پیشنهاد‌های غزال سرخ (١,٣٧١)

بازدید
٣,٣٨١
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

رستوران بیرون بر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

تلفظ به فارسی: مَریِت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مشخصه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

انگیزه بخشیدن تشویق کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

A question that is very important and/or difficult to answer سؤال بسیار مهم یا دشوار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

با قیمتی مناسب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوش درخشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به نقل از هزاره: کلیدی، اصلی، مهم، عمده ( . adj )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به نقل از هزاره: سبک، مُد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

چرخش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

A clothing line is a collection of garments on a theme, or for a particular season. It could be for a limited time, and will . change. It is a subs ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

طی مدتِ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در طولِ در دورانِ درحینِ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

مد نظر مورد نظر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از فرهنگِ هزاره: نمونه مؤفق مؤفقیت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مورد پسند بودن کالینز دیکشنری: Another word for appeal to someone: attract, interest, draw, please, invite جذاب بودن، علاقه داشتن، جلب توجه کردن،

پیشنهاد
١

to show a certain characteristic very clearly به نقل از میریام وبستر ویژگی مشخص و آشکاری داشتن

پیشنهاد
٧

To take something with a "grain of salt" or "pinch of salt" is an English language idiom that means to view something with skepticism or not to inter ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

اگه بشه گفت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به کلی کلاً من حیث المجموع مجموعاً درمجموع به طور کلی سراپا به تمامی تماماً

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

نواده اعقاب ذریه اسلاف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

فرهنگ هزاره: مربوط، مطرح، بجا، مناسب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ترکیب جمعیتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( advertise or promote ( something تبلیغ کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

مخاطبان مستمعان شنوندگان بینندگان تماشاگران

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

بالغ بر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

pay attention توجه کردن، توجه داشتن،

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

کمبریج: If something you have done pays off, it is successful مؤفق مؤفقیت آمیز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

برگرفتن نام از چیزی یا کسی نامگذاری به احترام کسی یا چیزی همنام بودن با کسی یا چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

completely fill or suffuse. اشباع شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

اشباع شده flood: completely fill or suffuse.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از هزاره: [محاوره] عالی، محشر، معرکه، خیلی خوب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

به طور دقیق به معنای ثبت نام در کلاسی و حضور در آن است، اما در ترجمه، برای حفظ ایجاز، می توان از تعابیری مثل یاد گرفتن، دوره دیدن، آموختن، هم استفاده ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

حرکت دائمی جریان دائمی جریان لاینقطع جریان بی وقفه جریان پیوسته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

assets set aside for the generation of profit or other benefit in the future ذخیره پس انداز امیدِ اقتصادی آینده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

دو ماه یک بار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

صفحه ی اول سایت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

( hold a group discussion to produce ideas ( as a verb همفکری کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

a long and often difficult process of personal change and development

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

در ترجمه برای اختصارنویسی و صورت فارسی به جمله دادن می توان آن را در حالت قیدی و به صورت �تصادفاً�، �اتفاقاً� و از این دست به کار برد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

قوت قلب

پیشنهاد
١

If you take something by the scruff on the neck, you take complete control of it تحت کنترل کامل درآوردن کامل مهار کردن تحت اختیار کامل درآوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

موقعیت دشوار شرایط سخت بداقبالی بدشانسی سخت ترین شرایط دشوارترین موقعیت ها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نقل از فرهنگ هزاره: ورشکستگی، ورشکست شدن، زمین خوردن ( برای شرکت ها و کسب و کارها )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

در اوج مؤفقیت بودن در بهترین حالت ممکن بودن the most powerful or most successful position in a profession, organization, etc

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

تولیدکننده قطعات اصلی قطعه ساز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بازارِ خواص پسند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

بهره گرفتن بهره گیری کردن بهره برداری کردن استثمار کردن به استثمار کشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١٨

adopt با adapt تفاوت دارد؛ دومی معنای تطابق و سازگاری می دهد، نه اولی. بنابراین معنایی که کاربر رضارضایی در بالا قید کرده اند، مطلقاً نادرست و گمراه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

inexpensive clothing produced rapidly by mass - market retailers in response to the latest trends. لباس ارزان قیمت