swipe

/ˈswaɪp//swaɪp/

معنی: ضربت سخت، جرعه طولانی، حرکت جاروبی، ضربه تند وشدید زدن، کش رفتن
معانی دیگر: (عامیانه) ضربه (به دنبال حرکت قوسی دست)، (عامیانه) ضربه زدن (به دنبال حرکت قوسی دست)، (خودمانی) دزدیدن، بلند کردن، قاپیدن، دسته، اهرم، دستگیره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a strong sweeping stroke or blow.
مشابه: slash
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: swipes, swiping, swiped
(1) تعریف: to strike with a sweeping motion.

(2) تعریف: (informal) to steal.
مشابه: lift, rip off, rob

- Who swiped my pencil?
[ترجمه علی] کی کداد منو کش رفته؟
|
[ترجمه TENTACION] چه کسی مداد من را کش رفته است؟
|
[ترجمه گوگل] چه کسی مداد مرا کشید؟
[ترجمه ترگمان] کی مداد منو کش رفته؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to make a sweeping blow or motion.

- The cat swiped at the dog's nose.
[ترجمه H-SH] گربه درست از جلوی دهان سگ فرار کرد.
|
[ترجمه مسعود] گربه به ببنی سگ ضربه زد
|
[ترجمه گوگل] گربه روی بینی سگ کشید
[ترجمه ترگمان] گربه از بینی سگ کش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. she took a swipe at me with the folded newspaper
باروزنامه ی تاشده به من ضربه ای زد.

2. She took a playful swipe at her brother.
[ترجمه مسعود] ضربه ای از روی بازیگوشی به برادرش زد
|
[ترجمه گوگل]او یک سوایپ بازیگوش به سمت برادرش کشید
[ترجمه ترگمان]با حالتی شیطنت آمیز به برادرش خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She made a swipe at the mosquito.
[ترجمه مسعود] ضربه ای بر روی پشه زد
|
[ترجمه گوگل]او یک تند تند به سمت پشه زد
[ترجمه ترگمان]با ضربه ای به طرف پشه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They use a swipe card to go in and out of their offices.
[ترجمه گوگل]آنها از یک کارت سوایپ برای ورود و خروج از دفاتر خود استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها از یک کارت swipe برای رفتن به داخل و خارج از دفتر خود استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Edwin took a swipe at the ball and missed.
[ترجمه گوگل]ادوین ضربه ای به توپ زد و از دست داد
[ترجمه ترگمان]ادوین ضربه ای به توپ زد و آن را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He took a swipe at Andrew that deposited him on the floor.
[ترجمه گوگل]او ضربه ای به اندرو زد که او را روی زمین گذاشت
[ترجمه ترگمان]با ضربه ای به اندرو که او را روی زمین گذاشته بود، برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She took a swipe at the ball.
[ترجمه گوگل]او ضربه ای به توپ زد
[ترجمه ترگمان]او ضربه ای به توپ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The article takes a side swipe at the teachers.
[ترجمه گوگل]مقاله به معلمان ضربه می زند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک ضربه به معلمان می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His comments were a sarcastic swipe at the police.
[ترجمه گوگل]اظهارات او یک ضربه طعنه آمیز به پلیس بود
[ترجمه ترگمان]نظرات او یک ضربه طعنه آمیز به پلیس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Swipe your card through the phone, then dial.
[ترجمه گوگل]کارت خود را از طریق تلفن بکشید، سپس شماره گیری کنید
[ترجمه ترگمان]کارت را از طریق تلفن قطع کن، بعد زنگ بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He jumped forward, intending to swipe at her.
[ترجمه گوگل]او به جلو پرید و قصد داشت به سمت او بکشد
[ترجمه ترگمان]او به طرف جلو پرید و قصد داشت به او ضربه بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Swipe your card to open the door.
[ترجمه مسعود] برای باز کردن درب، کارت خود را بکشید
|
[ترجمه گوگل]کارت خود را بکشید تا در باز شود
[ترجمه ترگمان] کارت رو باز کن تا در رو باز کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She took a swipe at him with her umbrella.
[ترجمه گوگل]او با چترش به او ضربه ای زد
[ترجمه ترگمان]با چتر خود به او ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In a recent interview, she takes a swipe at the theatre management.
[ترجمه مسعود] اخیرا در یک مصاحبه، ضربه ای به مدیریت تئاتر وارد کرد
|
[ترجمه گوگل]در مصاحبه اخیر، او به مدیریت تئاتر ضربه می زند
[ترجمه ترگمان]در یک مصاحبه اخیر، او به مدیریت تئاتر ضربه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضربت سخت (اسم)
swipe, slog, whack, swat

