پیشنهاد
١

توضیح درباره اصطلاح blood is thicker than water ترجمه تحت اللفظی این عبارت خون از آب غلیظ تر است و منظور از آن این است که رابطه خویشاوندی مهم تر از ر ...

پیشنهاد
٥

توضیح درباره اصطلاح when the cat's away, the mice will play ترجمه تحت اللفظی این اصطلاح وقتی گربه نیست، موش ها بازی می کنند است و منظور از آن این است ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

واژه knife به معنای چاقو واژه knife به معنای چاقو به تیغه تیزی گفته می شود که یک دسته دارد و برای برش چیزها یا به عنوان سلاح سرد از آن استفاده می شود ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

صفت excited به معنای هیجان زده صفت excited به معنای هیجان زده به فردی اشاره می کند که احساس خوشحالی و شور و شعف می کند. این صفت با ساختارهای مختلفی ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

صفت kind به معنای مهربان صفت kind به معنای مهربان به افرادی گفته می شود که به دیگران اهمیت می دهند، متین و دوستانه و دست و دلباز هستند و تا جایی که ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسم sport به معنای ورزش معادل فارسی اسم sport ورزش است. sport یا ورزش، به فعالیت بدنی گفته می شود که معمولا برای تفریح و لذت انجام می شود و نیاز به م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

توضیحاتی در رابطه با hieroglyphic هیروگلیف نوعی سیستم نوشتاری است که در آن از نماد های تصویری استفاده می شود و هر کدام از تصویر ها حاکی از معنایی بخص ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه also به معنای همچنین قید also در مواقعی به کار می رود که بخواهیم علاوه بر چیزهای ذکر شده چیز دیگری هم اضافه کنیم. این قید به معنی همچنین است. مث ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

حرف ربط but به معنای بلکه حرف ربط but به معنای بلکه در ساختاری خاص در انگلیسی کاربرد دارد که عبارت است از: not only. . . but also ( نه تنها . . . بل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ضمیر him ضمیر him ضمیر ملکی مذکر در زبان انگلیسی است که به عنوان مفعول، بعد از فعل یا بعد از حرف اضافه برای اشاره به یک مرد یا پسری می آید که نام آن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعل speak به معنای صحبت کردن، حرف زدن، سخن گفتن معادل های فارسی فعل speak، صحبت کردن، حرف زدن و سخن گفتن هستند. هر سه معادل تقریبا به یک معنی اشاره د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

توضیح درباره اصطلاح piece of cake ایده استفاده از اصطلاح یک تکه کیک برای چیزهای ساده از سال 1870 شروع شد. در ایالت هایی از آمریکا که برده داری صورت م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

توضیحاتی در رابطه با اسم man معادل فارسی اسم man مرد است. man به یک انسان مذکر بالغ گفته می شود. توجه کنید که men حالت جمع اسم man است و mans اشتباه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

فعل know به معنای دانستن فعل know به معنای دانستن یعنی به خاطر تجربه، یادگیری یا شنیدن، درباره چیزی اطلاعات داشته باشیم. مثلا: all i know is that sh ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

واژه wine به معنای شراب معادل واژه wine در فارسی شراب است. شراب نوشیدنی الکلی است که از آب انگوری که مخمر شده است، درست می شود. شراب نوع های متفاوتی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

صفت boring به معنای خسته کننده صفت boring به معنای خسته کننده به چیزهایی اطلاق می شود که جالب نیستند و باعث می شوند انسان کسل و خسته شود و حوصله اش س ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژه key به معنای کلید واژه key به معنای کلید به هر کدام از بخش های چوبی یا فلزی گفته می شود که هنگام نواختن پیانو ( کلیدهای سیاه و سفید رنگ ) یا برخ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه cat به معنای گربه واژه cat به معنای گربه به حیوان کوچکی گفته می شود که موهای نرمی دارد و مردم اغلب به عنوان حیوان خانگی از آن نگهداری می کنند. گ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ضمیر us به معنای ما را ، به ما و با ما ضمیر us در فارسی به معنای ما را ، به ما و با ما است. از لحاظ صرفی ضمیر us، ضمیر مفعولی اول شخص جمع است. شکل فع ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اسم love به معنای علاقه ی شدید اسم love در این مفهوم اشاره به احساس سرشاری از علاقه شدید به کسی یا چیزی، بخصوص به اعضای خانواده یا دوستان. در واقع هم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

واژه yesterday به معنای دیروز واژه yesterday یک قید زمان و معادل فارسی آن دیروز است. مثال: yesterday morning ( دیروز صبح ) منبع: سایت بیاموز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

اسم toilet به معنای توالت اسم toilet در فارسی به معنای توالت است. toilet یا توالت به مکانی گفته می شود که معمولا یک کاسه سنگی ( کاسه توالت ) و یک شیر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

توضیح درباره اصطلاح in a nutshell در زمان روم باستان، فردی توانسته بود داستان ایلیاد هومر را به قدری خلاصه روی کاغذی بنویسد که آن کاغذ در مغز گردو یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

فعل board به معنای سوار شدن فعل board به معنای سوار شدن به عمل وارد شدن به وسایل نقلیه ای از قبیل کشتی، قطار، هواپیما، اتوبوس و . . . گفته می شود. ای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

