تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اسم village به معنای روستا یا دهکده اسم village در فارسی به معنای روستا است. روستا یا دهکده به شهری بسیار کوچک و با جمعیت کم گفته می شود که در مناطق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

واژه face به معنای صورت واژه face به معنای صورت به قسمت جلویی سر انسان از پیشانی تا چانه گفته می شود. مثلا: a round face ( یک صورت گرد ) واژه face ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

صفت cold به معنای سرد صفت cold به معنای سرد به چیزهایی اطلاق می شود که دمایی کمتر از حد معمول داشته باشند. - صفت cold به معنای دمایی کمتر از دمای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

توضیحاتی در رابطه با vending machine ماشین خودکاری است که با انداختن پول در آن، جنس مورد نظر شما را بیرون می دهد. منبع: سایت بیاموز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسم tree به معنای درخت معادل اسم tree در فارسی درخت است. tree یا درخت به گیاهی معمولا بلند و با ساقه ای تنومند گفته می شود که شاخ و برگ زیادی دارد و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

توضیح درباره اصطلاح turn the other cheek این اصطلاح از یکی از سخنان حضرت عیسی گرفته شده است که می گوید: اگر کسی به یک گونه ات سیلی زد گونه ی دیگر را ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

توضیح درباره اصطلاح be in the black در زمان قدیم بانک ها دو لیست داشتند: لیست سیاه و لیست قرمز. لیست سیاه برای افرادی بود که بدهکاری مالی نداشتند و ل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه day به معنای روز واژه day به معنای روز به یک دوره بیست و چهار ساعته کامل گفته می شود. مثلا: i saw tom three days ago ( من سه روز پیش تام را دید ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اسم subway به معنای مترو یا قطار زیر زمینی معادل اسم subway در فارسی مترو یا قطار زیر زمینی است. به سیستم راه آهن زیرزمینی به منظور حمل و نقل مردم یک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

اسم sugar به معنای شکر و قند معادل اسم sugar در مفهوم شکر و قند. در این معنا اسم sugar اشاره دارد به ماده سفید و یا قهوه ای رنگی که از شیره برخی گیاه ...

پیشنهاد
٦

توضیح درباره اصطلاح keep the wolf from the door ترجمه تحت اللفظی این عبارت گرگ را از در خانه دور نگه داشتن است. منظور از آن این است که گرگ اگر وارد خ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

اسم present به معنای هدیه و کادو اسم present در مفهوم هدیه و کادو اشاره دارد به چیزی که به عنوان هدیه، معمولا در مناسبت بخصوصی مانند تولد و سالگرد از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

فعل leave به معنای رفتن فعل leave به معنای رفتن از پیش یک فرد یا مکان است. مثلا: she left school early ( او مدرسه را زود ترک کرد. ) فعل leave گاهی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

توضیحاتی در رابطه با اسم mother معادل اسم mother در فارسی مادر است. به والد مونث فرزند انسان یا حیوان یا کسی که برای کسی دیگر نقش مادر ایفا می کند، m ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه cup به معنای جام واژه cup به معنای جام به شی ای شبیه جام یا گلدان طلایی یا نقره ای روی یک پایه گفته می شود که دو دسته در دو طرف دارد و به عنوان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

فعل look به معنای به نظر رسیدن فعل look در این مفهوم به ظاهر و در واقع تصویر چیزی در حالتی بخصوص اشاره دارد. مثال: ?do i look silly in this hat ( آی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه car به معنای ماشین واژه car به معنای ماشین به وسیله نقلیه ای سبک گفته می شود که چهار چرخ و یک موتور و فرمان دارد و برای جا به جایی یک تا پنج نفر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

فعل take به معنای خواستن یکی از معانی فعل take خواستن است. فعل take یا خواستن، در اینجا اشاره دارد به التزام یا نیاز به چیزی برای انجام شدن یک عمل، ف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

فعل wake به معنای بیدار شدن یا بیدار کردن معادل فعل wake در فارسی بیدار شدن یا بیدار کردن است. این فعل اشاره به از خواب بیدار شدن و یا کسی را از خواب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

توضیح درباره اصطلاح breathe down one's neck روی گردن کسی فوت کردن یا نفس کشیدن کاری آزار دهنده است. برای همین وقتی کسی مزاحم می شود یا مرتب پاپی می ش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

توضیح درباره اصطلاح nest egg nest egg به تخم مرغی می گویند که قرار است تبدیل به جوجه شود، به خاطر همین اصطلاحا به سرمایه ای که بعدا می توان از آن بهر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اسم taxi به معنای تاکسی معادل اسم taxi در فارسی تاکسی است. taxi یا تاکسی به اتومبیلی گفته می شود که یک راننده دارد که در قبال رساندن شما به مقصد دلخو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

حرف اضافه to به معنای مانده به حرف اضافه to در فارسی به معنای مانده به نیز است. حرف اضافه to در این مفهوم، برای نشان دادن ساعت [زمان] استفاده می شود. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

توضیح درباره اصطلاح money to burn اصطلاح پول برای سوزاندن داشتن به این معنی است که فردی آنقدر پول دارد که می تواند اضافه هایش را بسوزاند! منبع: سایت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اسم red به معنای قرمز معادل فارسی اسم red قرمز است. red یا قرمز اسم یک رنگ است، رنگ آتش و خون، قرمز است. مثال: . she uses a lot of reds and pinks in ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

