پیشنهادهای غزال سرخ (١,٢٩٢)
to ask somebody to come to your home دعوت کردن به خانه
to ask somebody to come to your home دعوت کردن کسی به خانه
نان خشک
نان خشک دور نان
belonging to one مثال: . I haven't a dollar/dime/penny to my name . She has more than 20 novels to her name متعلق به کسی مالِ کسی به نام کسی ترجمه ...
a fertile spot in a desert, where water is found واحه
به نقل از هزاره: 1 - [شخص] شاد، خوشحال، سرحال، شنگول 2 - [خبر و غیره] شادی آور، شادی بخش، خوشحال کننده
تاثیر گذاشتن make a deep impression on تاثیر عمیق بر . . . گذاشتن
هزاران هزار
هزاران هزار
امرار معاش کردن از طریقِ گذراندن زندگی با کار در
come open suddenly مثال: the doors flew open in the strong gust ناگهان باز شدن
ناچار بودن به مجبور بودن به
به نقل از هزاره: پشت سر هم پی درپی متولی یکی پس از دیگری
به نقل از هزاره: پشت سر هم پی درپی متولی یکی پس از دیگری
به نقل از هزاره: پشت سر هم پی درپی متولی یکی پس از دیگری
مبادی آداب
به نقل از هزاره: سکته قلبی
حسابی ترساندن به نقل از هزاره: به وحشت انداختن زهره ترک کردن
از پیش هماهنگ شده از پیش توافق شده
رفتار متکبرانه
نهایت تلاش خود را کردن
خطر جدی خطر اساسی
if you keep someone posted, you inform them immediately of any changes or developments in a situation در جریان امور گذاشتن
به نقل از هزاره: بیماری سخت بیماری جدی بیماری خطرناک
خردسالی
دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساندن کمک رساندن
1. out of sight of the public at a theatre or organization "behind the scenes at London Zoo" 2. secretly "diplomatic manoeuvres going on behind the ...
When this happened; hereupon, after this moment با این حساب بر این اساس
pose a risk be dangerous be a threat � posed a threat � poses a threat � be a danger represent a danger تهدید کردن تهدید بودن تهدید نشان دادن
جد بزرگ پدرجد جد اعلا
Is yet to come=has not come yet, but we expect it to come in the future. The best is yet to come - the exact meaning depends on the context, but it ...
به نقل از کالینزدیکشنری: When you refer to a time or an event to come or one that is still to come, you are referring to a future time or event The s ...
به نقل از کمبریج: the opportunity to change your plans or choose between different ways of doing something: The law in this area is very . strict a ...
. To have a difficult responsibility or burden that one must handle on one's own مثال: . Nancy has had her cross to bear since her husband passed aw ...
به نقل از هزاره: دیده شدن در در انظار قرار داشتن جلب توجه کردن مورد توجه بودن چشم ها را به سوی خود متوجه کردن
در معرض دید مورد توجه
نامزدِ نمایندگی مجلس شدن نامزد انتخابات پارلمانی شدن
به نقل از هزاره: دمر، دمرو prone to: مستعدِ، آماده ی
به نقل از هزاره: مستعدِ آماده ی
A prepared publicity or news announcemen بیانیه ی مطبوعاتی
به نقل از ویکیپدیای انگلیسی: Crataegus ( /krəˈtiːɡəs/ ) , commonly called hawthorn, quickthorn, thornapple, May - tree, whitethorn, or hawberry, is a ...
با شلیک گلوله کشتن
به نقل از هزاره: 1 - قدم، گام 2 - [حرکت، پیشرفت و غیره] سرعت، آهنگ، شتاب 3 - [داستان] پویایی
مایحتاج
اجرایی عملیاتی عملی
همه ی تلاش را کردن نهایت تلاش را کردن از جان و دل مایه گذاشتن
چندملیتی چندفرهنگی جهان شهری به نقل از هزاره: جهان وطنی [شخص] جهان وطن جهانی
تا حد ممکن حتی الامکان حتی المقدور
( rare in the United States and Canada, common in Britain, Australia and New Zealand, slang, informal ) An expression of . dismay, disgust, anger, ...