striving


معنی: مجاهد

جمله های نمونه

1. we are all striving towards a common goal
ما همگی در جهت هدف مشترکی کوشا هستیم.

2. medicine was the prize david was striving for
پزشکی هدفی بود که داوید برای آن می کوشید.

3. In education we are striving not to teach youth to make a living, but to make a life.
[ترجمه مهدی] ما در آموزش و پرورش می کوشیم که به جوانان بیاموزیم چگونه زندگی را بسازند، نه اینکه چگونه زندگی کنند
|
[ترجمه گوگل]در آموزش و پرورش تلاش می کنیم نه اینکه به جوانان امرار معاش را بیاموزیم، بلکه برای ساختن زندگی تلاش می کنیم
[ترجمه ترگمان]در تحصیل، ما تلاش می کنیم که به جوانان آموزش دهیم که زندگی کنند، بلکه زندگی را بسازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is ill sitting at Rome and striving with the Pope.
[ترجمه گوگل]این بد است که در رم نشسته و با پاپ مبارزه کند
[ترجمه ترگمان]در رم نشستن و کوشش با پاپ ناخوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I was still striving to be successful.
[ترجمه گوگل]من همچنان برای موفقیت تلاش می کردم
[ترجمه ترگمان]من هنوز سعی می کردم موفق باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I am striving to explain explicitly.
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم به صراحت توضیح دهم
[ترجمه ترگمان]من در تلاش هستم که به صراحت توضیح دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Vegetarian monks striving for holiness gladly take on most of the nasty work.
[ترجمه گوگل]راهبان گیاهخواری که برای تقدس تلاش می کنند، بیشتر کارهای زشت را با کمال میل انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]راهبان گیاه خواران که در حال تلاش برای تقدس هستند، با کمال میل بیشتر کاره ای زننده را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Toni has been striving to achieve musical recognition for the past ten years.
[ترجمه گوگل]تونی در ده سال گذشته برای دستیابی به شهرت موسیقی تلاش کرده است
[ترجمه ترگمان]تونی در تلاش است تا برای ده سال گذشته به رسمیت موسیقی دست پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The striving to become an effective member of society is part of the motivation that activates development of the personality.
[ترجمه گوگل]تلاش برای تبدیل شدن به عضوی موثر در جامعه بخشی از انگیزه ای است که رشد شخصیت را فعال می کند
[ترجمه ترگمان]تلاش برای تبدیل شدن به یک عضو موثر جامعه بخشی از انگیزه ای است که رشد شخصیت را فعال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. School-to-work systems are striving to create a new form of apprenticeship that combines formal learning in school and at work.
[ترجمه گوگل]سیستم های مدرسه به محل کار در تلاش برای ایجاد شکل جدیدی از کارآموزی هستند که ترکیبی از یادگیری رسمی در مدرسه و محل کار است
[ترجمه ترگمان]سیستم های مدرسه به کار در تلاشند تا یک شکل جدید از دوره شاگردی ایجاد کنند که یادگیری رسمی را در مدرسه و در محل کار ترکیب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I was now just impersonally a man, striving against the elements.
[ترجمه گوگل]من اکنون به طور غیرشخصی یک مرد بودم و در برابر عوامل مبارزه می‌کردم
[ترجمه ترگمان]من فقط یک نفر بودم که با عناصر کلنجار می رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His proper names show the same self-conscious striving for a romantic atmosphere.
[ترجمه گوگل]نام های خاص او نشان دهنده همان تلاش خودآگاهانه برای یک فضای رمانتیک است
[ترجمه ترگمان]اسم های درست او همان حس هشیاری را نشان می دهد که در حال تلاش برای یک محیط رمانتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The film studio is striving to improve its public image.
[ترجمه گوگل]استودیو فیلم در تلاش است تا وجهه عمومی خود را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]استودیو فیلم تلاش می کند تصویر عمومی خود را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Since those early days, telecommunications Companies have been striving constantly to make the network intelligent once again.
[ترجمه گوگل]از همان روزهای اولیه، شرکت های مخابراتی همواره در تلاش بوده اند تا یک بار دیگر شبکه را هوشمند کنند
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد شرکت های مخابرات پیوسته تلاش می کنند که بار دیگر شبکه را هوشمند کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجاهد (صفت)
fighting, zealous, striving

انگلیسی به انگلیسی

• strenuous effort made to attain a goal, effortful attempt to accomplish a task

پیشنهاد کاربران

سماجت، اصرار
عزم راسخ ( his striving for an ideal perfection )
attempt
در تکاپو، در حال تکاپو
کوشا
کوشش
تلاش کردن

بپرس