تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

توضیح درباره اصطلاح pick up the tab اصطلاح pick up the tab از آنجایی گرفته شده که در رستوران بعد از پایان غذا، پیش خدمت صورت حساب را روی میز می گذارد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

فعل sit به معنای نشستن فعل sit در مفهوم نشستن حالتی را توصیف می کند که تمام وزن یک فرد روی باسن او قرار می گیرد و معمولا پشت یا کمر او بصورت قائم یا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قید never به معنای هرگز و هیچ وقت قید never به عدم وجود چیزی، انجام عملی و یا افتادن اتفاقی در هیچ زمانی ( گذشته، حال و آینده ) اشاره دارد. مثال: . ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

توضیح درباره اصطلاح get under one's skin این اصطلاح یعنی زیر پوست کسی رفتن و منظور از آن این است که چیزی آزار دهنده زیر پوست کسی باشد و شخص نتواند به ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

واژه wife به معنای زن، همسر واژه wife در فارسی به معنای زن، همسر است. همسر به شریک زندگی یک مرد گفته می شود که بطور قانونی با او ازدواج کرده باشد. مث ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

فعل smoke به معنای ( سیگار ) کشیدن معادل فعل smoke در فارسی ( سیگار ) کشیدن است. برای بیان عمل گذاشتن سیگار یا چپق بر روی لب و دم گرفتن از آن از فعل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

توضیح درباره اصطلاح fat cat معمولا به افراد چاق و پولدار که از یک حزب سیاسی خاص حمایت مالی می کنند fat cat گفته می شود. این اصطلاح بار معنایی منفی دا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

واژه call به معنای تماس واژه call به معنای تماس تلفنی برای اشاره به عمل صحبت کردن با کسی پشت تلفن دارد. این اسم با افعالی مانند make, give, get, rece ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعل color به معنای رنگ کردن فعل color به معنای رنگ کردن یعنی استفاده کردن از مواد رنگی مانند مدادرنگی و . . . برای رنگی کردن چیزهای مختلف. مثلا: the ...

پیشنهاد
٢

توضیح درباره اصطلاح keep body and soul together ترجمه تحت اللفظی این اصطلاح جسم و روح را با هم نگه داشتن است و همانطور که پیداست منظور از آن زنده مان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فعل remember به معنای به یاد آوردن و به خاطر آوردن معادل فارسی فعل remember به یاد آوردن و به خاطر آوردن است. داشتن یا نگهداری تصویری از یک واقعه، یک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

توضیح درباره اصطلاح sail under false colors معنای تحت اللفظی این اصطلاح با زنگ اشتباه کشتی رانی کردن است. در گذشته اگر یک کشتی می خواست غیرقانونی از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

توضیح درباره اصطلاح tightfisted اصطلاح tightfisted به معنای کسی است که مشت اش را محکم بسته نگه می دارد و اصطلاحا به افرادی اطلاق می گردد که ناخن خشک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

واژه beer به معنای آبجو واژه beer به معنای آبجو به نوشیدنی می گویند که حاصل تخمیر نشاسته و اساساً انواع دانه غلات است، هرچند بیشتر دانه جو مورد استفا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اسم school به معنای مدرسه معادل اسم school در فارسی مدرسه است. school یا مدرسه به مکانی گفته می شود که در آن به کودکان 7 تا 18 ساله آموزش هایی از قبی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه kitchen به معنای آشپزخانه واژه kitchen به معنای آشپرخانه به اتاقی گفته می شود که در آن غذا درست می کنند. مثلا: we usually eat breakfast in the ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

توضیح درباره اصطلاح lose one's shirt اصطلاح پیراهن خود را باختن اصطلاحی در ارتباط با یکی از بازی های ورق است که هرگاه کسی دست آخر را می بازد این اصطل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

اسم noise به معنای صدا یا سر و صدا اسم noise بطور کلی به معنای صدا است اما زمانیکه به معنای سر و صدا اشاره می کند، منظور صدایی است که اغلب بلند، آزار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه brother به معنای برادر واژه brother به معنای برادر نسبتی خونی است که به پسر یا مردی اشاره می کند که پدر و مادر یکسانی با فرد دیگر داشته باشد و د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

واژه holiday به معنای تعطیلات واژه holiday به معنای روز یا روزهایی از هفته است که به مدرسه یا سر کار نمی روید. این واژه معمولا به صورت جمع به کار می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

فعل fly به معنای پرواز کردن فعل fly به معنای پرواز کردن به حرکت کردن در آسمان با کمک بال است که حشرات و پرنده ها قادر به انجامش هستند. مثلا: a stork ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخصیص گر its به معنای مال آن تخصیص گر its صفت ملکی ضمیر it است و برای نشان دادن مالکیت چیزی است که به شی یا حیوانی بر میگردد که یا قبلا در جمله به اس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

صفت gray به معنای خاکستری صفت gray به معنای خاکستری به چیزهایی اطلاق می شود که رنگی شبیه دود یا خاکستر داشته باشند. مثلا: gray clouds ( ابرهای خاکس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

واژه your به معنای مال تو، مال شما در زبان انگلیسی هنگامی که می خواهیم مالکیت چیزی را به کسی یا چیزی دیگر در دوم شخص مفرد و جمع نسبت دهیم از واژه you ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه basketball به معنای بسکتبال واژه basketball به بازی ورزشی گفته می شود که دو تیم با پنج بازیکن با توپی بزرگ بازی می کنند و سعی میکنند توپ را درون ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

