پیشنهادهای PhD.Lotfalipoor_Hossein (١٢٧)
شدیداللحن angry correspondence = نامه شدیداللحن
نامه ، نامه نگاری ، مکاتبه ، اعلام یا اعلان کتبی
( عمران / معماری و ساختمان ) : تعمیر اساسی ، بازسازی ، نوسازی
ساده ، راحت
شعله گاز A lit ring on a gas hob at a home یک شعله روشن روی یک اجاق گاز در خانه
value - added tax ( VAT ) مالیات بر ارزش افزوده ( انگلیس ) => حتی قبوض انرژی مانند گاز ، آب و برق
بسیار ناراحت ، محزون ، غمگین
رخ به رخ ، رو در رو ، چهره به چهره ، رو در رو ، مقابل
بسیار تلاش کردن و زحمت کشیدن ، از پا درامدن
شمرده شدن ، در نظر گرفته شدن
خانه ، سرپناه ، محل سکونت / استقرار
با سابقه ترین
روابط / مناسبات اجتماعی
در زمان ، حین
مقابله کردن ، رویارویی ، تقابل
معترض
فوری
مثمر ثمر، اثربخش، اثرگذار، تاثیرگذار، ثمربخش، جایگیر، سودبخش، کارآ، کارگر، گیرا، مثمر، مفید، نافذ، نافع، نتیجه بخش، عامل، کاری، کارساز، کارآمد،
سخنرانی
دورانداختن
رویداد
کم کم از بین بردن
خوداظهاری
خودشناسی
توضیح دادن به ، توجیه کردن ، قانع کردن
رو به زوال ، از بین رفتنی ، نابود شدنی ، رو به انحلال ، رو به انزوال ، سقوط ، نزول ، پستی ، حقارت ، کوچکی
کلانشهر ، ابر شهر ، شهر وسیع
انحراف
اجباری شدن
قیام کردن
غیر قابل حبس، جرمی که به آن حکم حبس نمی دهند ، حکم حبس به آن جرم یا مجرم تعلق نمی گیرد / داده نمی شود
سخت a difficult week = a destabilising week هفته سخت / ناآرام
نا آرام ، بحرانی destabilising week = هفته ناآرام
مصدع کسی شدن مزاحم کسی/چیزی شدن
مسئولین the chief medical officers = مسئولین ارشد پزشکی
سخت و دشوار deeply concerning and challenging بسیار نگران کننده و خطرناک
مسخره بازی، دلقک بازی ، ادا اطوار درآوردن
راه حل ، روزنه / راه بیرون ( برون ) رفت از مشکل
اجماع کردن ، متحد شدن
very great in extent or amount. بسیار زیاد، وسیع ، سریع ، عاجل ، گسترده we are seeing tax avoidance on an industrial scale
( انگلیس ) انجمن کارمندان ارشد دولت
سوء استفاده کردن ، استفاده بد کردن از چیزی یا کسی
ضربه سختی به کسی زدن
پست / سمت دولتی
عمده ، اساسی
انگلیس : تغییر کابینه ( دولت / حزب / . . . )
( انگلیس ) وابسته به کابینه ی حزب مخالف دولت مستقر ( رجوع شود به: shadow cabinet )
ارزیابی
اورژانس111 ( در کشور انگلیس ) => مثل اورژانس 115 ایران
seriously = حاد بودن ( بیماری ) failed to recognise how seriously ill نتوانست تشخیص دهد که چقدر بیماریشان حاد است