تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-١٤

Ad - hoc network شبکه ی اَد - هاک - شبکه ی با کاربرد اختصاصی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ببینیم و تعریف کنیم!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Breakdown Gang تعمیرکار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

The dog can't chew through those shutters. سگه نمی تونه اون پرده کرکره ای ها رو بجوئه و بره بیرون.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

He's a bit touched in the upper storey. یه جورایی بالاخونه شو داده اجاره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

راهبند قطار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

When the battery pack charges close to maximum charge level you selected, the charge indicator turns off. هنگامی که شارژ بسته ی باتری به حداکثر سطح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دودوزه باز دودره باز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

احساس خستگی را از بین بردن خستگی را به در بردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگهبانی دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لایۀ یخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرعت یا قدرت را زیاد کردن برای انجام کاری مثال: Our ship's putting on steam. کشتی ما داره سرعتشو زیاد می کنه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[فرمان ناخدای کشتی] با حداکثر سرعت به پیـــــــــــــــش!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخففِ Coxswain سکّاندار کشتی

پیشنهاد
٠

[خطاب به کسی رفتار یا گفتار بی ادبانه ای دارد] اینم از ادبت!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را تحت فرمان خود درآوردن کسی را مطیع خود کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

on the never - never قسطی

پیشنهاد
٠

جنس بنجل را به کسی قالب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیش کسی پناه گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنزّل درجه دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنبوک یا سمبوک نوعی قایق عربی کوچک با بادبانهای سه گوش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاملاً، همواره

پیشنهاد
٠

[در حالی که شخص از خنده روده بر شده] وای خدا مُردم از خنده!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[تعبیری که در هنگام خشم به زبان آورده می شود] آدمو کُفری می کنه ها! لعنت خدا بر شیطون! لا اله الا الله!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یه مشت آدم بی سر و پا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بحث و مشاجره راه انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خونِ دل مثال: thirteen weeks of blood toil and sweat سیزده هفته، عرق ریختن و خون دل خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با دقت زیاد، به صورت کاملاً تحلیلی، به گونه ای موشکافانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیز بی ارزش We don't give a tinker's cuss for Alcazar's revolution. انقلاب آلکازار، برای ما پشیزی اهمیت نداره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلاص کردن، خلاص شدن، نجات دادن، نجات پیدا کردن Those poor creatures will be delivered from their passion for alcohol at last. اون حیوونکی ها بالاخره ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A fig for your documents! مستندات شما یه پاپاسی ارزش نداره!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[رنگ] سبز بهاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

من هم [به دنبالت] خواهم آمد. منم [پشت سرت] میام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

It isn't all over by a long chalk. هنوز خیلی مونده تا تموم بشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را به خاطر چیزی شدیداً تنبیه کردن He'd have my hide for this. اون به خاطر این کار پوستمو می کنه.

پیشنهاد
٠

بعد از اینکه کسی ( از چند نفر ) بمیرد، آن چند نفر را از جایی بیرون کشیدن مثال: Come out of that rat hole, or you'll be carried out feet first. از او ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میمون دماغ دراز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیوونگیه! این چه خل بازی ایه؟! چه غلطا! ( وقتی گوینده با یک حرف یا رفتار عجیب و غریب مواجه می شود )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مردن، کشته شدن If someone's snooping, he's had his chips. اگه کسی در حال جاسوسی باشه، دخلش اومده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[امتحان می کنیم] یا می گیره یا نمی گیره!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به حضور پذیرفتن ملاقات کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای کسی بر اثر فریاد زدن گرفته شدن I'm just shouting myself hoarse. با این داد زدن ها فقط صدام داره می گیره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در پیش داشتن ( ما ) We're in for a real blow. یه طوفان حسابی در پیش داریم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با ترس و وحشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بری به جهنم!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[اصطلاح دریانوردی] شناور به خوبی به اسکله بسته شده. معادل مختصرِ پیشنهادی: شناور تثبیت شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فروریزی سقف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخففِ Little one بچۀ کوچولو Speak up, little 'un! حرف بزن کوچولو!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به کلی دیوانه I'm going stark staring mad. دارم به کلی دیوونه می شم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

You'll catch your death of cold. بدجوری سرما می خوری.