پیشنهادهای Elmira (٣٤٢)
نه اسماً بلکه عملاً شرکت را نه اسماً بلکه عملاً او اداره می کند. به نقل از فرهنگ پویا
در روانپزشکی به معنی کُت مهارکننده است.
در روانپزشکی به معنی کُت مهارکننده است.
به جایی دید داشتن زاویۀ دید
به جایی دید داشتن، مثلا ما از اینجا به خیابان دید خوبی داریم. زاویۀ دید
کوران هوا
متناوب مقطعی گهگاه
کود مرغی
دو پهلو
ثمربخشی فایده رسانی به نقل از فرهنگ پویا
kick the habit: عادتی را ترک کردن، کنار گذاشتن به نقل از فرهنگ پویا
توقیف شده مصادره شده
تا ته خط
بد موقع
کاربر مجتبی عیوض صحرا کاش پیش از اظهار نظر دربارۀ ریشۀ واژه ها، به فرهنگ های معتبر ، به ویژه مریام وبستر و لانگمن، مراجعه می کردید. صرف شباهت واژه ها ...
خود را به خطر انداختن ریسک کردن
خود را به خطر انداختن ریسک کردن به نقل از فرهنگ پویا
اشاره کردن علامت دادن با زبان اشاره گفتن
دامنۀ کوه
{دستگاه} تلکس تلکس زدن تلکس کردن به نقل از فرهنگ پویا
سر کسی فریاد کشیدن و ناسزا گفتن
بی نتیجه ماندن به ثمر نرسیدن عقیم ماندن به نقل از فرهنگ پویا
دور از انتظار نبودن انتظار چیزی رفتن کاملاً طبیعی بودن به نقل از فرهنگ پویا
تکیده
arm در نقش فعل علاوه بر مسلح کردن و مجهز کردن، به معنی در اختیار کسی گذاشتن هم به کار می رود.
( بورس و پارلمان و غیره ) تالار، صحن در بعضی موارد به معنی جلسه یا نوبت سخنرانی
سر و سامان دادن مرتب کردن راست و ریس یا راست و ریست کردن
تبار، نسل، دودمان
the crux of the matter: اصل قضیه، اصل مطلب the crux of the problem: گرۀ کار
جای دنج دورافتاده
{اختلاف، نارضایتی و . . . } در خفا جریان داشتن به نقل از فرهنگ پویا
اعتراض
علنی
{به شوخی} آدم سرشناسی بودن به نقل از فرهنگ پویا
{در گذشته}دچار روان رنجوری جنگ یا حادثه {غیررسمی} مات و مبهوت، متحیر ، گیج به نقل از فرهنگ پویا
بدون احساس پشیمانی بدون احساس خجالت/شرمساری بی پروا بدون هیچ گونه ملاحظه صریح به نقل از فرهنگ پویا
پنهان از دور از چشمِ بدون اطلاعِ به نقل از فرهنگ پویا
سازش ناپذیر
به پشتوانۀ
به تکاپو افتادن به جنب و جوش افتادن به نقل از فرهنگ پویا
distance در نقش اسم هم شمارش پذیر است و هم شمارش ناپذیر، طبق تعریف دیکشنری لانگمن amount of space [COUNTABLE AND UNCOUNTABLE] the amount of space bet ...
هولناک دردناک
come out of the woodwork سروکلۀ کسی پیدا شدن ( چیزی ) از جایی سر در آوردن به نقل از فرهنگ پویا
به نقل از فرهنگ پویا 1. ( پلیس ) آرشیو عکس مجرمان 2. اراذل و اوباش
در مورد آدم ها عبوس
به نقل از فرهنگ پویا not pull one`s /any punches رک و راست حرف خود را زدن - صاف و پوست کنده چیزی را گفتن - رک بودن
( به ویژه در مورد احزاب کمونیست - کسی که عضو حزب نیست ولی هواداری می کند ) هوادار ، سمپات
به تعریف و مثالی که دیکشنری مک میلان برای این واژه آورده دقت کنید: If one group of people or things outnumbers another, the first group has more peop ...
به نقل از دیکشنری مریام وبستر و لانگمن Word History, Etymology: Middle English, from Anglo - French joindre, from Latin jungere
( دربارۀ مذهب ) رسمی کردن به نقل از فرهنگ پویا