folding

/ˈfoʊldɪŋ//ˈfəʊldɪŋ/

تاشو

جمله های نمونه

1. a folding chair
صندلی تاشو

2. In banquet halls folding partitions are very popular.
[ترجمه گوگل]در سالن های ضیافت پارتیشن های تاشو بسیار محبوب هستند
[ترجمه ترگمان]در سالن های ضیافت، افرازهای تاشو بسیار محبوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She began folding up her embroidery.
[ترجمه گوگل]او شروع به تا زدن گلدوزی هایش کرد
[ترجمه ترگمان]گلدوزی و گلدوزی خود را جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She bundled her clothes into the drawer without folding them.
[ترجمه امیرعباس کاری] او لباس هایش را بدون تاشدن آنها در کشو قرار داد
|
[ترجمه گوگل]لباس هایش را بدون اینکه تا کند داخل کشو گذاشت
[ترجمه ترگمان]لباس هایش را در کشو گذاشت و آن ها را تا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The comedian had the audience folding up.
[ترجمه گوگل]کمدین تماشاگران را وادار به تا زدن کرد
[ترجمه ترگمان]این کمدین تماشاچیان را تا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. 500 small businesses were folding each week.
[ترجمه گوگل]500 کسب و کار کوچک هر هفته در حال جمع شدن بودند
[ترجمه ترگمان]۵۰۰ کسب و کاره ای کوچک هر هفته در آغوش گرفته می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The company also has a selection of folding beds, sofa beds, bunks, traditional and continental headboards and pillows.
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین مجموعه‌ای از تخت‌خواب‌های تاشو، مبل‌های تختخواب‌شو، تخت‌خواب‌ها، سر تخت‌ها و بالش‌های سنتی و قاره‌ای دارد
[ترجمه ترگمان]این شرکت همچنین تعدادی تخت خواب تاشو، تخت های مبل، تختی، سنتی و قاره ای و بالش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bingham reappears with a metal folding chair.
[ترجمه گوگل]بینگهام با یک صندلی تاشو فلزی دوباره ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]Bingham با یک صندلی تاشو فلزی باز شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Folding is its essential property along an axis of symmetry so that the two halves make a perfect overlay.
[ترجمه گوگل]تاشو ویژگی اساسی آن در امتداد یک محور تقارن است به طوری که دو نیمه یک پوشش کامل ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]Folding ویژگی اساسی آن در امتداد محور تقارن است به طوری که این دو نیمه پوششی کامل را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A search of the outside store revealed two folding canvas garden chairs, dilapidated but useable.
[ترجمه گوگل]در بازرسی از فروشگاه بیرونی، دو صندلی باغ تاشو بوم، فرسوده اما قابل استفاده پیدا شد
[ترجمه ترگمان]به دنبال انبار بیرون ساختمان، دو صندلی کرباسی که روی آن چیده شده بود را به هم وصل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stretching plus folding lead to mixing by distancing neighboring points and bringing distant points into close proximity.
[ترجمه گوگل]کشش به علاوه تا کردن منجر به اختلاط با دور کردن نقاط همسایه و نزدیک کردن نقاط دور به نزدیکی می شود
[ترجمه ترگمان]کشش و کشش بیشتر باعث می شود تا با فاصله گرفتن از نقاط مجاور ترکیب شود و نقاط دور را به هم نزدیک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To the rear of the glazed, folding partition lay the larger, higher volume of the original school-room.
[ترجمه گوگل]در پشت پارتیشن تاشو و لعابدار، حجم بزرگتر و بالاتر اتاق مدرسه اصلی قرار داشت
[ترجمه ترگمان]پشت دیواره ای شیشه ای، قسمت بزرگ تر و بلندتر اتاق اصلی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Continue folding at a right angle to the end of strip.
[ترجمه گوگل]تا زدن را با زاویه قائم به انتهای نوار ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]به تا خود را در زاویه مناسب تا انتهای نوار پیچ دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She did not insist on folding all her clothes, but used the closet too.
[ترجمه گوگل]او اصرار نداشت که همه لباس هایش را تا کند، اما از کمد هم استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]او اصراری نداشت که تمام لباس هایش را جمع کند، اما از کمد هم استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] چین خوردگی
[برق و الکترونیک] پدیده تا شدن
[زمین شناسی] چین خوردگی
[نساجی] چین خوردگی - تا خوردگی - طاقچه پیچی ( پیچیدن پارچه و متراژ نمودن آن ) - تا شدن - تا خوردن
[نفت] چین خوردگی

انگلیسی به انگلیسی

• foldable, portable
act of bending or doubling over
a folding table, bicycle, or other object can be folded into a smaller shape to make it easier to carry or store.

پیشنهاد کاربران

باز کردن ( لا یا لولا ) ، کنار زدن روکش یا کاور، پوشش چیزی را باز کردن یا کنار زدن
1. قابلیت تا شدن
2. زمین شناسی
خمیدگی در سنگ های چینه ای که از حرکات درون پوسته زمین حاصل می شود و ساختارهایی مانند تاقدیس و ناودیس را ایجاد می کند.
Folding shirt : پیراهن چروک
جمع کردن، جمع و جور کردن
تا خوردن
چین خوردگی
به هم آمیختن
لوله کردن

بپرس