پیشنهادهای حیدری (١٠٠)
ابطال کردن
هنرمندی
جویای مقام ( کاری یا سیاسی )
بطرز باورپذیری
با آرامش
چرخش، چرخه
علامت چیزی بودن نشان دادن
غامض، درک نشده
بازجویی کردن
حمله لفظی شدید و تلخ
طفره رفتن
منفعل
بنظر می رسد اصل واژه طوفانیدن باشد، یعنی مانند طوفان در جایی هرج و مرج و خرابی ببار آوردن
خطای قابل بخشش
کهولت سن
غذا یا محیط سالم و تمیز
درگیری، درگیر شدن
تک و توک
مذمت کردن، نفرت نشان دادن
if you can hardly bake enough to keep up with your customers' orders, You have a thriving cupcake business.
قابل دفاع، موجه
خونسرد، بی تفاوت
گروهک کوچک سری با مقاصد سیاسی و توطئه گری
حدس حدس زدن
رفتار نمایشی و اغراق آمیز
جسارت بخشیدن
چاپلوس، بله قربان گو
1 - زیانبار، مخرب 2 - بطرز غیرمنصفانه مورد نقد قرار دادن
اعتماد بنفس کاذب
سنت شکن
طنز آمیز
1 - دست و بال کسی را بستن 2 - صعب العبور کردن
اسم: صورت، وجه فعل: مواجه شدن
1 - متخاصم 2 - طرف مخاصمه
1 - بی طرف 2 - بیطرفانه
غیراخلاقی، شرورانه
ناسازگار با اجتماع
سفر طولانی معمولا به صورت پیاده به منظور سیاحت یا جهانگردی
مورد انتقاد ناعادلانه قرار گرفته
1 - توبه مثال 1: . They are doing penance for their sins آنها در حال انجام توبه برای گناهان خود هستند. مثال 2: . Edwin did public penance, appeari ...
اسراف کار
فاحش اشتباه فاحش اختلاف فاحش
آلوده کردن، خدشه دار کردن
بیرون کشیدن اطلاعات یا پاسخ
مرتکب شدن
1 - با تاخیر مواجه کردن 2 - واپسگرا، امل
این واژه صفت است: یعنی: دارای پرسنل مازاد دارای نیروی کار مازاد دارای کارگر مازاد
عقیده ای که به نظر اکثر مردم نادرست است زیرا خلاف باورهای رایج عموم است.
اظهار ندامت کردن
1 - آزار دهنده 2 - در حوزه حقوقی به دعاوی اطلاق می شود که شانس موفقیت کمی در دادگاه دارد اما به جریان انداختن آن می تواند موجب آزار و دردسر برای متشا ...