تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اسم note به معنای نت اسم note در این مفهوم اشاره دارد به یک تک آوا با ویژگی آوایی بخصوص که حاصل نواختن یک آلت موسیقی و یا صدای انسان است. مثال: hig ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

توضیحاتی در رابطه با اسم morning معادل فارسی اسم morning صبح است. به مدت زمان بین نیمه شب تا ظهر، بخصوص از زمان طلوع آفتاب تا ظهر، morning یا صبح گفت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

توضیح درباره اصطلاح take it on the chin این اصطلاح از ورزش بوکس گرفته شده است که یکی از بدترین ضربه ها ضربه خوردن به چانه است. منبع: سایت بیاموز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

توضیح درباره اصطلاح let one's hair down ترجمه تحت اللفظی این عبارت اجازه دادن به پایین ریختن موها است. در حالات رسمی موها را معمولا منظم می بندند اما ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

واژه dancing به معنای رقص واژه dancing به معنای رقص به مجموعه حرکات دست و پا و بدن گفته می شود که هماهنگ با موسیقی انجام می شوند. این اسم غیر قابل شم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فعل show به معنای نشان دادن و نمایش دادن فعل show در مفهوم نشان دادن، به معنای نشان دادن چیزی یا کسی به کسی دیگر است. مثال: . i want to show you thi ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

توضیح درباره اصطلاح baker's dozen واژه dozen به معنای دوازده است. در قدیم، نانواها به ازای هر جین نان یا شیرینی فروختن یک نان یا شیرینی مجانی می دادن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

توضیح درباره اصطلاح in a pig's eye در ادبیات غربی، چشم خوک کوچکترین چشم در میان حیوانات است و اصطلاحا به چیزی گفته می شود که احتمال اتفاق افتادنش اند ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اسم waiter به معنای پیشخدمت ( آقا ) اسم waiter در فارسی به معنای پیشخدمت ( آقا ) است. بطور کلی پیشخدمت ( waiter ) به کسی گفته می شود که در رستوران و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

صفت quick به معنای سریع، تند، زود معادل های صفت quick در فارسی سریع، تند و زود هستند. این صفت به توصیف کار یا عملی که با سرعت زیاد انجام می شود و یا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

صفت right به معنای راست صفت right در مفهوم راست اشاره دارد به جهتی که وقتیکه از لحاظ جغرافیایی رو به سمت شمال دارید، در سمت شرق قرار می گیرد و مخالف ...

پیشنهاد
٢

توضیح درباره اصطلاح with one's tail between one's legs وقتی سگی می ترسد یا در مبارزه ای با سگ دیگر شکست می خورد دمش را بین دو پایش قرار می دهد. برای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

توضیحاتی در رابطه با اسم nationality معادل فارسی اسم nationality ملیت است. این اسم به معنای حق قانونی یک فرد در تعلق به یک کشور است. مثال: . she is ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اسم vegetable به معنای سبزیجات، سبزی یا گیاه خوراکی اسم vegetable در فارسی به معنای سبزیجات ، سبزی یا گیاه خوراکی است. به یک گیاه یا بخش هایی از یک گ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

حرف اشاره جمع those به معنای اینها معادل حرف اشاره جمع those در فارسی اینها است. برای اشاره به یک چیز یا فرد مشخصی در فاصله نزدیک در ساختار جمع از ای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه work به معنای موثر واقع شدن و یا عمل کردن واژه work در اینجا یک فعل و به معنای داشتن نتیجه یا اثر دلخواه، عمل کردن و کار کردن است. مثال زیر به ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

واژه hand به معنای دست واژه hand به معنای دست به عضوی از بدن انسان از مچ دست به پایین گفته می شود که شامل انگشتان و کف دست است. مثلا: put your hand ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

حرف اضافه from به معنای از حرف اضافه from به معنای از کاربردهای مختلفی دارد. - حرف اضافه from گاهی برای نشان دادن اینکه یک چیز/شخص از کجا شروع می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ضمیر she به معنای او معادل فارسی ضمیر she او است. she از لحاظ صرفی ضمیر سوم شخص مونث است و از لحاظ دستوری نقش فاعلی دارد. she اشاره به انسان یا حیوان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

توضیح درباره اصطلاح keep a stiff upper lip ترجمه تحت اللفظی این عبارت لب بالایی ثابتی داشتن است. آدم وقتی می خواهد گریه کند لب هایش می لرزند. وقتی من ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

واژه leg به معنای پا واژه leg به معنای پا به عضوی از بدن انسان از مچ پا به بالا گفته می شود که پا را به بدن وصل می کند. مثلا: he broke his leg skiin ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

توضیح درباره اصطلاح pay through the nose اصطلاح از بینی پرداخت کردن برای پرداخت کردن مبلغ زیادی است. دو دلیل برای استفاده از واژه بینی در این اصطلاح ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

صفت safe به معنای امن و بی خطر - صفت safe در مفهوم امن اشاره دارد به محفوظ و در امان بودن چیزی یا کسی از هر گونه خطر احتمالی. مثال: . the children ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه all به معنای کاملا قید all به معنای همه زمانی به کار می رود که می خواهیم دربرگرفتن و کلی بودن چیزی را نشان دهیم. به مثال های زیر توجه کنید: all ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسم shoe به معنای کفش معادل فارسی اسم shoe کفش است. به چیزی که معمولا از چرم، پلاستیک و یا پارچه ضخیم ساخته شده است و پا را تا مچ می پوشاند، shoe یا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

