تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دانشجو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در شطرنج به معنای "گسترش" به کار می رود و یکی از مراحل تعیین کننده این بازی است؛ به مفهوم "بیرون آوردن مهره ها از وضعیت اولیه شان برای تصاحب مرکز".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Feeble Excuses بهانه های واهی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

What's the game? جریان/داستان چیه؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

To model after something: از روی چیزی الگو برداشتن مثلاً: St. Patrick's Cathedral is modeled after the cathedral in Cologne. کلیسای جامعِ سنت پاتریک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

To find one's way around: پیدا کردن موقعیت، راه یا مسیرِ خود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

مجموعه ای از افراد که کار مشخصی به آنها محوّل شده؛ مثلاً: I'd like to find out about joining the kitchen detail. می خواستم بدونم چطوری می تونم به ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

I can't reach it ( = ventilator shaft ) , I might need a boost. دستم بهش ( = لولۀ هواکش ) نمی رسه، احتمالاً یکی باید برام قلّاب بگیره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

At last a breakthrough! بالاخره فرجی شد! / بالاخره خلاص شدیم! / بالاخره به یه جایی رسیدیم!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

[هنگام هُل دادن یک شیء سنگین با صرف انرژی زیاد] One. . . Two. . . Three. . . Heave! یک. . . دو. . . سه. . . علی! یک. . . دو. . . سه. . . حالا!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

امکان داشتن، ممکن بودن، اجازه داشتن ( برای انجام کاری ) ؛ مثال از فیلم Escape from Alcatraz: Frank Morris: Any chance of exchanging this spoon? Look ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

میز توالت ( آرایش )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

حالا که دوباره فکرشو می کنم. . . الان که فکر می کنم می بینم که. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

[خطاب معلم به شاگردان کلاس] Places please! لطفاً سر جاهاتون بشینید!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مثال: Mr. Brown may put up with your stupid remarks, but I assure you will find me a different kettle of fish. آقای براون شاید با اظهارات احمقانۀ شم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

محلول آب و صابون مثلاً: Wash all the parts in warm soapy water. : کلیۀ قطعات را در محلول گرمِ آب و صابون بشویید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

بحث بر سرِ این نیست که. . . دیالوگی از فیلم �Shawn of the Dead�: It's not that I don't get on with her. . . ( نه اینکه من با اون کنار نیام. . . )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

I appreciate your calling, but it's just that I would recover much quicker if I were left alone. ممنونم که بهم سر زدید؛ اما موضوع اینه که اگه تنها ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Tickle his tummy, he likes it. شکمش رو غلغلک بده، خوشش میاد. [در مورد کودک!]

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Here's the score. . . نقشه از این قراره. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

[پس از اینکه به چیزی پی می برید که قبلاً حدسش را می زدید]: همون چیزی که فکرشو می کردم. حدس می زدم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

How have you been? چه خبر در این همه مدت؟/چه می کردی؟ ( هنگامی که شخصی را بعد از مدتی طولانی ملاقات می کنید )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

You little rascal! If you don't come at once, Papa will be cross! بچه شیطون! اگه همین الان نیای، بابا از دستت دلخور می شه / بابا باهات قهر می کنه!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

[خطاب به زنی که احتمال می رود باردار باشد] Expecting? توراهی داری؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

معادل come on: یالا. بیا بریم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

[مثلاً وقتی که لباس مسخره ای پوشیده اید، ولی به طرفتان می گویید]: Don't you dare laugh! حق نداری بخندی!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به کسی سر زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Wood - burning: چوبْ سوز Wood - burning stove: اجاق چوب سوز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به صورت Vasilopitta هم نوشته می شود. نوعی نان یا کیکِ مخصوص روز سالِ نو که بیشتر در یونان، و در کشورهای اروپای شرقی و بالکان برای خوش شانسی تدارک د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

پاوپاو یا انبۀ سردسیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

آها؛ همینو بگو!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخفف Penny یا Pence که برابر است با یک صدمِ Pound این مخفف ( P ) به معنای پنی، در انگلستان به وفور کاربرد دارد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

To squeeze a lemon: ( عامیانه ) شاشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

It makes me shiver to think of them. فکر کردن بهشون، تنمو می لرزونه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ساختاری که به دنبال خشم و عصبانیت بر زبان آورده می شود: حالا که اینجور شد. . . من هم [به تلافی این رفتار] چنین و چنین می کنم. مثال: I have a good ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خیلی سریع به جایی برگشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

it's fouled. [مثلاً بعد از خوردن یک داروی بدمزه] زهر ماره! / مزۀ زهرمار می ده!

پیشنهاد
٣

[ضرب المثل] معادل: روزیِ ما افتاده دست قوزی! چاره ای نیست؛ به هر سازشان باید رقصید!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دوستِ یک پسر یا مرد، که جنسیتش مذکر باشد. معادل �دوست پسر� مناسب نیست؛ شاید تعبیر �دوست همجنس� به عنوان کوتاهترین و دقیقترین معادل، مناسب باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

They can't have vanished into thin air. امکان نداره دود شده باشن و به هوا رفته باشن.

پیشنهاد
٣

[کنایه از اینکه هنوز باید منتظر چیزهایی ماند] معادل: شب آبستن است تا چه زاید سحر!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Thank you for catching that. ممنون که حواست بود ( و تذکر دادی ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

One more pull on the oars and we're there! یه پاروی دیگه بزنیم، رسیدیم!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

He walked right into the trap. اون با پای خودش رفت توی تله.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خَز، ازمُدافتاده؛ مثلاً: Gay - ass music ( موزیکِ خَز )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

to dance a jig با آهنگ تند رقصیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

You don't look like the painting type to me. بهت نمیاد اهل نقاشی کردن باشی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

I'll sort him out. حسابش رو می رسم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

- I was just on my way to see you actually. ( من راستش تو راه بودم که بیام شما رو ببینم. ) - That's not the impression I got. ( من همچین برداشتی ند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

[به کنایه و ریشخند] So you deign to come? بالاخره تشریف اوردید؟ بالاخره نزول اجلال فرمودید؟