پیشنهاد‌های غزال سرخ (١,٢٩٢)

بازدید
١,٧١٧
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ّبرآورده کردن شرایط حائز معیارها بودن واجد معیارها بودن واجد شرایط بودن حائز شرایط بودن با شرایط مطابقت داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

حائز شرایی بودن واجد شرایطی بودن شرایطی را احراز کردن برآورده کردن شروط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

برآوردن نیازها برآورده کردن نیازها رفع نیازها ارضای نیازها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

حرف گوش کن مطیع فرمانبردار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

1 usually predicative motionless; stationary. 2 undisturbed or tranquil; silent and calm. 3 not sparkling or effervescent

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

( of a person ) tending to talk too loudly and in a blunt or opinionated way پرحرف پرچانه پرسروصدا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جنگل درختزار بیشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مضطرب پریشان حال نگران استرسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تعبیر دیگر حسن تعبیر تعبیری است از. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

محض اطمینان محضِ احتیاط محضِ ایمنی و احتیاط برای احتیاط بیشتر برای اطمینان بیشتر برای ایمنی و احتیاط بیشتر محضِ خاطرجمعی برای خاطرجمعی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

استان[ژاپن] ناحیه [ژاپن] قلمرو [ژاپن] منطقه [ژاپن]

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

خود را غرق کاری کردن عمیقاً سرگرمِ کاری شدن سراپا درگیر کاری شدن غرقه در کاری بودن سراپا مشغول کاری بودن در کاری غوطه ور شدن محوِ کاری شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

رابطه داشتن سروکار داشتن Become associated, especially in an emotional or sexual way. For example, He joined the company last year but never really ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

پرجنب و جوش پرهیجان پرتحرک پرشتاب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فناوری پیشرفته اَبَرفناوری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

جنون آمیز جنون آسا دیوانه وار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

the fans of a particular well - known person, group, team, etc. considered as a distinct social grouping هواداران طرفداران علاقه مندان سینه چاکان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-٢٠

بی ثبات کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

بی ثبات کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

To guide someone or something راهنمایی کردن هدایت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

گذشتن [زمان] رد شدن [زمان] سپری شدن [زمان] پیش رفتن [زمان]

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تمرینِ کارگاهی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

with an optimistic tone, with good news از دیدگاهی مثبت، خبرِ خوب اینکه، با لحنی امیدوارکننده،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

An expression of surprise or astonishment ای وای بر من اوه، خدای من ای وای

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

to be supposed to باید توقع می رود که انتظار می رود که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

What is hard graft? 1. work ( esp in the phrase hard graft ) کار سخت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

فارغ از

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

این قدر آن قدر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

The center of gravity of an object is the point where the mass averages out. If the object is rigid, its the point where gravity is effectively pulli ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

زیر نظرِ تحتِ مراقبتِ تحتِ نظارتِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مدت ها مثال: I could stay here for ages می توانم مدت ها اینجا بمانم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

of a wheel or shoe ) able to grip a surface well ) چسبناک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

تا حدی به نوعی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نقل از میریام - وبستر: used to say that something has not yet been decided or has not yet become clear مثال: . The jury is still out on whether th ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

سردر مغازه سردر فروشگاه تابلو فروشگاه ویترین فروشگاه ویترین مغازه نمای بیرونی مغازه نمای بیرونی فروشگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

یک تنه ایستادن به تنهایی کاری را پیش بُردن نترسیدن و پیش رفتن کم نیاوردن و پیش رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

دلگرمی حمایت پشتیبانی تشویق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

مکافات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از این نظر از این نگاه از این دریچه از این منظر از این زاویه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

زبان به کام گرفتن دندان روی جگر گذاشتن خشم خود را فروخوردن به خشم خود غلبه کردن خود را در زمان خشم کنترل کردن خشم خود را کنترل کردن

پیشنهاد
٢

در فارسی می گوییم: به سرعت باد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بُراده