صفت black به معنای سیاه صفت black به معنای سیاه یا مشکی به چیزهایی اطلاق می شود که رنگی تیره شبیه شب یا ذغال داشته باشند. مثلا: a shiny black car ( ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤١

فعل cannot به معنای نتوانستن فعل cannot ( به معنای نتوانستن ) شکل منفی فعل مدال can می باشد. منبع: سایت بیاموز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

توضیح درباره اصطلاح make both ends meet ends در این عبارت به معنای پایان ماه است و اصطلاح make both ends meet به معنای این است که پول کافی داشته باشی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

ضمیر both به معنای هر دو ضمیر both به معنای هر دو با اسامی جمع استفاده می شود و اشاره به دو نفر بودن یا دو تا بودن چیزی دارد. مثلا: both women were ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه cheese به معنای پنیر واژه cheese به معنای پنیر به نوعی خوراکی گفته می شود که از شیر درست می شود و می تواند سفت یا نرم باشد و معمولا سفید رنگ یا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

صفت best به معنای بیشتر از همه صفت best در این کاربرد برای اشاره به بهترین چیز از بین یک مجموعه دارد. مثلا: the best - dressed couple ( خوش پوش ترین ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه word به معنای کلمه و یا واژه واژه word یا واژه، واحدی از زبان است که از چند حرف تشکیل شده و به مفهومی بخصوص اشاره می کند. از واژه ها برای ساختن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه eleven به معنای یازده واژه eleven به معنای عدد یازده، عددی است که قبل از دوازده و بعد از ده می آید. eleven عددی فرد است. در انگلیسی اعداد صفت شم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

قید then به معنای آن موقع، در آن زمان قید then در مفهوم آن موقع یا آن زمان اشاره به زمان مشخصی در آینده و یا گذشته دارد. مثال: . i'm having a day of ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

توضیح درباره اصطلاح once in a blue moon این اصطلاح از آنجا گرفته شده که هر سه سال یکبار در یک ماه دو بار ماه کامل می شد. این موقعیتی است که به ندرت ر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

توضیح درباره اصطلاح black and white وقتی کسی چیزی را سیاه و سفید می بیند یعنی حد وسطی قائل نمی شود و یا یک چیز را خوب خوب یا بد بد می بیند. منبع: س ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

حرف ندای good afternoon به معنای ظهر بخیر حرف ندای good afternoon زمانی به کار می رود که مردم همدیگر را در زمان ظهر یا بعد از ظهر می بینند و می خواهن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

صفت poor به معنای بیچاره و طفلکی صفت poor در مفهوم بیچاره و طفلکی اشاره دارد به کسی یا چیزی که نیاز به همدردی، دلسوزی و ترحم دارد. این صفت همیشه قبل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

تخصیص گر each به معنای هر تخصیص گر each به معنای هر برای اشاره به یک نفر یا چیز از بین دو یا چند نفر و چیز استفاده می شود، زمانی که ما می خواهیم جداگ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه ear به معنای گوش واژه ear به معنای گوش به عضوی از بدن انسان و حیوانات گفته می شود که با آن صداها را می شوند. گوش در دو طرف سر واقع شده است و در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

توضیحاتی در رابطه با arabesque اسم arabesque در رقص باله به حالتی گفته می شود که یک پا به سمت عقب بلند شده، دست ها یکی به سمت جلو و دیگری به عقب راست ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

واژه conversation به معنای گفت و گو واژه به معنای conversation به معنای گفت و گو به حرف های غیر رسمی گفته شده در جمع گروه کوچک از افراد یا تنها دو نف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

فعل get به معنای دریافت کردن فعل get در این کاربرد مفهوم چیزی را گرفتن یا دریافت کردن است. مثلا: i got a letter from dave this morning ( من امروز صب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

واژه any به معنای هر واژه any به معنای هر با اسامی مفرد و قابل شمارش می آید تا به یک چیز یا نفر اشاره کند، و این در حالتی است که فرد یا چیز خاصی مدنظ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

واژه family به معنای خانواده واژه family به معنای خانواده به گروهی اجتماعی گفته می شود که شامل پدر، مادر و فرزندان است که در یک خانه زندگی می کنند. م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اسم phone به معنای تلفن معادل فارسی اسم phone تلفن است. phone یا تلفن به دستگاهی گفته می شود که از آن برای ارتباط و مکالمه در فاصله های طولانی استفاد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

صفت sorry به معنای متاسف، متاثر، پشیمان معادل فارسی صفت sorry متاسف، متاثر و است. هر دو معادل فارسی از لحاظ معنایی تقریبا نزدیک بهم هستند. صفت sorry ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه fourteen به معنای چهارده واژه fourteen به معنای عدد چهارده، عددی است که قبل از پانزده و بعد از سیزده می آید. fourteen عددی زوج است. در انگلیسی، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

حرف اضافه of معادل حرف اضافه of در فارسی گاهی اوقات از است ولی در بیشتر مواقع این حرف اضافه معادلی ندارد. از of در زبان انگلیسی برای نشان دادن مالکیت ...

پیشنهاد
٣

توضیح درباره اصطلاح born with a silver spoon in one's mouth ترجمه تحت اللفظی این عبارت به دنیا آمدن با قاشق نقره ای در دهان است و اصطلاحا به فردی گفت ...