پیشنهادهای بهنوش عافیتطلب (٣٥٩)
در فضای عمومی
بیش از پیش
روی خوش نشان دادن
با کمالات
شیفتۀ الکل
به احترامِ
محقّر
خاک ( جایی ) را به توبره کشیدن
گاهی می توان معادل �یک سروگردن بالاتر بودن� را برای این واژه در نظر گرفت.
همراه با
جرعه، پیک
( دربارۀ عادت ) پیدا کردن، کسب کردن
ناحیۀ مرکزی
مشتری دائمی، پای ثابت ( از فرهنگ پویا )
بُرش، ضمانت اجرایی ( از فرهنگ پویا )
حرف حساب
مجریان، مسئولان
پیشنهاد
محتوم، گریزناپذیر
آبجوخانه
خرابی به بار آوردن
متارکۀ مودروس
بین گروهی
گروه سه نفره، تیم سه نفره ( از فرهنگ پویا )
رنگ یاسی
سرسام آور، بی رویه، نامعقول؛ مثلاً در ترکیب �steep taxes�
کمرشکن
یک کلام
هیئت نمایندگی
بی سروصدا
محوطه
نابسامان
هرچه باداباد
موقعیت مناسب، جای پای محکم
اعیان نشین
فرقه ای، اقلیتی
لات، قلدر، قلچماق [به صورت جمع] اوباش، اراذل و اوباش ( از فرهنگ پویا )
دخمه
پادرهوا، بلاتکلیف
خشک، غیرمنعطف
پناهگاه، مأمن
حلاوت
لکّ ولک کردن
اقدام
ماجراجو، اهل خطر
گاهی �از آن طرف� هم معنی می دهد.
در خدمت کسی بودن
ریش ریش شدن
مسکرات
روستازدگی