فعل close به معنای بستن فعل close به معنای بستن یعنی چیزی را در موقعیتی قرار دهید که جای باز را پوشش دهد و اجازه ورود و خروج کسی یا چیزی را ندهد. مثل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه eight به معنای هشت واژه eight به معنای عدد هشت، عددی است که قبل از 9 و بعد از 7 می آید. eight یک عدد زوج است و در انگلیسی صفت شمارشی محسوب می شو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه horse به معنای اسب واژه horse به حیوانی گفته می شود که نسبتا بزرگ است، چهارپا و یال و دم دارد. از اسب ها برای سواری، کار و کشیدن کالسکه استفاده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

توضیحاتی در رابطه با صفت nine عدد nine یک عدد فرد است که از آن برای شمارش استفاده می شود. عدد 9 قبل از عدد 10 و بعد از 8 است. مثال: eight, nine, ten ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

اسم store به معنای مغازه و فروشگاه معادل فارسی اسم store مغازه و فروشگاه است. store به مکان های کوچک یا بزرگی گفته می شود که مردم برای خرید انواع کال ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه biscuit به معنای بیسکویت واژه biscuit به معنای بیسکویت به نوعی شیرینی گفته می شود که از آردگندم، شکر و روغن تهیه می شود. واژه biscuit تنها در ان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

اسم wall به معنای دیوار معادل اسم wall در فارسی دیوار است. به یک سازه عمودی آجری، سنگی یا سیمانی معمولا طولانی گفته می شود که یک ناحیه ( زمین و خانه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه hair به معنای مو واژه hair به معنای مو به ماده ای روینده گفته می شود که مانند تارهایی کنار هم روی سر می روید. به یک تار مو هم که روی بدن انسان ه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

صفت favorite به معنای مورد علاقه صفت favorite به معنای مورد علاقه به چیزها یا افرادی اطلاق می گردد که از بین مجموعه ای از افراد یا چیزها بیشتر مورد پ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

فعل find به معنای فهمیدن فعل find در این کاربرد به معنای متوجه شدن و دیدن است. مثلا: we came home to find ( that ) the cat had had kittens ( ما آمدی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه husband به معنای شوهر واژه husband به معنای شوهر به مردی گفته می شود که با خانمی ازدواج کرده است. به مرد متاهل نیز husband گفته می شود. در حالت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

فعل last به معنای دوام آوردن فعل last به معنای دوام آوردن یعنی ادامه داشتن چیزی تا مدت زمان خاصی. این فعل در این مفهوم حالت استمراری ندارد و به صورت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اسم question به معنای سوال و پرسش اسم question در مفهوم سوال و پرسش اشاره دارد به جمله، عبارت و کلمه ای که اطلاعات بخصوصی را از کسی جویا می شود. مثال ...

پیشنهاد
٦

توضیح درباره اصطلاح lead someone by the nose این اصطلاح که ترجمه تحت اللفظی اش از بینی کسی را بردن است از این موضوع گرفته شده که برخی کشاورزان گاو ها ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

واژه beard به معنای ریش واژه beard به معنای ریش به موهایی که روی گونه ها و چانه ی مردها در می آیند گفته می شود. واژه beard همچنین به موی صورت برخی حی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

توضیح درباره اصطلاح kangaroo court در گذشته در آمریکا قاضی هایی وجود داشتند که از ایالتی به ایالت دیگر سفر می کردند و در ازای قضاوت مشکلات مردم از آن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اسم teacher به معنای معلم معادل اسم معلم در فارسی معلم یا آموزگار است. teacher یا معلم به کسی گفته می شود که شغلش تدریس است بخصوص در مدرسه. مثال: . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژه book به معنای کتاب واژه book به معنای کتاب در مفهوم کلی به مجموعه ای از کاغذهای پرینت شده می گویند که بهم چسبیده اند و شما می توانید ورق بزنید و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اسم tea به معنای چای معادل اسم tea در فارسی چای است. به برگ های خشک شده گیاه چای، tea یا چای گفته می شود. tea بخصوص در کشور های شرقی، یک نوشیدنی محبو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

حرف اضافه until به معنای تا حرف اضافه until در فارسی به معنای تا است. این حرف اضافه به زمان رویداد یا اتفاقی اشاره می کند. مثال های زیر را در نظر بگی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

فعل drive به معنای رانندگی کردن فعل drive به معنای رانندگی کردن یا راندن یعنی به حرکت در آوردن وسایل نقلیه ( از قبیل ماشین، اتوبوس و . . . ) و رفتن ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

واژه dinner به معنای شام واژه dinner به معنای شام به آخرین وعده غذایی از سه وعده غذای اصلی گفته می شود که در شب خورده می شود. مثلا: ?what shall we h ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

واژه hotel به معنای هتل واژه hotel به ساختمان بزرگی گفته می شود که دارای اتاق های فراوان است و مردم معمولا به صورت موقت در آن اقامت می کنند و پول اتا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرف اضافه than به معنای از ، نسبت به معادل حرف اضافه than در فارسی از است. از حرف اضافه than برای مقایسه یک چیز، فرد، مقدار، اندازه و مسافت استفاده م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسم lesson به معنای درس و دوره اموزشی اسم lesson در این مفهوم به معنای مدت زمانی است که در آن به کسی چیزی آموزش داده می شود و یا چیزی که باید فرا گرف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

واژه glasses به معنای عینک واژه glasses به معنای عینک واژه ای است که اسم جمع محسوب می شود و همواره به صورت جمع به کار می رود و به دو عدسی گفته می شود ...