پیشنهاد‌های غزال سرخ (١,٣٧١)

بازدید
٣,٣٨١
پیشنهاد
١

مسأله درباره . . . این است که قضیه ی . . . این است که

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

very keen; enthusiastic. an avid reader ( postpositive; often foll by: for or of eager ( for ) ; desirous ( of ) ; greedy ( for کشته مرده هوادار دو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

مک میلیان دیکشنری: to say that you belong to a particular group or category; to describe yourself as belonging to that group or category He began i ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

دانش پیشین در این باره توضیحات به فارسی در این نشانی قابل دسترسی است: https://patentoffice. ir/glossary/22/دانش - پیشین این هم صفحه ی ویکیپدیای انگل ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

be very successful in an undertaking or enterprise بسیار مؤفق شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

. grow in ( something ) to begin to have more of a particular quality . She was growing in confidence every day . The area has gradually grown in im ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به نقل از میریام وبستر: to open suddenly and quickly

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

تمام وقت فول تایم بیست و چهارساعته [محاوره] بیست و چهاری یکسره و بی وقفه شبانه روزی شب و روز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

به نقل از هزاره: 1 - پیشاهنگ، پیشرو، پیشتاز، پیشگام، پیشقدم 2 - کاشف، کاوشگر، مبتکر 3 - جمعیِ یکانِ مهندسی 4 - پیشاهنگ بودن، پیشرو بودن، پیشتاز بودن، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نقل از هزاره: بزرگ داشتن به عنوان گرامی داشتن به عنوان احترام گذاشتن به خواندن نامیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

. to make an extra effort . try very hard to achieve something � to do more than expected � to make special efforts زحمت فوق العاده کشیدن زحمت بی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به نقل از: The Free Dictionary certainly; without doubt قطعاً بدون شک !I've worked all my life to get to this position, so I'm sure as hell not go ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

در کورانِ به نقل از هزاره: در اوج گرمای [مجازی] در گرماگرمِ، در بحبوحه ی، در اوجِ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

اتاق جنگ اتاق تصمیم گیری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

ضدفرهنگ قاعده شکن عرف شکن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: [کهنه، به قصد طعنه] آدمِ برمامگوزید، آدم طاووس خصال، کج کلاه خان، آدم شیک وپیک

پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: [غذا، نوشیدنی و غیره] اضافه کردن به، افزودن به، ریختن در

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

سیانور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

به نقل از هزاره: 1 - [مبلغ و غیره] وارد کردن، به. . . دادن 2 - تلفن کردن به، تلفن زدن به، به. . . زنگ زدن، تلفنی تماس گرفتن با

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نقل از هزاره: خبرنگار کم تجربه خبرنگار جوان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

آرامبخش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: [پلیس] قضیه را کشف کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

lead to end [چیزی را] به پایان سوق دادن پایان [چیزی را] رقم زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: لت و پار ژنده درب و داغون پاره و پوره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

. get someone back to normal, financially, medically, mentally, etc مثال: . We will put him on his feet and help him along کسی را به حالت عادی برگرد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

نظرگیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

میریام ـ وبستر: the cause of one's becoming a better person مثال: . His time in the army was the making of him عامل ارتقای عاملِ بهتر شدنِ موجبِ ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

انبار ضایعات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

برخلاف چیزی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ارتباط داشتن با تماس داشتن با رابطه داشتن با در تماس بودن با

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوباره خرید کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

progress towards something better or ascend a series of ranks through hard work ترقی کردن خود را بالا کشیدن پیش رفتن از مدارج ترقی بالا رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

be impossible for someone to forget در ذهن کسی نقش بستن در یادِ کسی ماندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

A product line is a group of related products all marketed under a single brand name that is sold by the same company. Companies sell multiple produc ...

پیشنهاد
٢

مک میلیان: to be intended for a particular purpose . The law was designed to protect victims from nuisances such as noisy neighbours . The cell was ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

نظرگیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

used to refer vaguely to other things associated with what has been mentioned "you'll still get paid and everything" و بقیه و غیره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

to decide to forget about or ignore someone or something آگاهانه ندیده گرفتن آگاهانه فراموش کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

گور قبر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گورستان گور قبر آرامگاه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به نقل از هزاره: مطرود رانده شده محروم از محبت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

hit the fan ( third - person singular simple present hits the fan, present participle hitting the fan, simple past and past participle hit the fan ) ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. ( literal speed ) not able to do as fast as required: “couldn’t shut it down fast enough” ( the thing blew up because I wasn’t fast enough ) , “co ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

withdraw or resign from a position or office "he stood down as leader of the party" استعفا دادن کناره گیری کردن کنار رفتن کنار گذاشته شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

دوره ی زمانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

اندرو به صورت مخفف در قالب اندی و درو به کار می رود نقل از ویکیپدیای انگلیسی: Andrew is the English form of a given name common in many countries. I ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

به بهای سنگینی آموختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

به بهای گزاف آموختن به قیمت گزاف آموختن با مکافات آموختن با تجربه ی سختی آموختن بعد از تجربه ی دشواری آموختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

به نقل از هزاره: با زحمت بسیار با بدبختی با تلاش بسیار _______________ با مکافات به بهای گزاف به قیمت گزاف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

صاف و پوست کنده رک و صریح صاف و صریح