پیشنهادهای غزال سرخ (١,٢٩٢)
نه چیز دیگری ولاغیر
up until and including the present time تا به امروز تاکنون
stay down; to fail; stay back مردود شدن رد شدن تجدید شدن
به نقل از هزاره: نمونه، ناب، اصیل
به نقل از هزاره: 1 - کارگاه، سالن کارخانه 2 - کارگرانِ ( کارخانه )
به نقل از هزاره: مددِ معاش [در بریتانیا]
به نقل از هزاره: 1 - جالب اینکه، شگفت اینکه، گفتنی اینکه، شایان ذکر است که 2 - به طرز استثنایی، به طور چشمگیری، به نحو فوق العاده ای
به نقل از هزاره: بنا به تعریف خود برحسب تعریف
به نقل از کمبریج: to affect other people's opinion of someone or something, especially in a bad way تأثیر گذاشتن بر تأثیر داشتن بر مثال ها: When one ...
not mostly
سال ها در طول سالیان طی سالیان
A combined effort is made by two or more groups of people at the same time تلاش جمعی تقلای جمعی کوشش گروهی کوشش جمعی
به نقل از هزاره: 1. متعهد، دلسوز، پایبند، علاقه مند، مشتاق 2. ( کامپیوتر و غیره ) اختصاصی
. to give you an idea" means "to tell you", "to let you know", or somthing like these"
مدت ها
به نقل از هزاره: مخصوصٍ خاصِ ویژه ی پیشنهاد من: مختصِ
به منزله ی . . . بودن در حکمِ . . . . بودن به مثابه. . . بودن
به نقل از هزاره: زندگی پروپیمان زندگی پربرکت پزندگی خوب زندگی مرفه ( مذهب ) زندگی پرهیزکارانه
very famous or popular, especially being considered to represent particular opinions or a particular time relating to or characteristic of a famous ...
مدل تازه مدل جدید مدلِ به روز نسخه ی جدید سری جدید
. keep abreast of current thinking or developments "resorts need to move with the times by providing clean beaches and modernized hotels" همگام با ز ...
مسأله درباره . . . این است که قضیه ی . . . این است که
very keen; enthusiastic. an avid reader ( postpositive; often foll by: for or of eager ( for ) ; desirous ( of ) ; greedy ( for کشته مرده هوادار دو ...
مک میلیان دیکشنری: to say that you belong to a particular group or category; to describe yourself as belonging to that group or category He began i ...
دانش پیشین در این باره توضیحات به فارسی در این نشانی قابل دسترسی است: https://patentoffice. ir/glossary/22/دانش - پیشین این هم صفحه ی ویکیپدیای انگل ...
be very successful in an undertaking or enterprise بسیار مؤفق شدن
. grow in ( something ) to begin to have more of a particular quality . She was growing in confidence every day . The area has gradually grown in im ...
به نقل از میریام وبستر: to open suddenly and quickly
تمام وقت فول تایم بیست و چهارساعته [محاوره] بیست و چهاری یکسره و بی وقفه شبانه روزی شب و روز
به نقل از هزاره: 1 - پیشاهنگ، پیشرو، پیشتاز، پیشگام، پیشقدم 2 - کاشف، کاوشگر، مبتکر 3 - جمعیِ یکانِ مهندسی 4 - پیشاهنگ بودن، پیشرو بودن، پیشتاز بودن، ...
به نقل از هزاره: بزرگ داشتن به عنوان گرامی داشتن به عنوان احترام گذاشتن به خواندن نامیدن
. to make an extra effort . try very hard to achieve something � to do more than expected � to make special efforts زحمت فوق العاده کشیدن زحمت بی ...
به نقل از: The Free Dictionary certainly; without doubt قطعاً بدون شک !I've worked all my life to get to this position, so I'm sure as hell not go ...
در کورانِ به نقل از هزاره: در اوج گرمای [مجازی] در گرماگرمِ، در بحبوحه ی، در اوجِ
اتاق جنگ اتاق تصمیم گیری
ضدفرهنگ قاعده شکن عرف شکن
به نقل از هزاره: [کهنه، به قصد طعنه] آدمِ برمامگوزید، آدم طاووس خصال، کج کلاه خان، آدم شیک وپیک
به نقل از هزاره: [غذا، نوشیدنی و غیره] اضافه کردن به، افزودن به، ریختن در
سیانور
به نقل از هزاره: 1 - [مبلغ و غیره] وارد کردن، به. . . دادن 2 - تلفن کردن به، تلفن زدن به، به. . . زنگ زدن، تلفنی تماس گرفتن با
به نقل از هزاره: خبرنگار کم تجربه خبرنگار جوان
آرامبخش
به نقل از هزاره: [پلیس] قضیه را کشف کردن
lead to end [چیزی را] به پایان سوق دادن پایان [چیزی را] رقم زدن
به نقل از هزاره: لت و پار ژنده درب و داغون پاره و پوره
. get someone back to normal, financially, medically, mentally, etc مثال: . We will put him on his feet and help him along کسی را به حالت عادی برگرد ...
نظرگیر
میریام ـ وبستر: the cause of one's becoming a better person مثال: . His time in the army was the making of him عامل ارتقای عاملِ بهتر شدنِ موجبِ ب ...
انبار ضایعات
برخلاف چیزی بودن