تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

at which in which on which over which که در آن to which که به آن for which که برای آن ، که درمورد آن by which که با آن ، که به وسیله آن ، که ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

altitude ارتفاع attitude نگرش aptitude استعداد، تمایل ( میل ) ذاتی ، گرایش ذاتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

with which که با آن at which که در آن in which که در آن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

لانگمن : 1 - به دقت 2 - بسیار 3 - به شدت 4 - نزدیک ، از نزدیک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

in which که در آن at which که در آن with which که با آن during which که طی آن ، که در طی آن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

اصلش به معنی شاخ هستش بعدا به مرور زمان معنیه بوق، شیپور و . . . پیدا کرده . یعنی انسان ها ابزارهایی از شاخ حیوانات یا نهایتا شبیه شاخ حیوانات ساختن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

یه جور دیگه هم هست. proceedings of the royal society of london ( . Proc. R. Soc. Lond ) مقالات انجمن سلطنتی لندن مجموعه مقالاتی که در یک همایش، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

draw on استفاده کردن draw up تنظیم کردن draw out بیرون کشیدن drawback اشکال draw blood آزمایش خون گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

altitude ارتفاع attitude نگرش aptitude استعداد، تمایل ( میل ) ذاتی ، گرایش ذاتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

1 - پوسته پوسته ، لایه لایه ، ورقه ورقه flaky skin flaky pastry 2 - عجیب، خل و چل flaky people

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

precaution اقدام پیشگیرانه precarious ناپایدار Precursor پیش ماده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مهار کردن یا کنترل کردن چیزی به منظور استفاده کردن از آن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

in which at which over which on which که در آن to which که به آن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1 - فراهم شده ، تهیه شده، ارائه شده 2 - به شرط اینکه. . . ، در صورتی که . . . provided that رو تو آبادیس سرچ کنید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

طولانی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

rupture of پارگیِ. . . ترکیدگیِ. . . گسستِ . . . rupture between شکاف بین . . . گسست بین . . . rupture with شکاف با . . . گسست با. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

سریال زخم کاری رو اینطور ترجمه کردن mortal wound

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کنار گذاشتن خلاص شدن از ( شر ) کسی یا چیزی گذشتن از ( خیر ) کسی یا چیزی صرف نظر کردن از کسی یا چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

. . . there is ample evidence that شواهد زیادی وجود دارد که . . . شواهد فراوانی وجود دارد که. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

هموار کردن ، هموار شدن صاف کردن ، صاف شدن تخت کردن ، تخت شدن پهن کردن ، پهن شدن با خاک یکسان کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

بیرون رفتن ( درحالی که احتمال خطر وجود دارد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

در نتیجه ( و ) در نتیجه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

to do list لیست کارهایی که باید در مدت کوتاهی انجام داد. مثل تمیز کردن اتاق، زنگ زدن به فلانی ، رفتن به سلمونی و. . . اما bucket list لیست کارهایی ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

کار مخاطره آمیز که جرات می خواهد: سرمایه گذاری، سفر کردن، ابراز عقیده کردن و. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

عبور کردن یا گذشتن از کسی یا چیزی و اهمیت ندادن به آن و نپرداختن به آن پشت سر گذاشتن هم معنای دقیقیه they passed him over آنها از او عبور کردن ، پش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

- [فعل]: عقب رفتن ، عقب نشتن - [اسم]: عقب روی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

it was undertaken به کار گرفته شد . انجام گرفت ، صورت گرفت .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

save our ship save our souls درخواست کمک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

angel فرشته angle زاویه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

as with as in مثل ، مانند ، همانند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

1 - به ویژه ، به خصوص ( وقتی کلمه بین دو کاما بیاید ) 2 - به طور قابل توجهی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

مقاومت ماده ( مثلا یک پلیمر ) در برابر تغییر شکل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

تفاوت coworker و colleague : Today, colleague is used more often in professional contexts, sometimes referring to people who work in the same field b ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

cut down decrease

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

altitude ارتفاع attitude نگرش aptitude استعداد، تمایل ( میل ) ذاتی ، گرایش ذاتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

neonatal intensive care unit بخش مراقب های ویژه نوزادان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

فاجعه بار catastrophic drop افت فاجعه بار ، افت شدید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

مربی دانشگاه ( مرتبه علمی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

غالباً /ترجمه بهتریه چون از dominate میاد که به معنی غالب شدن، چیره شدن ، مسلط شدن هستش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بعضی مواقع معنای ضروری یا لازم رو میده the critical particle size for reaction اندازه لازم ( ضروری ) ذره برای واکنش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بالا بردن شرط ( افزایش دادن شرط ) ، بالا بردن خطر ، بالابردن کیفیت، فراتر رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

حباب سازی ، حفره سازی یا حباب زایی ، حفره زایی formation of bubbles in liquid

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

arise خودش یعنی بالا آمدن ، پس arising from رو میشه برآمده از ترجمه کرد همانطور که خانوم فرومدی نوشتن. برآمده از ، ناشی از

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

به طور قانع کننده ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بازجویی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

کم حجم شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ماده اولیه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

oral therapy درمان دهانی ( خوراکی ) ؛ درمان از راه دهان : دارو به صورت قرص یا کپسول به فرد داده می شود. intravenous therapy درمان درون وریدی ( درما ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گاهی به معنای دست زدن به کسی برای جلب توجه اون . مثلا تو هواپیما وقتی مهماندار داره از کنار یه مسافر در راهرو رد میشه ، مسافر مورد نظر مهماندار درحا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

moderately fairly comparatively rather relatively