تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

اسم walk به معنای پیاده روی معادل اسم walk در فارسی پیاده روی است. به عمل راه رفتن و یا قدم زدن معمولا برای تفریح یا ورزش، پیاده روی گفته می شود. مثا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

واژه bedroom به معنای اتاق خواب واژه bedroom به اتاقی در خانه گفته می شود که افراد در آن می خوابند یا به کارهای شخصی خود می رسند. معمولا در اتاق خواب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

توضیح درباره اصطلاح ride herd on این اصطلاح اشاره به کار گاوچران ها دارد که با دقت گاو های گله را کنترل و هدایت می کنند. منبع: سایت بیاموز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

حرف اضافه under به معنای زیر یا تحت معادل حرف اضافه under، در فارسی زیر یا تحت است. از این حرف اضافه برای نشان دادن موقعیت چیزی، کسی یا سطحی که دقیقا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

واژه cell phone به معنای تلفن همراه واژه cell phone به معنای تلفن همراه یا موبایل به تلفن کوچک و بی سیمی می گویند که با امواج مغناطیسی کار می کند و ش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

صفت small به معنای کوچک و کم معادل صفت small در فارسی کوچک و کم است. صفت small، اندازه، تعداد، درجه، مقدار و سن چیزی یا کسی را بیان می کند و حاکی از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

حرف اضافه behind به معنای پشت حرف اضافه behind برای اشاره به مکان چیزی دارد که پشت چیزی قرار دارد و اغلب طوری است که آن چیز معلوم نمی شود، انگار که پ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اسم shopping به معنای خرید معادل فارسی اسم shopping خرید است. بطور کلی به عمل رفتن به مغازه یا فروشگاه و خریدن کالایی از آنجا shopping یا خرید گفته م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اسم past به معنای گذشته در دستور زبان اسم past در مفهوم گذشته در دستور زبان، اشاره دارد به اعمال و اتفاقاتی که در گذشته رخ داده اند. این اسم در واقع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

توضیحاتی در رابطه با اسم pencil معادل فارسی اسم pencil مداد است. pencil یا مداد به وسیله ای باریک گفته می شود که برای نوشتن و نقاشی کردن از آن استفاد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

واژه fifteen به معنای پانزده واژه fifteen به معنای عدد پانزده، عددی است که قبل از شانزده و بعد از چهارده می آید. fifteen عددی فرد است. اعداد در انگلی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

قید after به معنای بعد از قید after به معنای بعد از برای اشاره به زمانی نامشخص در آینده استفاده می شود. اگر قید after با یک اسم زمان بیاید به زمان مش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

توضیح درباره اصطلاح cross one's heart این اصطلاح یعنی با انگشت روی قلب خود نشان صلیب کشیدن و برای نشان دادن صداقت و راستگویی استفاده می شود. منبع: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژه eraser به معنای پاک کن واژه eraser به معنای پاک کن به وسیله ای پلاستیکی یا لاستیکی و کوچک گفته می شود که برای پاک کردن رد مداد از کاغذ استفاده م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

فعل fast به معنای روزه گرفتن فعل fast به معنای روزه گرفتن به عملی گفته می شود که مسلمانان و برخی کلیمیان در ماه رمضان و برخی روزهای مذهبی انجام می ده ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

صفت easy به معنای آسان صفت easy به معنای آسان به اعمال و چیزهایی اطلاق می گردد که مشکل نباشند و بدون تلاش و کوشش زیاد یا مشکلات انجام شوند و یا به دس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

صفت bored به معنای کسل صفت bored به معنای کسل، به افرادی اطلاق می شود که خسته و کسل هستند چون علاقه خود را به چیزی از دست داده اند یا اینکه به افرادی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

صفت slow به معنای آهسته، کند، آرام معادل های فارسی صفت slow آهسته، کند و آرام هستند. برای توصیف یک عمل، فعالیت یا حرکتی که با سرعت انجام نمی شود و مع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

واژه body به معنای پرپشتی واژه body وقتی در رابطه با مو به کار رود به ضخامت و حجم زیاد مو که از مشخصه های موی سالم و زیباست اشاره می کند. مثلا: regu ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

حرف اضافه before به معنای قبل از حرف اضافه before ( به معنای قبل از ) برای نشان دادن ترتیب زمانی دو یا چند چیز اتفاق می افتد که آن چیزی که قبل از چیز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

صفت expensive به معنای گران صفت expensive به معنای گران به اسامی اشاره می کند که برای خریدن آن به پول زیادی نیاز است. مثلا: an expensive car ( یک ما ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

صفت blue به معنای آبی صفت blue به چیزهایی اطلاق می شود که رنگ آسمان یا آب دریا را داشته باشند. در انگلیسی blue مفهوم سرما را دارد. مثلا: her hands w ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اسم paper به معنای روزنامه اسم paper در مفهوم روزنامه اشاره دارد به متون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و . . . یا بطور کلی اخباری که بصورت روزانه چاپ شده و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

فعل learn به معنای حفظ کردن فعل learn به معنای حفظ کردن یعنی خواندن چیزی و تکرار کردن آن تا وقتی که بتوانیم به راحتی آن چیز را به خاطر بیاوریم. مثلا: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه woman به معنی زن واژه woman یا زن به معنای یک انسان مونث بالغ است. واژه woman معنای همسر ( زن یک مرد ) نیز است. برای زن هایی که بالغ نیستد از وا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

