پیشنهادهای داود رمضانی (١١٦)
درگیری فیزیکی
اتفاق نظر داشتن
نافذ - با انرژی مثبت
سخاوت - بخشندگی - دست و دلبازی
به جایی بر خوردن - مضر بودن کاری رو بی وقت انجام دادن یا چیزی رو بی موقع آوردن حفظ ظاهر نکردن یا بی کلاسی کردن مثال: I don't think a little food woul ...
خدایی ?Where on earth do you rake up all these boyfriends خدایی اینهمه دوست پسرو از کجا تور کردی؟
مو به مو
کنار آمدن با ( چیزی )
چیزی را با کسی در میان گذاشتن - هم اندیشی کردن - درد دل کردن
چشم و گوش باز - کسیکه به همه جا سرک میکشه ( فضول )
کمابیش - تقریبا ( حتی کمتر یا حد اکثر ) کم کم یا پر پر
کسی را تحقیر کردن
چنانکه پیداست، از ظاهر آن
پای کسی در کاری گیر بودن، مقصر بودن
خیلی شکننده ( از لحاظ عاطفی و جسمی ) لاجون، مردنی
کاری رو فلّه ایی انجام دادن
موردی را قید کردن، بندی را اضافه کردن ( در قرار داد و ازین قبیل چیزها )
با خبر از اسرار یک سازمان کسیکه به واسطه داشتن اطلاعات بسیار از یک سازمان، قدرتمند است و حتی میتواند افشاگری کند کسیکه به واسطه طولانی بودن در یک شرک ...
بجا - در جایگاه درست
دیکته کردن چیزی - اعمال سلیقه
خودنمایی
از کسی تقلید کردن کردن گاهی طرفداری کسی را کردن ( البته چشم و گوش بسته )
کم آوردن - از نفس افتادن
توازن بر قرار کردن - وفق دادن با چیزی یا کسی
شک داشتن
یا خدا! خدای من ( در حال حرف ندا )
اعصاب کسی را بهم ریختن
به کشتن دادن ( بخاطر آزار و اذیت فراوان ) - از میان برداشتن
مامانی که حواسش به همه جا نیست ( یا مثلا:منکه دو تا دست بیشتر ندارم )
فینگیلی - جینگیلی - بند انگشتی کوچولموچولو - ریزه پیزه
تشر زدن
می تواند اهانت آمیز باشد مثل به زور لب گرفتن. یا گاهی در ملاء عام بار منفی پیدا کند مثل دهن تو دهن شدن زن و مرد اما نه لزوما به قصد معاشقه.
بی حیا، هرزه، بی چشم و رو و هوسران
تو بغل هم فرو رفتن، به هم چسبیدن در رابطه زن و مرد
حال کسی رو سر جا آوردن - حواس کسی رو جمع کردن
از درک تو عاجزم - قادر به پاسخگویی تو نیستم درمانده ام کردی
آبغوره گرفتن ( حقه زدن ) - شیره مالیدن ( فریب زدن )
بی کم و کاست - بی برو برگرد
گرم گرفتن، اخت شدن با کسی
معامله ایی رو جوش دادن - کاری رو جفت و جور کردن
دکتر لیوینگستون کنایه از اضهار آشنایی کردن با کسی که نمیشناسیش، به نوعی فضولی کردن
همشهری - احمق - شنگول
پیش از همه بنطرم معنی یه تایم کوتا میده، مثل یه درنگ یا مکثی گذرا معنی"خیلی کوتاه"بعضی وقتها بسته به جمله مناسب است
پیغام - پیام فرستادن
مزخرفات، چرت و پرت، شرّ و ور، آسمون ریسمون کردن
تو کار کسی دخالت کردن، فضولی کردن، اضهار سلیقه شخصی بیجا کردن
فاحش - تکان دهنده
پیچوندن duck it:بپیچونش ( از زیر کار در رفتن هم اومده و همچنین زیر آبی رفتن )
راه و چاه نشون دادن
رابطه هم معنی میدهد به نوعی در مالکیت معنوی زناشویی "رابطه یا پیوند" معنی میدهد