ترجمه‌های مهدی صباغ (٦٩)

بازدید
٢٦٣
تاریخ
٥ سال پیش
متن
His father bought a ski outfit for him on his birthday.
دیدگاه
٦

پدرش یک دست لباس اسکی برای او در روز تولدش خرید.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The drains spew millions of gallons of raw sewage into the river.
دیدگاه
٠

فاضلاب، میلیون ها گالن آب تصفیه نشده را به رودخانه میریزند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I crossed out 'Miss' and wrote 'Ms'.
دیدگاه
٥

من کلمه ی Miss را خط زدم و نوشتم Ms .

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We gave the children an inflatable paddling pool for Christmas.
دیدگاه
٤

ما یک قایق پارویی بادکردنی به بچه ها در کریسمس هدیه دادیم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It's handy to have a grocery store nearby.
دیدگاه
٤

خوبه که یک فروشگاه مواد غذایی در نزدیکی خودمان داشته باشیم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
All Rocombe Farm ice-cream is made with whole milk and double cream from the farm's organic-fed Jersey herd.
دیدگاه
١

همه بستنی های Rocombe Farm از شیرپرچرب و خامه غلیظ که از گله های jersy تغذیه شده ی ارگانیک، ساخته شده است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I have to listen to his gripes all day long.
دیدگاه
٤

من مجبورم در تمام طول روز، به گله و شکایت های او گوش بدهم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Give the dog the bone don't tantalize him.
دیدگاه
١

آن استخوان را به آن سگ بده و او را اذیت نکن.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We were engrossed in watching the football game; meanwhile, the roast was burning in the oven.
دیدگاه
-١٤

در حالیکه مجذوب تماشای مسابقه فوتبال شده بودیم، گوشت در اجاق گاز می پخت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The two desks had been abreast but now they faced each other.
دیدگاه
٢

آن دو میز در کنار هم قرار داشته اند، اما آنها اکنون روبروی هم قرار دارند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The police officers stood abreast, blocking the entrance to the building.
دیدگاه
١

ماموران پلیس، برای مسدود کردن ورودی ساختمان، در کنار هم ایستاده بودند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The water was so shallow that we could walk out far into the lake.
دیدگاه

آب به قدری کم عمق بود، که مدت زمان زیادی طول کشید تا از دریاچه بیرون بیاییم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The roof of the tunnel caved in on the workmen.
دیدگاه

سقف تونل بر روی سر کارگران فرو ریخت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He wrote a book about his adventures on the Amazon.
دیدگاه
٢١

او یک کتاب در مورد ماجراجویی های خود در آمازون نوشت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Let's go to the store across the street.
دیدگاه
١٦

بیایید به فروشگاه آن طرف خیابان برویم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It's a humble home, but it's comfortable.
دیدگاه

این یک خانه ی محقر، ولی راحت است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He has just begun a life sentence for murder.
دیدگاه

او فقط به خاطر یک قتل به حبس ابد محکوم شده است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He will have to serve a life sentence.
دیدگاه

او مجبور است به یک محکوم به حبس ابد، خدمت رسانی کند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
When did you first come over to China?
دیدگاه
٤

اولین بازدیدت از چین کی بود؟

٢