توضیحاتی در رابطه با address به معنای نشانی در حالت اول address ( به معنای نشانی ) به جزئیات مکانی یک چیز اشاره می کند. مثلا به نام کشور، شهر، خیابان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه winter یا زمستان معادل واژه winter در زبان فارسی زمستان است. زمستان یکی از چهار فصل سال و سردترین آنهاست که قبل از بهار و پس از پاییز است. مثا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ضمیر something به معنای چیزی یا یک چیزی معادل فارسی ضمیر something چیزی یا یک چیزی است. برای توصیف یک چیز یا شیء که شناخته شده نیست و یا به اسم آن اش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

واژه bottom به معنای پایین the lowest part of something واژه bottom به معنای پایین ترین بخش یک چیز است. مثلا: the bottom of each page ( پایین هر صف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه bus به معنای اتوبوس واژه bus به معنای اتوبوس به وسیله نقلیه بزرگی گفته می شود که برای جا به جایی مسافرهای زیادی ( تا 40 نفر ) به کار می رود. این ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

حرف اضافه outside به معنای بیرون یا خارج معادل فارسی حرف اضافه outside بیرون یا خارج است. این حرف اضافه به مکانی در خارج یا بیرون از چیزی یا مکانی دی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

فعل feel به معنای احساس کردن فعل feel به معنای تجربه کردن یک احساس عاطفی یا فیزیکی است. مثلا: ?how would you feel about moving to a different city ( ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

فعل carry به معنای باردار بودن فعل carry به معنای باردار بودن و حمل کردن جنین در شکم مادر است. این فعل در این مفهوم به صورت گذرا ( یعنی همراه با مفعو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

صفت new به معنای جدید، تازه، نو صفت new اشاره به چیزی دارد که به تازگی برای اولین معرفی، کشف و اختراع شده است و نمونه ای از آن در گذشته وجود نداشته ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

توضیح درباره اصطلاح carrot and stick در گذشته یک گاری چی برای اینکه خر یا اسب چموش را وادار به حرکت کند هویجی رو به رویش آویزان نگه می داشت تا تشویق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

فعل choose به معنای انتخاب کردن فعل choose به معنای انتخاب کردن یعنی تصمیم بگیریم کدام چیز یا فرد را از بین مجموعه چیزها یا افرادی که در دسترس هستند ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

صفت ok به معنای خوب معادل صفت ok در فارسی خوب است. این صفت کاربردی عامیانه دارد و غیر رسمی است و به معنای در حالتی از سلامتی و خوشحالی بودن، است. مثا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

عبارت go shopping به معنای خرید رفتن ساختار go ( for ) something برای وقتی است که به مکانی می رویم تا در فعالیت یا ورزشی شرکت کنیم. واژه ای که بعد از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

حرف تعریف the حرف تعریف the هیچ معادل و مفهوم مشخصی در فارسی ندارد. ولی گاهی از ضمایر این یا آن برای ترجمه the استفاده می شود. مثال: the car ( آن ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

واژه dress به معنای لباس واژه dress در حالت کلی به معنای لباس به کار می رود، چه لباس زنانه، چه لباس مردانه. دقت کنید که در این حالت واژه dress به صور ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

توضیح درباره اصطلاح get off the ground اصطلاح از زمین بلند کردن از فرستادن موشک به فضا گرفته شده است. اصطلاحا برای شروع کردن کاری استفاده می شود. م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

صفت tired به معنای خسته معادل صفت tired در فارسی خسته است. صفت tired یا خسته بیانگر حالت یا حس یک فرد پس از کار یا ورزش یا هر عملی که نیازمند تلاش فک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

توضیح درباره اصطلاح piggy bank معروف ترین نوع قلک برای بچه ها در کشور های غربی به شکل یک خوک کوچک صورتی رنگ است. منبع: سایت بیاموز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه boat به معنای قایق واژه boat به معنای قایق به وسیله نقلیه ای گفته می شود که کوچکتر از کشتی است و روی آب حرکت می کند و یا توسط پارو یا بادبان یا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

صفت great به معنای بسیار صفت great وقتی قبل از اسامی بیاید به معنای بسیار زیاد است و نشان می دهد آن چیز بزرگتر یا بیشتر از اندازه معمول و استاندارد ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه group به معنای گروه واژه group به معنای گروه به تعدادی از افراد یا اشیا گفته می شود که کنار هم در یک مکان باشند یا اینکه به گونه ای با هم مرتبط ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اسم visit به معنای دیدار یا بازدید اسم visit در فارسی به معنای دیدار یا بازدید است. بطور کلی به یک مناسبت یا یک دوره زمانی گفته می شود که کسی برای دی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

صفت live به معنای زنده صفت live در مفهوم زنده اشاره دارد به یک برنامه تلویزیونی، کنسرت و یا نمایشی که بصورت زنده و در زمان حال در حال اجرا و پخش شدن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

صفت nice - صفت nice در مفهوم خوب اشاره به چیزی یا عملی خوشایند دارد. مثال: ?did you have a nice holiday ( آیا تعطیلات خوبی داشتی؟ ) - صفت nice د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

توضیح درباره اصطلاح gravy train gravy به آب خورش می گویند که لذیذ و خوشمزه است. در قدیم، مامورین راه آهن که به مردم ایستگاه ها را اعلام می کردند از ا ...