تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کهولت سن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

1 - corps: با تلفظ "کُر" یعنی: سپاه 2 - corpse: با تلفظ "کُرپس" یعنی: جسد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

این واژه صفت است: یعنی: دارای پرسنل مازاد دارای نیروی کار مازاد دارای کارگر مازاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩٤

این از اون واژه هایست که انگلیسی زبانها تا تونستند معنی بارش کردند، معلوم نیست چرا زحمت ساخت واژه جدید رو به خودشون ندادن!!!! با این حال توی این ویژگ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

دو معنی متضاد: 1 - اگر درباره نوشته بیاید: یعنی مرور کردن، به صورت سطحی و سریع خواندن 2 - اگر درباره مکان یا افراد یا چیزی بیاید: یعنی بدقت بررسی کر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1 - منزوی 2 - انفرادی 3 - تک و تنها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

1 - ریشه 2 - ریشه ای 3 - خواهان تغییرات ریشه ای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

خیر جناب میثم "mythology" سخت در اشتباهید، هم به معنی اسطوره است و هم به معنی مطالعه اساطیر و اسطوره شناسی است، از سایتی معتبر https://www. vocabular ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩٥

من نمی فهمم "قابل اتکا" و "قابل اطمینان" رو دوستان از کجا آوردن؟ و چرا تعداد زیادی لایک کردن؟ در هیچ دیکشنری همچین معادلی ذکر نشده این واژه دوتا معن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

هیچ کلمه معادلی برای این واژه در فارسی وجود ندارد: 1 - فعل cumulate : به تدریج انباشتن 2 - صفت cumulative: به تدریج انباشته شونده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

وقتی می خواهند یک صفت به زمین نسبت بدهند از واژه ( Terrain ) استفاده می کنند: 1 - زمین ناهموار: rugged terrain = rugged land 2 - زمین بیابانی: deser ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

1 - رشد کردن . Today his company continues to thrive امروز شرکت او به رشد خود ادامه می دهد. . Lavender thrives in poor soil اسطوخودوس در خاک ضعیف ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧١

درباره انسان: معذب درباره رفتار انسان: دست و پا چلفتی، بی دست و پا درباره شرایط: معذب کننده، ضایع درباره وسایل: بدقلق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

1 - آوار 2 - بقیای یک جسم خرد شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

1 - تصور کردن 2 - در سر داشتن 3 - آبستن شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اسم: صورت، وجه فعل: مواجه شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

معنی آذرخش می دهد نه رعد، چون رعد به صدای پس از آذرخش گفته می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

تقلید و الگو برداری کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

1 - کار بیهوده و احمقانه. 2 - آدمی که دنبال کارهای بیهوده و احمقانه می رود. 3 - پرونده قضایی و یا شکایتی که بیهوده به جریان افتاده و سر انجامی ندار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

1 - زیانبار، مخرب 2 - بطرز غیرمنصفانه مورد نقد قرار دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

مورد انتقاد ناعادلانه قرار گرفته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

1 - آزار دهنده 2 - در حوزه حقوقی به دعاوی اطلاق می شود که شانس موفقیت کمی در دادگاه دارد اما به جریان انداختن آن می تواند موجب آزار و دردسر برای متشا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

1 - عمارت بزرگ و باشکوه 2 - بنای فکری، بنای اعتقادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

متزلزل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

سنت شکن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اعتماد بنفس کاذب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 - توبه مثال 1: . They are doing penance for their sins آنها در حال انجام توبه برای گناهان خود هستند. مثال 2: . Edwin did public penance, appeari ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

1 - فعل: گفتگو کردن 2 - اسم: برعکس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

ابتدایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

1 - ویترین 2 - به نمایش گذاشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

1 - بی طرف 2 - بیطرفانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

1 - اسم: تحقیر 2 - فعل: حقیر شمردن مثال: . Janet looked at him with disdain ژانت با تحقیر به او نگاه کرد. . He regards the political process with ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

1 - آدم: غمگین و جدی 2 - رنگ: تیره، تاریک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

1 - سابقه . There are several precedents for promoting people who don't have formal qualifications سوابق چندینی برای ارتقا افرادی که صلاحیت رسمی ندار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

عجیب است که این واژه در جایگاه فعل و اسم می تواند دو معنی کاملا متضاد داشته باشد: 1 - در جایگاه فعل: مجوز دادن 2 - در جایگاه اسم: تحریم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

اسراف کار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

غیراخلاقی، شرورانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

از همین امروز به اسم بودن، صفت بودن، فعل بودن و قید بودن واژه ها دقت کنیم!!! این واژه اسم است و به معنای : اهمیت، شهرت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بی نتیجه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

حدس حدس زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

اظهار ندامت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

هنرمندی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مرتباً

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

فاحش اشتباه فاحش اختلاف فاحش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

if you can hardly bake enough to keep up with your customers' orders, You have a thriving cupcake business.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

ناسازگار با اجتماع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

1 - حکاکی کردن 2 - بر صفحه اول کتاب و یا پشت عکس "تقدیم نامه" نوشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خونسرد، بی تفاوت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

1 - درمان همه دردها 2 - حلال همه مشکلات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

1 - دلخوری، رنجش 2 - برانگیختن، تحریک کردن