پیشنهادهای رضایی (٢,٧٤٢)
توضیح درباره اصطلاح spill the beans در یونان باستان، و در جلسات مخفی برای رای دادن به قانون یا عضویت فردی در کاسه ای لوبیا می انداختند. لوبیای سفید ر ...
واژه bar به معنای هیئت وکلا واژه bar به معنی هیئت وکلا فقط در انگلیسی بریتانیایی به کار می رود و موقعی به کار می رود که فردی آزمون وکالت را با موفقیت ...
توضیح درباره اصطلاح green with envy رنگ سبز در فرهنگ انگلیسی نماد حسادت است. اولین بار شکسپیر در نمایشنامه اتللو از هیولای چشم سبز صحبت می کند که نما ...
توضیح درباره اصطلاح pay through the nose اصطلاح از بینی پرداخت کردن برای پرداخت کردن مبلغ زیادی است. دو دلیل برای استفاده از واژه بینی در این اصطلاح ...
فعل cannot به معنای نتوانستن فعل cannot ( به معنای نتوانستن ) شکل منفی فعل مدال can می باشد. منبع: سایت بیاموز
حرف اضافه at به معنای پشت حرف اضافه at به معنای سر یا پشت زمانی استفاده می شود که موقعیت مکانی کسی پشت میز، در، پیشخوان و . . . باشد. مثلا: at the d ...
توضیح درباره اصطلاح in the red در زمان قدیم بانک ها دو لیست داشتند: لیست سیاه و لیست قرمز. لیست قرمز برای افرادی بود که بدهکاری مالی داشتند و لیست سی ...
واژه jacket به معنای کاپشن واژه jacket به معنای کاپشن به لباسی گفته می شود که روی لباسی دیگر پوشیده می شود، معمولا بالاتنه را می پوشاند، آستین دارد و ...
واژه coat به معنای پالتو واژه coat به معنای پالتو به لباسی بیرونی گفته می شود که روی لباس پوشیده می شود تا بدن را گرم و خشک نگه دارد. coat معمولا بلن ...
توضیح درباره اصطلاح rat race اصطلاح مسابقه موش ها برمی گردد به موش های آزمایشگاهی که آنها را درون قفسی پر از راه های مارپیچ می گذارند و در انتهای راه ...
توضیح درباره اصطلاح upset the apple cart در گذشته، میوه فروش ها سیب ها را روی گاری به صورت منظم و هرمی شکل می چیدند و وقتی یک نفر بدون توجه و با بی د ...
فعل board به معنای سوار شدن فعل board به معنای سوار شدن به عمل وارد شدن به وسایل نقلیه ای از قبیل کشتی، قطار، هواپیما، اتوبوس و . . . گفته می شود. ای ...
توضیح درباره اصطلاح out of the blue در این اصطلاح the blue به معنای آسمان است. گاهی اوقات چیزهای غیرمنتظره ای مانند رعد و برق یا شهاب سنگ یا هواپیمای ...
توضیح درباره اصطلاح let the cat out of the bag در قدیم وقتی مردم می رفتند که خوک بخرند، مغازه دار کلک می زد و گربه به جای خوک در کیسه قرار می داد. وق ...
توضیح درباره اصطلاح go to the dogs در گذشته وقتی غذایی فاسد می شد آن را برای سگ ها می ریختند. امروزه ها هر چیزی که خیلی خراب شود یا نابود شده باشد اص ...
توضیح درباره اصطلاح red herring ترجمه تحت اللفظی این اصطلاح شاه ماهی سرخ است. در گذشته وقتی افراد به شکار می رفتند شاه ماهی سرخ را در مسیر برگشت روی ...
حرف اضافه on به معنای به حرف اضافه on در مفهوم به در توصیف عمل یا حالتی بکار می رود. مثال: . i'm going on a business trip ( به سفری کاری خواهم رفت. ...
اسم present به معنای هدیه و کادو اسم present در مفهوم هدیه و کادو اشاره دارد به چیزی که به عنوان هدیه، معمولا در مناسبت بخصوصی مانند تولد و سالگرد از ...
اسم website به معنای تارنما یا وب سایت معادل اسم website در فارسی تارنما یا همان وب سایت است. تارنما به فضای مجازی متصل به اینترنت گفته می شود که افر ...
حرف ندای dear به معنای ای وای حرف ندای dear به معنای ای وای وقتی به کار می رود که بخواهیم تعجب، ناراحتی، عصبانیت یا نگرانی خود را ابراز کنیم. اغلب او ...
توضیح درباره اصطلاح bring home the bacon چون قوت غالب غربی ها گوشت خوک است، اصطلاح bring home the bacon به معنای آوردن گوشت خوک به خانه معادل نزدیک ا ...
ضمیر who به معنای چه کسی، کی واژه who یک ضمیر است که در جملات پرسشی از آنها برای پرسیدن اسم، هویت و عملکرد یک یا چند فرد استفاده می شود. مثال: ?who a ...
توضیح درباره اصطلاح go bananas وقتی به میمون ها موز می دهند، میمون ها به شدت خوشحال می شوند انگار که دیوانه شده اند. هر کسی هم که به شدت چه از عصبانی ...
توضیح درباره اصطلاح red tape در زمان های گذشته کاغذ ها و مدارک اداری و اسناد را با بند قرمز یا صورتی می بستند و امروزه هم این اصطلاح برای روند طولانی ...
توضیح درباره اصطلاح shell out این اصطلاح به معنای در آوردن مغز آجیل از پوسته اش است و به صورت استعاری برای در آوردن پول از جیب برای پرداخت چیزی استفا ...
