languorous

/ˈlænɡərəs//ˈlænɡərəs/

معنی: ضعیف، مست، پژمرده
معانی دیگر: مست، ضعیف، پژمرده

جمله های نمونه

1. There are languorous afternoons and evenings swimming and smoking pot.
[ترجمه گوگل]بعدازظهرها و غروب‌های بی‌حالی برای شنا و سیگار کشیدن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهرهای سردی است و بعدازظهرها شنا می کنند و مشغول سیگار کشیدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Every lingering shred of sleep, every languorous thought of Johnny, was wiped from her mind.
[ترجمه گوگل]هر ذره خواب طولانی، هر فکر کسالت بار جانی از ذهنش پاک شد
[ترجمه ترگمان]هر لحظه خواب، هر اندیشه languorous از جانی را از ذهن خود پاک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A maze of desires, emotions ripened prematurely languorous and listless moods, all written on my face.
[ترجمه گوگل]پیچ و خم از آرزوها، احساسات، حالات بی حال و بی حال پیش از موعد رسیده بود، همه روی صورتم نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]احساسات و عواطف و عواطف و احساسات بی حال و بی حال و بی حال و بی حال هر چه بر صورتم نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The atmosphere beneath is languorous, and is so tinged with azure that what artists call the middle distance partakes also of that hue, while the horizon beyond is of the deepest ultramarine.
[ترجمه گوگل]اتمسفر زیر آن تنومند است و چنان با رنگ لاجوردی رنگ آمیزی شده است که آنچه هنرمندان فاصله میانی می نامند از آن رنگ نیز برخوردار است، در حالی که افق فراتر از عمیق ترین افق های ماورایی است
[ترجمه ترگمان]فضای زیر بالش سست کننده است، و چنان با azure در آمیخته است که هنرمندان آن را هم چنین رنگ میانه می نامند، در حالی که افق فراتر از عمیق ترین ultramarine است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Enhancing, occupation of file handling crew are languorous with circadian rhythm bEing accelerated and actuating pressure already become the assignable occupational disease.
[ترجمه گوگل]افزایش، شغل خدمه رسیدگی به پرونده ها با ریتم شبانه روزی شتاب گرفته و فشار تحریک شده به بیماری شغلی قابل تخصیص تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]بهبود بخشیدن به کار خدمه با ریتم شبانه روزی که با ریتم شبانه روزی کار می کنند being و تحریک کردن فشار در حال حاضر تبدیل به یک بیماری شغلی assignable می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Languorous, luxurious, soft and sleek, the yarns can be smart and classic, but with a hidden edge of perversion .
[ترجمه گوگل]نخ‌های شلوغ، مجلل، نرم و براق، می‌توانند هوشمند و کلاسیک باشند، اما با لبه‌ای از انحراف پنهان
[ترجمه ترگمان]languorous، تجمل، نرم و نرم، the می توانند باهوش و کلاسیک باشند، اما با حاشیه پنهان شدگان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Enhancing, occupation of file handling crew are languorous with circadian rhythm being accelerated and actuating pressure already become the assignable occupational disease.
[ترجمه گوگل]افزایش، شغل خدمه رسیدگی به پرونده با ریتم شبانه روزی تسریع شده و فشار فعال در حال حاضر به بیماری شغلی قابل تخصیص تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]بهبود بخشیدن به کار خدمه با ریتم شبانه روزی که با ریتم شبانه روزی کار می کنند در حال کاهش هستند و تحریک در حال تحریک در حال حاضر تبدیل به یک بیماری شغلی assignable شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For two days he was languorous and esteemed.
[ترجمه گوگل]دو روز کسالت و ارجمند بود
[ترجمه ترگمان]برای دو روز او بی احساس و esteemed بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We gave shade on languorous summer days.
[ترجمه گوگل]در روزهای سرد تابستان سایه می‌دادیم
[ترجمه ترگمان]روزه ای تابستان را به سایه انداختیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. File handling crew; Occupation is languorous; Achievement effect is managed.
[ترجمه گوگل]خدمه رسیدگی به پرونده؛ شغل کسالت بار است اثر دستاورد مدیریت می شود
[ترجمه ترگمان]خدمه جابجایی پرونده؛ شغل سست کننده است؛ اثر موفقیت مدیریت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some one says Fuzhou is a languorous and idle city.
[ترجمه گوگل]یکی می‌گوید فوژو شهری کسالت‌بار و بیکار است
[ترجمه ترگمان]یکی می گوید که Fuzhou یک شهر سست کننده و تنبل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was disconcerting weather, people yawned long and lazily, feeling languorous and happy at the same time.
[ترجمه گوگل]هوای نگران کننده بود، مردم خمیازه طولانی و تنبلی می کشیدند، در عین حال احساس بی حالی و خوشحالی می کردند
[ترجمه ترگمان]هوا گیج کننده بود و مردم خمیازه کشان و تنبلی خمیازه می کشیدند و در عین حال احساس languorous و happy می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bob Bowman, longtime coach of swimming phenom Michael Phelps, was once asked why Phelps did not swim the languorous distance sets that were part of some other competitors' regimens.
[ترجمه گوگل]باب بومن، مربی باسابقه شنا، مایکل فلپس، یک بار از او پرسیده شد که چرا فلپس ست های مسافتی خسته کننده را که بخشی از رژیم های دیگر رقبا بود، شنا نمی کند
[ترجمه ترگمان]\"باب بومن\"، مربی طولانی مدت شنا مایکل فلپس، یک بار پرسید که چرا فلپس این راه دور را که بخشی از یک رژیم دیگر است، شنا نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضعیف (صفت)
light, lean, anemic, weak, faint, weakly, feeble, flagging, anile, asthenic, slack, atonic, infirm, fragile, pusillanimous, sappy, puny, feeblish, languid, shaky, rickety, languorous, weakish, wonky, powerless

مست (صفت)
loaded, drunk, boozy, drunken, intoxicated, plastered, groggy, tipsy, instable, languorous, soused

پژمرده (صفت)
withered, sere, sad, pale, withering, sear, droopy, faded, languorous

انگلیسی به انگلیسی

• weak, limp; slow; listless, apathetic, lacking interest
if you describe something as languorous, you mean that it is lazy, relaxed, and not energetic, usually in a pleasant way.

پیشنهاد کاربران

languorous \ ˈlaŋ - gə - rəs \ adjective
: lacking energy or liveliness; dreamy
◀️ Last summer, with Home Studios operating remotely during the pandemic, the couple rented a 1920 stone farmhouse on Andros, in the Cyclades. Settling in wasn’t without its challenges — there are no post offices, or even addresses, on the island — but the languorous lifestyle there soon led them both in new directions
...
[مشاهده متن کامل]

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : languidness / languor
✅️ صفت ( adjective ) : languid / languorous
✅️ قید ( adverb ) : languidly / languorously

بپرس