توضیح درباره اصطلاح red tape در زمان های گذشته کاغذ ها و مدارک اداری و اسناد را با بند قرمز یا صورتی می بستند و امروزه هم این اصطلاح برای روند طولانی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

توضیح درباره اصطلاح upset the apple cart در گذشته، میوه فروش ها سیب ها را روی گاری به صورت منظم و هرمی شکل می چیدند و وقتی یک نفر بدون توجه و با بی د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

توضیح درباره اصطلاح rain cats and dogs وقتی باران بسیار شدیدی می بارد معمولا بعد از آن حیواناتی که مرده اند در خیابان و جوی آب ها می افتند. برای همین ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسم photo به معنای عکس معادل فارسی اسم photo عکس است. photo یا عکس به تصویری گفته می شود که توسط یک دوربین عکاسی گرفته شده و در آن ذخیره می شود. مثال ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

قید too به معنای بیش از حد یکی از معانی قید too در فارسی بیش از حد است. قید too در معنای بیش از حد جنبه ای منفی دارد و قبل صفات و دیگر قید ها می آید. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

توضیحاتی در رابطه با menagerie مجموعه ای از جانوران وحشی که به منظور نمایش در قفس نگهداری شده می شوند. منبع: سایت بیاموز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

توضیح درباره اصطلاح bone of contention این اصطلاح به دعوای بین دو سگ بر سر یک استخوان اشاره می کند و ترجمه تحت اللفظی آن دعوا بر سر استخوان است. من ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسم sandwich به معنای ساندویچ معادل فارسی اسم sandwich همان ساندویچ است. sandwich یا ساندویچ به نوعی غذا گفته می شود که از دو تکه نان که در بین آن گو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

واژه arm به معنای بازو واژه arm به معنای بازو به فاصله بین شانه تا مچ دست در بدن اطلاق می شود. arm در معنای کلی به معنای دست هم استفاده می شود. مثلا: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

توضیح درباره اصطلاح eat humble pie در زمان قرون وسطا وقتی ارباب ها به شکار می رفتند و گوشت شکار را کباب می کردند از دل و جگر و اجزای شکم شکار برای بر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

توضیح درباره اصطلاح make no bones about it در گذشته های دور مردم برای بازی و شرط بندی از استخوان حیوانات تاس می ساختند. تاس نشانه مطمئن نبودن و شانسی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اسم picture به معنای فیلم سینمایی اسم picture در مفهوم فیلم سینمایی اشاره دارد به فیلمی که به منظور نمایش در یک سینما ساخته می شود و دارای ویژگی های ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ضمیر more معادل ضمیر more در فارسی بیشتر است. این ضمیر اشاره دارد به میزان و یا درجه بیشتر چیزی نسبت به چیز دیگر است. مثال: ?would you like some mor ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

قید only به معنای تازه قید only در مفهوم تازه به انجام کاری در گذشته یا آینده نزدیک اشاره دارد. مثال: . i only arrived half an hour ago ( من تازه نی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

توضیح درباره اصطلاح white elephant ماجرای این اصطلاح به یک افسانه سیامی بر می گردد که در آن زمان فیل سفید رنگ مقدس محسوب می شد و تنها پادشاه ها می تو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

اسم website به معنای تارنما یا وب سایت معادل اسم website در فارسی تارنما یا همان وب سایت است. تارنما به فضای مجازی متصل به اینترنت گفته می شود که افر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسم restaurant به معنای رستوران معادل اسم restaurant در فارسی رستوران است. به مکانی که در آن بصورت آماده غذا سرو می شود و افراد برای صرف غذا به آنجا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه hat به معنای کلاه واژه hat به معنای کلاه به پوششی گفته می شود که قالب سر است و معمولا یک لبه ( یک سطح مسطح که بیرون زده است ) دارد و بیرون منزل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

صفت no به معنای هیج و بدون no در این مفهوم اشاره دارد به عدم وجود چیزی یا کسی و یا مقداری. مثال: . there are no pockets in these pants ( هیچ جیبی رو ...

پیشنهاد
١٤

توضیح درباره اصطلاح pull the wool over someone's eyes واژه wool در این اصطلاح به معنای کلاه گیس است. این اصطلاح به این معنی است که اگر کلاه گیس کسی پ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه my واژه my از لحاظ دستوری یک ضمیر ملکی و از لحاظ صرفی اول شخص مفرد است. از این ضمیر برای بیان مالکیت استفاده می شود. مثال: my jacket ( کت من ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

توضیحاتی در رابطه با maverick فردی که به هیچ حزبی وابسته نیست. منبع: سایت بیاموز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

واژه egg به معنای تخم واژه egg به معنای تخم به شی بیضی گفته می شود که پوسته ای سخت و نازک دارد که پرنده ماده آن را به دنیا می آورد و درون آن جوجه پرن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه football به معنای فوتبال واژه football به معنای فوتبال به ورزشی محبوب در جهان گفته می شود. در این بازی دو تیم با 11 بازیکن است که یک توپ را پاس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قید there به معنای آنجا قید there در فارسی به معنای آنجا است. برای اشاره به مکان و یا موقعیتی، می توان از ضمیر there استفاده کرد. مثال: . i hope we ...