتیم، چون می دانستیم که چیزی از ما پنهان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I smiled to hide my unease.
[ترجمه گوگل]لبخندی زدم تا ناراحتی ام را پنهان کنم
[ترجمه ترگمان]لبخند زدم تا اضطراب خود را پنهان کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They expressed their deep unease about the lack of security arrangements.
[ترجمه گوگل]آنها ناراحتی عمیق خود را از نبود ترتیبات امنیتی ابراز کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها نگرانی عمیق خود را در مورد فقدان ترتیبات امنیتی ابراز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was unable to hide his unease at the way the situation was developing.
[ترجمه گوگل]او نمی‌توانست ناراحتی‌اش را از شکل‌گیری اوضاع پنهان کند
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست ناراحتی خود را به شیوه ای که اوضاع در حال توسعه بود پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was starred into nervousness and unease by his lascivious eyes.
[ترجمه گوگل]چشمان هوسباز او در حالت عصبی و ناراحتی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او در حالت عصبی و ناراحتی با چشم های شهوانی خود بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• discomfort, condition of feeling uneasy
if you have a feeling of unease, you feel that something is wrong and you are anxious about it.

پیشنهاد کاربران

عذاب
حالت معذب
چیزی درون آدم را خارخار می کند
unease ( n ) ( ʌnˈiz ) ( also uneasiness ) =the feeling of being worried or unhappy about sth, e. g. She was unable to hide her unease at the way the situation was developing.
unease
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : unease
✅️ صفت ( adjective ) : uneasy
✅️ قید ( adverb ) : uneasily
بی قراری
نارضایتی
دلهره و نگرانی

بپرس