تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فعل put به معنای گذاشتن و قرار دادن فعل put در مفهوم گذاشتن و قرار دادن اشاره دارد به حرکت دادن چیزی و قرار دادن آن در جایی یا موقعیتی مشخص. مثال: . ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

ضمیر that به معنای آن معادل ضمیر that در فارسی آن است. that ضمیر اشاره مفرد است و به چیزی یا کسی که در نزدیکی نیست ( ولی قابل مشاهده یا شنیدن است ) ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اسم street به معنای خیابان معادل اسم street در فارسی خیابان است. street یا خیابان، به مسیر یا جاده ای شهری یا روستایی گفته می شود که معمولا در یک طرف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

حرف اضافه into به معنای به حرف اضافه into به معنای به برای نشان دادن تغییر و تبدیل چیزی به چیز دیگر استفاده می شود. مثلا: her novels have been trans ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه fish به معنای ماهی واژه fish به معنای ماهی به جانوری اطلاق می گردد که در آب زندگی می کند، با آبشش تنفس می کند و با باله و دم در آب شنا می کند. م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه girl به معنای دختر واژه girl در یک کاربرد به معنای دختربچه است. مثلا: a little girl of six ( یک دختربچه کوچولوی شش ساله ) واژه girl در کاربرد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

واژه adult به معنی بزرگسال واژه adult به معنی بزرگسال برای اشاره به چیزهایی مرتبط و مختص به افراد بالغ ( معمولا بالای هیجده سال ) به کار می رود. وقتی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

قید now به معنای الان، حالا، هم اکنون قید now اشاره به زمان حال و وقایعی که در زمان حال اتفاق می افتد، دارد. مثال: . that's all for now ( برای الان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

واژه dining room به معنای اتاق غذاخوری واژه dining room به معنای اتاق غذاخوری به اتاقی در خانه اشاره دارد که در آن میز و صندلی چیده اند و غذا می خورن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اسم player به معنای دستگاه پخش اسم player در مفهوم دستگاه پخش به دستگاهی گفته می شود که صدا ها و تصاویری که از قبل روی یک cd و dvd و . . . ضبط شده ان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

صفت seven به معنای هفت معادل صفت seven در فارسی هفت است. هفت جزء اعداد فرد و یک صفت شمارشی است که قبل از عدد 8 و بعد از عدد 6 است. مثال: . we're op ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

صفت warm به معنای گرم یکی از معانی صفت warm، گرم است. این صفت اشاره به دما دارد. - صفت warm هوایی را توصیف می کند که گرم است ولی نه بقدری که طاقت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

قید sometimes به معنای گاهی، بعضی وقت ها، بعضی مواقع معادل های فارسی قید sometimes گاهی، بعضی وقت ها و بعضی مواقع هستند و هر سه معادل یک مفهوم را می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

واژه world به معنای جهان ویا دنیا واژه world در وهله اول اشاره به زمین و تمام کشور ها و خصوصیات طبیعی آن دارد. در شرایط متفاوت و جملات متفاوت این واژ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

صفت different به معنای متفاوت صفت different به معنای متفاوت یعنی چیزی/فردی با چیز/فردی دیگر یکسان نیست و شباهتی ندارد. مثلا: people often give very ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

واژه check به معنای چک واژه check به معنای چک به برگه یا سندی چاپ شده می گویند که می توانید روی آن مبلغ پولی بنویسید و امضا کنید و از آن به عنوان پول ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

حرف اضافه at به معنای پشت حرف اضافه at به معنای سر یا پشت زمانی استفاده می شود که موقعیت مکانی کسی پشت میز، در، پیشخوان و . . . باشد. مثلا: at the d ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

صفت hungry به معنای گرسنه صفت hungry به معنای احساس نیاز به خوردن غذا است. هرگاه برای مدتی غذا نخورید احساس گرسنگی به فرد دست می دهد. مثلا: by four ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

توضیح درباره اصطلاح cream of the crop خامه معمولا بهترین بخش یک خوردنی محسوب می شود و برای همین به بهترین فرد یا گل سرسبد هر گروهی اصطلاحا cream of t ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسم soup به معنای سوپ معادل اسم soup در فارسی سوپ است. soup یا سوپ، غذای مایع یا آبکی است که با گوشت، سبزیجات و . . . در آب جوش پخته می شود و معمولا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

فعل do به معنای انجام دادن فعل do به معنای انجام دادن است. - فعل do برای اشاره به کارهایی استفاده می شود که ما نمی خواهیم نام ببریم یا دقیقا نمی د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قید last night به معنای دیشب قید last night به معنای دیشب یک قید زمان به معنای شب گذشته یا شب قبل است. مثلا: i didn't sleep well last night ( من دیش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

توضیحاتی در رابطه با صفت orange به معنای نارنجی معادل فارسی صفت orange نارنجی است. orange یا نارنجی، اشاره دارد به رنگی که از ترکیب رنگ زرد و قرمز سا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اسم radio به معنای رادیو معادل اسم radio در فارسی رادیو است. - رادیو دستگاهی برای گوش دادن به برنامه های رادیویی توسط امواج رادیویی است و حکم یک گ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

توضیحاتی در رابطه با اسم milk به مایعی سفید رنگ گفته میشود که سرشار از پروتئین و چربی است. این مایع توسط پستاندارانی ( ماده ) چون گاو، گوسفند و بز و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

