joyful

/ˌdʒɔɪfəl//ˈdʒoɪfəl/

معنی: خوشحال، شاد
معانی دیگر: دلشاد، خرمدل، مسرور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: joyfully (adv.), joyfulness (n.)
• : تعریف: full of joy; feeling, expressing, or causing great happiness.
مترادف: beatific, blissful, delighted, ecstatic, elated, enraptured, exultant, joyous, jubilant, rapturous
متضاد: depressing, depressing, distressing, down, joyless, miserable, sad, sorrowful, tragic, woeful
مشابه: blessed, festive, glad, happy, pleased, radiant, satisfied, thrilled, transported

- joyful newlyweds
[ترجمه گوگل] تازه عروس های شاد
[ترجمه ترگمان] تازه عروس و داماد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a joyful smile
[ترجمه گوگل] یک لبخند شاد
[ترجمه ترگمان] لبخندی شادمانه زد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She brought joyful news.
[ترجمه شان] او خبر های خوشی آورد.
|
[ترجمه گوگل] او خبر خوشحال کننده ای آورد
[ترجمه ترگمان] خبر خوشی به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The remembrance of past sorrow is joyful.
[ترجمه گوگل]یاد غم گذشته شادی آور است
[ترجمه ترگمان]خاطره غم و اندوه گذشته شادی بخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the day of prosperity be joyful, but in the day of adversity consider.
[ترجمه گوگل]در روز کامیابی شاد باشید، اما در روز سختی فکر کنید
[ترجمه ترگمان]در روز رونق، خوشحالی، اما در روز بدبختی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A joyful date to keep in mind and make a note of, is when a birthday comes around to you. Thank you for your love which makes our home warm and beautiful. It is only with you that I find true contentment. Nothing will ever come between us. Happy birthday to you!
[ترجمه گوگل]تاریخ شادی که باید در ذهن داشته باشید و یادداشت برداری کنید، زمانی است که یک روز تولد به سراغ شما می آید ممنون از محبت شما که خانه ما را گرم و زیبا می کند فقط با توست که من رضایت واقعی را می یابم هیچ وقت هیچ چیز بین ما نخواهد آمد تولدت مبارک!
[ترجمه ترگمان]یک قرار شادی بخش برای ادامه دادن در ذهن و نوشتن یک یادداشت، این است که روزی یک تولد به شما می رسد از عشق شما که خانه ما را گرم و زیبا می سازد متشکرم فقط با تو هستم که رضایت واقعی رو پیدا می کنم هیچ اتفاقی بین ما نمی افته! تولدت مبارک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Strive to make every day joyful and meaningful, not for others, but for myself.
[ترجمه گوگل]سعی کن هر روزت را نه برای دیگران، بلکه برای خودم شاد و پرمعنا بسازی
[ترجمه ترگمان]سعی کنید هر روز شاد و با معنی را امتحان کنید نه برای دیگران، بلکه برای خودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Best wishes for a joyful home together.
[ترجمه گوگل]بهترین آرزوها برای یک خانه شاد در کنار هم
[ترجمه ترگمان]بهترین آرزوها برای یک خانه شاد با هم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I lost no time in sending the joyful news to my parents at home.
[ترجمه شان] من هیچ زمانی را جهت فرستادن خبر های خوشحال کننده برای والدینم در وطن از دست ندادم.
|
[ترجمه گوگل]برای فرستادن این خبر خوشحال کننده برای پدر و مادرم در خانه وقت از دست ندادم
[ترجمه ترگمان]من هیچ زمانی برای فرستادن خبر خوشی به پدر و مادرم در خانه از دست ندادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Strive to make every day joyful and meaningful.
[ترجمه گوگل]سعی کنید هر روز را شاد و معنادار کنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید هر روز شاد و با معنی را امتحان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A wedding is a joyful celebration of love.
[ترجمه شان] مراسم عروسی، جشنی شادمانه برای عشق ( دوست داشتن ) است.
|
[ترجمه گوگل]عروسی جشن شادی عشق است
[ترجمه ترگمان]عروسی یک جشن شاد از عشق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A joyful heart is the inevitable result of a heart burning with love.
[ترجمه گوگل]قلب شاد نتیجه اجتناب ناپذیر دلی است که از عشق می سوزد
[ترجمه ترگمان]قلب شاد، نتیجه اجتناب ناپذیری است که قلبی سرشار از عشق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I don't have very much to feel joyful about/over at the moment.
[ترجمه گوگل]من در حال حاضر چیز زیادی برای احساس شادی و خوشحالی ندارم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر احساس شادی در این باره ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was joyful of her good result of the scientific experiments.
[ترجمه گوگل]او از نتیجه خوب خود در آزمایشات علمی خوشحال بود
[ترجمه ترگمان]از نتیجه خوب این آزمایش ها علمی خشنود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The meeting between the two families was a joyful one.
[ترجمه گوگل]دیدار دو خانواده با شادی همراه بود
[ترجمه ترگمان]دیدار بین این دو خانواده شادی بخش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Christmas is a joyful occasion for children.
[ترجمه گوگل]کریسمس یک مناسبت شاد برای کودکان است
[ترجمه ترگمان]کریسمس یک فرصت شاد برای بچه ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was a joyful reunion of all the family.
[ترجمه گوگل]این یک گردهمایی شادی از همه خانواده بود
[ترجمه ترگمان] یه تجدید دیدار شادی بخش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The film successfully recaptures the joyful style of the 1940s Hollywood musical.
[ترجمه گوگل]این فیلم با موفقیت سبک شاد موزیکال دهه 1940 هالیوود را بازیابی می کند
[ترجمه ترگمان]این فیلم با موفقیت سبک شادی موسیقی هالیوودی دهه ۱۹۴۰ را به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوشحال (صفت)
shining, pleasant, happy, high, vivacious, merry, amused, delighted, glad, cheerful, lucky, fortunate, gleeful, jolly, cheery, sprightly, sunny, joyful, riant, festal, mirthful, felicific, gladsome, lilting, gleesome

شاد (صفت)
happy, debonair, merry, glad, gleeful, cheery, light-hearted, joyful, festive, chirk, exultant, frolicsome, gamesome

انگلیسی به انگلیسی

• happy, filled with gladness; bringing joy and delight
something that is joyful causes happiness and pleasure.
a joyful person is extremely happy.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : joy / joyousness
✅️ صفت ( adjective ) : joyful / joyous
✅️ قید ( adverb ) : joyfully / joyously
فرحبخش
مسرت بخش
Very happy = joyful
شاداب، دلشاد
به نقل از هزاره:
1 - [شخص] شاد، خوشحال، سرحال، شنگول
2 - [خبر و غیره] شادی آور، شادی بخش، خوشحال کننده
بشاش

بپرس