فعل catch به معنای بیماری گرفتن فعل catch به معنای بیماری گرفتن اشاره به مبتلا شدن به یک بیماری دارد که به صورت گرفتن یا خوردن در فارسی به کار می رود ...
واژه any به معنای هر واژه any به معنای هر با اسامی مفرد و قابل شمارش می آید تا به یک چیز یا نفر اشاره کند، و این در حالتی است که فرد یا چیز خاصی مدنظ ...
توضیح درباره اصطلاح once in a blue moon این اصطلاح از آنجا گرفته شده که هر سه سال یکبار در یک ماه دو بار ماه کامل می شد. این موقعیتی است که به ندرت ر ...
فعل کمکی be به معنای در ( جایی ) بودن فعل be در این مفهوم یک فعل حالت ( state verb ) در زبان انگلیسی است، فعل حالت عملی را توصیف نمی کند بلکه تنها حا ...
واژه clothes به معنای لباس واژه clothes به معنای لباس است و به هرچیزی که فرد می پوشد مانند شلوار، پیراهن و ژاکت و . . . اطلاق می گردد. این واژه اسم ج ...
توضیح درباره اصطلاح carrot and stick در گذشته یک گاری چی برای اینکه خر یا اسب چموش را وادار به حرکت کند هویجی رو به رویش آویزان نگه می داشت تا تشویق ...
واژه blouse به معنای بلوز واژه blouse به معنای بلوز زنانه به لباس بالاتنه زنانه ای می گویند که نسبتا گشاد است، شبیه بیشتر تا کمر است و معمولا دکمه، ی ...
قید here به معنای اینجا قید here وقتی بعد از فعل یا حرف اضافه ای به کار رود به معنای در موقعیت و مکان خاصی بودن است که این مکان نزدیک است. مثلا: i l ...
واژه dining room به معنای اتاق غذاخوری واژه dining room به معنای اتاق غذاخوری به اتاقی در خانه اشاره دارد که در آن میز و صندلی چیده اند و غذا می خورن ...
فعل do به معنای انجام دادن فعل do به معنای انجام دادن است. - فعل do برای اشاره به کارهایی استفاده می شود که ما نمی خواهیم نام ببریم یا دقیقا نمی د ...
توضیحاتی در رابطه با implicit صفت implicit اشاره دارد به موضوعی، نکته ای و . . . که به آن بصورت غیر مستقیم اشاره می شود و اغلب قابل فهم است. منبع: ...
توضیح درباره اصطلاح with flying colors واژه color در این اصطلاح به معنای پرچم است. وقتی در گذشته ها یک کشتی با پرچمی برافراشته و در اهتزاز وارد شهری ...
فعل run به معنای قاچاق کردن فعل run در مفهوم قاچاق کردن به معنای چیزی ( کالا، انسان و . . . ) را بصورت غیرقانونی و پنهانی وارد یا خارج یک کشور کردن ا ...
اسم shower به معنای دوش و حمام اسم shower در مفهوم دوش هم اشاره دارد به وسیله ای در حمام که از آن، آب بصورت قطره ای افشانه می شود و هم به عمل شستن خو ...
حرف اضافه in به معنای تا [زمان] دیگر حرف اضافه in به معنای بعد از یک بازه زمانی است و به صورت تا . . . دیگر ترجمه می شود. مثلا: dinner will be ready ...
توضیح درباره اصطلاح get off the ground اصطلاح از زمین بلند کردن از فرستادن موشک به فضا گرفته شده است. اصطلاحا برای شروع کردن کاری استفاده می شود. م ...
توضیح درباره اصطلاح cup of tea در سرتاسر دنیا چای از نوشیدنی هایی است که باب میل اکثریت افراد است. برای همین اصطلاحا به هر کار باب میل و مورد علاقه ف ...
واژه arm به معنای بازو واژه arm به معنای بازو به فاصله بین شانه تا مچ دست در بدن اطلاق می شود. arm در معنای کلی به معنای دست هم استفاده می شود. مثلا: ...
ضمیر one به معنای یکی معادل فارسی ضمیر one یکی است. زمانی که به چیزی یا کسی از قبل اشاره شده باشد و یا مخاطب از آن مطلع است، از این ضمیر استفاده می ش ...
ضمیر them به معنای آنها را ، برای آنها ضمیر them در فارسی به معنای آنها را ، برای آنها است. them ضمیر مفعولی سوم شخص است و به انسان ها، حیوانات و چیز ...
حرف اضافه into به معنای به حرف اضافه into به معنای به برای نشان دادن تغییر و تبدیل چیزی به چیز دیگر استفاده می شود. مثلا: her novels have been trans ...
واژه holiday به معنای تعطیلات واژه holiday به معنای روز یا روزهایی از هفته است که به مدرسه یا سر کار نمی روید. این واژه معمولا به صورت جمع به کار می ...
قید as well به معنای هم قید as well به معنای هم زمانی می آید که می خواهیم چیزی یا کسی دیگر را نیز شامل کنیم. مثلا: ?are you going to invite steve as ...
توضیح درباره اصطلاح nest egg nest egg به تخم مرغی می گویند که قرار است تبدیل به جوجه شود، به خاطر همین اصطلاحا به سرمایه ای که بعدا می توان از آن بهر ...
توضیح درباره اصطلاح hit the jackpot jackpot به دستگاهی گفته می شود که برای شرط بندی استفاده می شود و صفحه ای دارد با سه یا چند عدد روی آن. اگر همه اع ...