فعل kick به معنای لگد زدن فعل kick به معنای ضربه زدن به چیزی/کسی با پا است. مثلا: i picked up a ball and kicked it ( من توپ را برداشتم و آن را شوت ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

واژه cow به معنای گاو واژه cow به معنای گاو به حیوانی اهلی و بزرگ اشاره می کند که دامداران برای تولید شیر و گوشت پرورش می دهند. cow به گاو ماده گفته ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

واژه zoo به معنای باغ وحش zoo یا باغ وحش مکانی است که در آن از حیوانات وحشی و یا اهلی به منظور نمایش برای عموم نگهداری می شود. گاهی اوقات از این واژه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

فعل read به معنای خواندن و مطالعه کردن فعل read در مفهوم خواندن و مطالعه کردن در وهله اول به معنای نگاه کردن به لغات و نماد های یک زبان و توانایی فهم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

اسم life به معنای حبس ابد اسم life در این مفهوم اشاره به مجازاتی دارد که یک فرد به موجب یک جرم باید ادامه عمرش را در زندان سپری کند. مثال: . the ju ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

قید o'clock از قید o'clock برای اشاره به یک ساعت بخصوص ( از 1 تا 12 ) استفاده می شود. مثال: . it was ten o'clock when we got home ( ساعت ده بود زمان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اسم student به معنای دانش آموز، دانشجو، شاگرد معادل های فارسی اسم student دانش آموز و دانشجو هستند. هر دو معادل با کمی تفاوت به یک معنی هستند. - s ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

توضیحاتی در رابطه با homeostasis هم ایستایی در فیزیولوژی به معنای حفظ شرایط پایدار و ثابت در محیط داخلی است و در واقع اشاره دارد به تنظیم محیط داخلی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اسم meal معادل اسم meal در فارسی وعده غذایی و غذا است. وعده غذایی به زمانی گفته می شود که افراد به غذا خوردن می پردازند و این امر مرتبا هر روز تکرار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

اسم shower به معنای دوش و حمام اسم shower در مفهوم دوش هم اشاره دارد به وسیله ای در حمام که از آن، آب بصورت قطره ای افشانه می شود و هم به عمل شستن خو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

توضیح درباره اصطلاح dark horse dark horse اصطلاحا به اسبی می گفتند که برای افرادی که روی اسب ها شرط بندی می کردند ناشناخته بود و نمی دانستند آیا باید ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

توضیحاتی در رابطه با اسم message معادل فارسی اسم message در این مفهوم معنی اصلی است. اسم message در این مفهوم اشاره دارد به نکته سیاسی، اجتماعی و یا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فعل end به معنای تمام کردن فعل end به معنای تمام کردن دو حالت گذرا و ناگذر دارد. در حالت گذرا، فعل end به معنای به پایان رساندن و تمام کردن است. مث ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

توضیح درباره اصطلاح let sleeping dogs lie این اصطلاح یعنی دیگر مسائل گذشته را پیش نکشیدن و گذشته ها را فراموش کردن. این اصطلاح معادل های نزدیکی در فا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه boy به معنای پسر واژه boy به طور کلی به پسر بچه یا یک فرد مذکر جوان یا نوجوان گفته می شود. مثلا: i used to play here as a boy ( من قبلا پسربچه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

توضیح درباره اصطلاح see red در مراسم گاوبازی در اسپانیا وقتی میخواهند گاو ها را وادار به حمله کنند پارچه ای قرمز رو به رویش تکان می دهند و گاو با دید ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

توضیحاتی در رابطه با اسم lunch معادل فارسی اسم lunch نهار است. به وعده غذایی که در وسط روز صرف می شود، lunch یا نهار گفته می شود. مثال: . she's gone ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه eye به معنای چشم واژه eye به معنای چشم به دو عضو چهره انسان یا حیوانات گفته می شود که به وسیله آن اجسام را می بینند. مثلا: to close your eyes ( ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

فعل make به معنای درست کردن و ساختن فعل make در این مفهوم اشاره دارد به ساختن، درست کردن و یا آماده کردن چیزی با ترکیب کردن چندین ماده مختلف و یا کنا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

واژه chair به معنای صندلی واژه chair به معنای صندلی به اثاثیه ای در منزل گفته می شود که چهار پایه و یک پشتی دارد و یک فرد روی آن می نشیند. صندلی می ت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اسم summer به معنای تابستان معادل فارسی اسم summer تابستان است. به گرم ترین فصل سال که قبل از پاییز و بعد از بهار است، summer یا تابستان گفته می شود. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اسم week به معنای هفته معادل اسم week در فارسی هفته است. هفته به یک دوره هفت روزه گفته می شود که در تقویم خورشیدی از شنبه آغاز شده و تا جمعه ادامه دا ...

پیشنهاد
١٠

توضیح درباره اصطلاح put the cart before the horse ترجمه تحت اللفظی این اصطلاح اسب را پشت گاری بستن است که به معنای وارونه کاری را انجام دادن است، چرا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

توضیح درباره اصطلاح copycat این اصطلاح از آنجا گرفته شده که بچه گربه ها کاهای مادرشان را عینا تقلید می کنند برای همین به فردی هم که کارهای بقیه را تق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

فعل want به معنای خواستن یا میل داشتن معادل فعل want، در فارسی خواستن یا میل داشتن است. - زمانیکه بخواهیم از میل یا خواسته افراد صحبت کنیم، از این ...