پیشنهادهای غزال سرخ (١,٢٩٢)
از اساس از بنیان
A method of judging the flavour of foods by examination of a list of the separate factors into which the flavour can be analysed, the so‐called chara ...
To perform ( something ) in front of a specific audience To perform ( something ) with a specific audience or portion of the audience in mind
به یک معنی به نوعی به تعبیری به عبارتی از یک جهت،
Buying public = the group of people who are purchasing whatever the businessmen are selling گروه مشتریان گروه خریداران
گروه خدمات به مشتری
احمقانه
ماتریالیسم مادی گرایی پول پرستی
( در ایده یا کار یا مؤفقیتی ) سهم داشتن ( در ایده یا کتر یا مؤفقیتی ) نقش داشتن
به نقل از هزاره: ضعیف
شکست خوردن مؤفق نشدن
راز مگو راز پنهان
خانواده ی متوسط خانواده ی معمولی خانواده ی طبقه ی متوسط
فولکس قورباغه ای Volkswagen Beetle
1 - act in such a way as to have an effect on each other. 2 - communicate or be involved directly. تعامل داشتن سروکار داشتن روابط متقابل داشتن بر ...
very modern and using the most recent ideas and methods به نقل از کمبریج فوق پیشرفته آخرین مدل ( برای خودرو ) به روز مدرن ترین
the tendency of some consumers to continue buying the same brand of goods rather than competing brands
پرورش
مرگبار بسیار خطرناک very dangerous
به نقل از هزاره: رقابت جو، رقابت طلب، اهل رقابت
به نقل از هزاره: 1 - موی دماغ کسی شدن، کسی را مگسی کردن، کفر کسی را درآوردن 2 - تو دل کسی جا گرفتن، جلب توجهِ کسی را کردن، کسی را مجذوب خود کردن
رستوران بیرون بر
تلفظ به فارسی: مَریِت
مشخصه
انگیزه بخشیدن تشویق کردن
A question that is very important and/or difficult to answer سؤال بسیار مهم یا دشوار
با قیمتی مناسب
خوش درخشیدن
به نقل از هزاره: کلیدی، اصلی، مهم، عمده ( . adj )
به نقل از هزاره: سبک، مُد
چرخش
A clothing line is a collection of garments on a theme, or for a particular season. It could be for a limited time, and will . change. It is a subs ...
طی مدتِ
در طولِ در دورانِ درحینِ
مد نظر مورد نظر
به نقل از فرهنگِ هزاره: نمونه مؤفق مؤفقیت
مورد پسند بودن کالینز دیکشنری: Another word for appeal to someone: attract, interest, draw, please, invite جذاب بودن، علاقه داشتن، جلب توجه کردن،
to show a certain characteristic very clearly به نقل از میریام وبستر ویژگی مشخص و آشکاری داشتن
To take something with a "grain of salt" or "pinch of salt" is an English language idiom that means to view something with skepticism or not to inter ...
اگه بشه گفت
به کلی کلاً من حیث المجموع مجموعاً درمجموع به طور کلی سراپا به تمامی تماماً
نواده اعقاب ذریه اسلاف
فرهنگ هزاره: مربوط، مطرح، بجا، مناسب
ترکیب جمعیتی
( advertise or promote ( something تبلیغ کردن
مخاطبان مستمعان شنوندگان بینندگان تماشاگران
بالغ بر
pay attention توجه کردن، توجه داشتن،
کمبریج: If something you have done pays off, it is successful مؤفق مؤفقیت آمیز
برگرفتن نام از چیزی یا کسی نامگذاری به احترام کسی یا چیزی همنام بودن با کسی یا چیزی