جرعه طولانی (اسم)
swipe

حرکت جاروبی (اسم)
swipe

ضربه تند وشدید زدن (فعل)
swipe

کش رفتن (فعل)
filch, abstract, swipe, pilfer, snitch, cabbage, gloom, nip, prig, palm, snook, snip

تخصصی

[صنعت] یک مدل خطا برای اشاره به شش عنصر اساسی سیستم اندازه گیری تعمیم یافته، برای اطمینان از نیل به اهداف مورد نیاز، بکار می رود که نشانگر کلمات زیر است.استاندارد قطعه کار WorkPieceابزار آلات Instrumentاشخاص و رویه ها Person/Procedureمحیط Environment

انگلیسی به انگلیسی

• blow, sweeping stroke; nasty remark (informal)
hit with a sweeping stroke; steal, pilfer (slang)
if you swipe at something, you try to hit it, making a swinging movement with your arm. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. she took a casual swipe at the nettles.
if someone swipes something, they steal it; an informal use.

پیشنهاد کاربران

To take someone’s work or ideas without their permission and use it as your own. “Swipe” is a slang term often used to describe the act of plagiarism.
گرفتن کار یا ایده های شخصی بدون اجازه او و استفاده از آن به عنوان کار یا ایده خود.
...
[مشاهده متن کامل]

"Swipe" یک اصطلاح عامیانه است که اغلب برای توصیف عمل سرقت ادبی استفاده می شود.
مثال ها؛
For example, a writer might say, “I swiped some lines from a famous poem and incorporated them into my novel. ”
A student might confess, “I didn’t have time to research, so I swiped some information from a website. ”
In a conversation about academic honesty, someone might caution, “Don’t swipe someone else’s work and pass it off as your own. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-plagiarism/
جابجا کردن صفحات موبایل
[فناوری اطلاعات، رایانه و گوشی] کشیدن ( روی صفحه ) ، کشیدن
منابع• https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQ9ItKKbyhfQQgVUi7lYhY3igll8Y4gH79aRA&usqp=CAU
تنه زدن با پهلو یکی دیگه از معانی است که بقیه دوستان اشاره نکردن
در محاوره آمریکایی بیشتر برای کش رفتن کف بری استفاده میشه.
Swipe معنی های زیادی داره که به شرح زیر هستش:
۱. ضربه زدن سریع
She swiped me across the face
۲. دزدیدن یا همون قاپیدن چیزی
The photos were probably swiped by an employee
۳. کارت کشیدن
Swipe your card to open the door
...
[مشاهده متن کامل]

۴. نقد کردن یا ایراد گرفتن از کسی یا چیزی ( swipe at )
In her latest article , she takes a swipe at her critics

همان طور که می گوییم �تکست دادن�، این را هم بگوییم �سوآیپ کردن�. لازم نیست برای هرچیز نیم خط معادل پیدا کنیم.
جابجا کردن صفحات در موبایل با کشیدن انگشت بر روی صفحه لمسی
بی اجازه چیزی را برداشتن
ضربه سختی به کسی زدن
ضربه سخت و شدید
کارت کشیدن
بتندی گرفتن
کشیدن - کارت کشیدن
کشیدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس