ترجمه‌های مهدی صباغ (٦٩)

غسل تعمید یکی از آیین های مذهبی در کلیسای مسیحی است.

او به خاطر تحت تعقیب بودن، تقریبا ترسیده بود.

موهایش به صورت آبشاری از فِر ( آبشاری فِرفِری ) روی شانه هایش افتاده بود.

ارابه فرود ( چرخ ها ) در هواپیماهای سبک همیشه در حین پرواز بسته نیست.

برای راحتی کار، الگوی ساخته شده از کرباس آهاردار را اتو کنید و با قیچی تیز برش دهید.

هریک از چین ها در جای خودش با دست کوک زده شده بود.

بفرمایید کلوچه ( با کلوچه از خودتان پذیرایی کنید. . . . . بفرمایید کلوچه میل کنید. )

سپس ماهی را با خرده نان بپوشانید.

جَو ( هوایِ ) داخل غار مرطوب بود.

به خاطر اینکه می دانست دستانش خیس و مرطوب هستند، از دست دادن با والدینش می ترسید.

سمور دریایی اهلی

دوران جوانی او

او برای پرتاب وزنه تمرین میکند.

در حقیقت اظهارات او بر خواسته های شما غلبه کرد.

وطن پرستی میتواند به سرعت تبدیل به وطن پرستی افراطی و تعصب گردد.

برای امروز دیگه کافیه.

او آسیب پذیری خود را با وانمود کردن اهمیت ندادن به آنچه دیگران درباره ش میگویند، پنهان می کند.

او از خانواده اش دل برید و به جای خیلی دوری رفت.

این هتل درصد تخفیف ویژه ای برای زوجهای تازه ازدواج کرده دارد.

طعم دهنده ( چاشنی ) آلبالو، طعم زننده ی دارو را محو می کند.

ما احتیاج داریم که با یک برقکار تماس بگیریم تا از سیم کشی سر دربیاورد.

زمین دانما حول محور خود می چرخد.

کارگرهای بدون حقوق و دستمزد

او گفت خواهد آمد، و همانطور که انتظار میرفت او آمد.

او خیلی بدحال و مریض بوده است، اما الان در حال بهبود است.

او قبلا در مورد وزن خود وسواس داشت.

چریکها ( پارتیزان ها ) به یک هواپیما شلیک کردند و خلبان آن را دستگیر کردند.

او برنده شدن جایزه را در خواب دیده بود، اما او شگفت زده بودوقتی که واقعا اتفاق افتاد.

در این چهارراه ( تقاطع ) مکررا تصادف هایی رخ می دهد .

توفان مانع بالا رفتن آنها از کوه شد.

چه چیزی تو را تحریک کرد که چنین کاری بکنی؟

عابر پیاده ی متخلف، اگر گرفتار تصادف با یک وسیله ی نقلیه شده باشد، به صورت کلی یا جزیی مسئول می باشد.

ما تقریبا به یک گروه از عابران پیاده متخلف که در جلوی خودروها راه می رفتند، برخورد کردیم.

تو به نظرم، خیلی ناراحت میای.

من از اینکه مجبورم هر هفته چمنها رو کوتاه کنم، ناراحتم.

اون خانوم، کمی به خاطر کارش، ناراحته.

برای کوتاه کردن چمن ها، به یک ماشین چمن زنی نیاز داریم.

به عنوان یک پیشخدمت، شما باید بدانید چگونه با مشتریان رفتار کنید.

ما باید با احتیاط به این مشکل بپردازیم.

این لباس کارکرده است، اما در وضعیت خوبی قرار دارد.

یک دانش آموز به طور معجزه آسایی از یک شوک الکتریکی 25000 ولتی جان سالم به در برد.

انبار غله به طرز معجزه آسایی تبدیل به یک هتل لوکس شده است.

ما در یک پیتزافروشی در شهر غذا خوردیم.

همه ی مواد خام، وارداتی هستند.

موس براق کننده را به سرعت روی موهایتان بکشید و شانه کنید، مطمئن شوید که این موس به خوبی در ریشه ی مویتان پخش شده است.

موس شکلاتی، نرم و خامه ای بود.

شیرینی، یک موس طعمدار شده با ویسکی بود.

یخ، آب منجمد شده است.

با سوزاندن گوگرد، موش ها را فراری دهید.

دهانت را ببند. فهمیدی؟؟