پیشنهادهای بهنوش عافیتطلب (٣٥٩)
به باد ملامت گرفتن
کاشف به عمل آمدن
اوضاع بر همین منوال بودن
زندگی کسی به چیزی بند بودن
با حرص و ولع
سبک وسیاق مثلا: in Irish fashion: به سبک وسیاق ایرلندی ها
خشونت ورزی
( ادبی ) گسیل ساختن
شوراندن
گروه چماق به دست
در امان نگاه داشتن
کسی را باعث وبانی چیزی دانستن
جانانه مثال: true friendship: رفاقتی جانانه
در ترکیباتی مثل brisk business می توان از معادل �کاروبار کسی سکه بودن� استفاده کرد.
کمِ کم ( مثلاً: کمِ کم ۱۰۰ دلار می ارزد. )
گشت وگذار
( دربارۀ رنگ پوست ) سرخ وسفید
( رنگ ) زرشکی، سماقی
مرکز رفاه سالمندان
شوتِ زباله
سرتاپا all wet: سرتاپا خیس
دید زدن
ناغافل
به مرور زمان بیشتر شدن
شور چیزی را درآوردن
با فراغ بال
وسعت نظر
شرعاً
بقاع مقدس
یونانی مآب
در حالت جمع ( Sunnites ) : اهل تسنّن
در حالت جمع ( Shiites ) : اهل تشیع
نقش پررنگ
سیر نزولی داشتن
سیر صعودی داشتن
هدف حمله قرار دادن، در تیررس حملات قرار گرفتن
در کسوتِ
می باره
اشارات نظر [با] علم و اشاره
هنجارین
مستانه
هرزه زدایی شده، سانسورشده
دوای درد
۱. امتیاز دادن، عقب نشینی کردن، کوتاه آمدن ۲. مصالحه کردن، سازش کردن ( از فرهنگ پویا )
بارها و بارها
اعتراض برانگیز
غُد
دهن کجی سکۀ یک پول کردن
از آن طرف، از آن طرف هم
فاسد، خراب