تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

بین ایستادن و خم شدن مکثی کردن ( تمارض کردن ) تظاهر به خم شدن به قصد فریب ادای یه کاری را درآوردن و کار دیگری کردن مثال:If the batter were really sm ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

آشیانه، جان پناه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نابود کردن - محو کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لوس کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تسویه حساب به نوعی تسویه حساب شخصی همراه با مشاجره و حل اختلافات مالی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

انفصال از کار ( به نوعی اخراج شدن )

پیشنهاد
١

سرود ملی آمریکا پرچم پر ستاره آمریکا

پیشنهاد
٠

من تو دو دو تا موندم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی شیله پیله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تعریف الکی از کسی یا چیزی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دختر اشراف زاده ( که میخواد با زندگی اجتماعی آشنا بشود )

پیشنهاد
٣

پناه بر خدا، محض رضای خدا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

پیشرفت کردن، بسیار مورد توجه قرار گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

مناسب حال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کنایه از بسیار تحت نظر بودن، به راحتی دیده شدن، هست و نیست کسی در معرض دید عموم قرار گرفتن ( مثل ستاره های سینما ) شرایطی که همه از کارت سر دربیارن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کلی گویی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

پیشگویی کردن، ادعا کردن وانمود کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ریشه کن کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

جمع کردن، جمع و جور کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

جعل کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

نرمش کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

معذور بودن ( در کاری یا تصمیمی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

انتظار چیزی یا کسی را نداشتن ( در صورتیکه بعید هم نیست )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

احاطه کردن به کسی یا چیزی ( بصورت آرام و خزنده )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

چابک سوار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در موارد نادر کلبه یا آلونک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

واگذار کردن - مثلا امتیاز سهام یا ایده ایی رو به کسی واگذار کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

بدون تعارف کاری را انجام دادن - تعارفات را کنار گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

در موارد نادر به معنی چیزیکه اول صبح میخورن نزدیک به صبحانه به معنی ناشتایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ابتکار عمل رو به دست گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

پشت گرمی داشتن - دلگرمی - بعضی موار به معنی امید داشتن به چیزی در دور دست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

داوطلب شدن - پیش افتادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

از حمایت شما متشکرم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دراز به دراز خوابیدن - ولو شدن به پشت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

عقلشونو از دست دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیش بینی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به اندازه کافی دل و جرات داری؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مجردم، از هفت دولت آزادم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

عقیده خودرو داشتن، افکار مستقل داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ابوقراضه، قارقارک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فیصله دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

گاهی در حالت صفت به معنی ( بی پروایی ) و ( بی احتیاطی ) هم میآید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

هم آوازی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوبت - دور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سرافکندگی - شرمندگی - خجالت زدگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ریسک کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در پوست خود نگنجیدن - خیلی هیجانزده شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قپی در کردن - دروغ شاخدار I don't see nothing funny in her talking like a cowhand منکه چیز خنده داری تو حرف زدنش مثل دروغ گفتن ( خالی بندی ) نمیبینم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

آبرو - وجهه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

احترامگذاشتن