ضمیر her ضمیر her ضمیر ملکی مونث در زبان انگلیسی است که به عنوان مفعول، بعد از فعل یا بعد از حرف اضافه برای اشاره به یک زن یا دختر می آید که نام آن ز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

اسم weekend به معنای آخر هفته معادل اسم weekend در فارسی آخر هفته است. آخر هفته در تقویم ما [تقویم خورشیدی] پنجشنبه و جمعه است. اما در تقویم میلادی ش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قید where به معنای کجا معادل قید where در فارسی کجا است. زمانیکه بخواهیم محل، مکان و یا موقعیت چیزی یا کسی را بطور مستقیم و یا غیر مستقیم بپرسیم، از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه ball به معنی توپ واژه ball به معنای توپ به هر چیز گرد اطلاق می شود. یکی از معنی های ball به معنای توپ بازی است. مثلا: a tennis ball ( یک توپ تن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

توضیح درباره اصطلاح hogwash wash در این اصطلاح به معنای پس ماند غذاها یا فاضلاب است که معمولا به عنوان غذا جلوی خوک ها می اندازند. منبع: سایت بیاموز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

واژه coat به معنای پالتو واژه coat به معنای پالتو به لباسی بیرونی گفته می شود که روی لباس پوشیده می شود تا بدن را گرم و خشک نگه دارد. coat معمولا بلن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

واژه with به معنای با، همراه واژه with یک حرف اضافه و به معنای با ، همراه است. در بیشتر موارد حرف اضافه with در فارسی به معنای با است. یکی از کاربرد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

توضیحاتی در رابطه با hula hoop این حلقه جنبه ورزشی دارد. حلقه پلاستیکی است که دور کمر قرار می دهند و با تکان دادن باسن و کمر از پایین افتادن آن جلوگی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

توضیحاتی در رابطه با log اسم log در مفهوم دفتر روزانه بخصوص در رابطه با کشتی، اشاره دارد به ثبت سرعت و مسافت پیموده شده و دیگر رویدادهای کشتی در آن د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

صفت dark به معنای تاریک صفت dark به معنای تاریک به چیزهایی اطلاق می شود که نور کم یا هیچ نوری نداشته باشند، مخصوصا وقتی شب باشد. مثلا: a dark forest ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

توضیحاتی در رابطه با living room معادل فارسی اسم living room اتاق نشیمن است. این اسم به معنای اتاق اصلی خانه است که برای فعالیت های مشترکی از قبیل تم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اسم smoking به معنای سیگار کشیدن معادل اسم smoking در فارسی سیگار کشیدن است. به عمل یا عادت کشیدن سیگار، smoking یا سیگار کشیدن می گویند. مثال: . he ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

عبارت good for you به معنای مفید بودن عبارت good for you به معنای مفید بودن برای چیزهایی اطلاق می شود که برای سلامتی فرد خوب باشد و به او سود برساند. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

حرف اضافه in به معنای تا [زمان] دیگر حرف اضافه in به معنای بعد از یک بازه زمانی است و به صورت تا . . . دیگر ترجمه می شود. مثلا: dinner will be ready ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

توضیح درباره اصطلاح cup of tea در سرتاسر دنیا چای از نوشیدنی هایی است که باب میل اکثریت افراد است. برای همین اصطلاحا به هر کار باب میل و مورد علاقه ف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

اسم salt به معنای نمک معادل فارسی اسم salt نمک است. salt یا نمک ماده ای سفید رنگ است که در برخی از معدن ها و دریاها یافت می شود. از این ماده برای طعم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه food به معنای غذا واژه food به معنای غذا به چیزهایی گفته می شود که انسان ها و سایر موجودات زنده برای زنده ماندن استفاده می کنند. واژه food در ای ...

پیشنهاد
٢

توضیح درباره اصطلاح a wolf in sheep's clothing این اصطلاحی قدیمی است که در انجیل آمده است و اشاره به فردی می کند که نیات پلیدش را در پوشش افراد زاهد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

صفت next به معنای آینده صفت next در مفهوم آینده و بعد اشاره دارد به چیزی که از لحاظ مکانی، زمانی و ترتیب دقیقا پس از چیزی یا کسی دیگر در آینده می آید ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه breakfast به معنای صبحانه واژه breakfast به اولین وعده ی غذایی گفته می شود که فرد پس از بیدار شدن از خواب میل می کند. انگلیسی زبان ها معمولا صبح ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسم potato به معنای سیب زمینی معادل فارسی اسم potato سیب زمینی است. potato یا سیب زمینی به گیاهی سفید رنگ با پوستی قهوه ای گفته می شود که جزء خانواده ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه hospital به معنای بیمارستان واژه hospital به ساختمان بزرگی گفته می شود که در آن افراد بیمار یا آسیب دیده مورد درمان و مراقبت قرار می گیرند. مثلا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

اسم second به معنای ثانیه معادل فارسی اسم second ثانیه است. second یا ثانیه یک واحد اندازه گیری برای زمان است و هر دقیقه 60 ثانیه است. مثال: . there ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

حرف ندای oh از حرف ندای oh برای بیان احساساتی از قبیل خشم، تعجب، خوشحالی و ناراحتی و . . . و یا در هنگام پاسخ به یک نظر یا سخن استفاده می شود. مثال: ...

پیشنهاد
٠

توضیح درباره اصطلاح like lambs to the slaughter ترجمه تحت اللفظی این اصطلاح مثل بره به سمت کشتارگاه است و منظور از آن این است که فردی با مظلومیت و بد ...