پیشنهادهای علیرضاایرانیان (٦٤٩)
یکی از وسایل سحر و جادو، که به کار عاشقان دل سوخته و دلدادگان پرتمنا می آمد
طلسمی دو رو که بر یک روی آن تصویر یک مرد و بر روی دیگر آن تصویر یک زن حک شده بود و بر روی صفحه ای از پولاد قرار داشت. این طلسم برای رفع بلا، دفع جن و ...
طلسمی از جنس برنج که حروف و کلماتی غیرخوانا و همچنین تصویر زن و مردی به چسبیده بر روی آن حک شده بود، برای طلسم کردن مرد به عشق یک زن مورد استفاده قرا ...
شعبه ای از عدلیه ( دادگستری ) شبیه اتاق اصناف یا شوراهای حل اختلاف
مهمانی، مجلس جشن و سرور، ضیافتی که برای اسم گذاردن یا کسب اجازه ی کار ترتیب داده شده باشد
محله در ضلع جنوب غربی میدان قزوین که در ابتدای قرن ساخته شد و فواحش تهران، که در محلات مختلف مستقر بودند را اجباراً به این محله منتقل کردند. بسیاری ا ...
جعبه ای که در داخلش نواری عکس دار از برابر نور چراغ می گذشت و بچه ها از پشت ذره بین های درشت جلوی آن به تماشا می نشستند و شهرفرنگی برایشان تعریف می ک ...
صابون پز، شمع ریز
شکر قرمز، شکر مازندرانی. چیزی دانه مانند و به هم چسبیده به رنگ زرد تیره، دارای خاصیت دارویی و طعم نامطبوع.
فردی که کفش کهنه های بی مصرف را خریده، قطعات آن ها را از هم جدا کرده، زیره و رویه و داخل و آستری را برای مصارف مختلف می فروختند
جارو و جمع آوری سردستی
محکم کاری، اتمام حجت
لیلاج یا قمار راه بیندازی که از قماربازها ده درصد پول می گرفتند.
سکه ی نقره به ارزش سه شاهی
لقبی که بعد از کشته شدن ناصرالدین شاه، درباریان و برخی از مردم بر او نهادند.
بسته های زرورق پیچیده به اندازه ی بسته های چای به اسم شانسی اقبالی، نوعی جیب بری که از میان بسته ها، یکی که برای خودشان نشان شده بود، چیزی قیمتی مانن ...
یک ور شدن، طرفی سبک و طرفی سنگین تر گردیدن
شالی از پشم و ابریشم، ظریف و زیبا، در رنگ های نارنجی و آلبالویی و آبی
سیاه کردن کسی و حقه بازی، کلاه سازی، چشم بندی، حیله گری
بدبختی و خوار و منفور و مطرود بودن
نقالی بخشی از داستان رستم و سهراب در قهوه خانه که اوج داستان های نقالی محسوب می شد و در آن شب ها قهوه خانه بسیار شلوغ می شد
کلمه ی توهین است به معنی کولی خودفروش و قحبه های ارزان قیمت.
باطل شدن، از میان رفتن
برو برگرد
ظرف گلدان مانند از جنس برنج با دری شبیه به دهانه ی قیف که داخل آن خاکستر می ریختند. وسیله ای که افراد مسن و بیماران در آن خلط و آب دهان می انداختند.
سین مضموم و لام مشدد. چهار میخ، میخ آویز.
بی آبرو کردن، ارزش آدمی را به اندازه ی یک پشیز ناچیز رسانیدن.
پر حرفی
عزیز بودن به نزد شوهر و داشتن همخوابگی
بیلچه مانندی توگود و دسته دار برای برداشتن اجناس و امتعه ی بقالی و عطاری مثل جبوبات، آرد، شکر، بلغور، فلفل و زردچوبه وغیره
اتاقک یا آلاچیق یا چیزی شبیه آن که سردستی ساخته شده، حافظ سرما، گرما یا آفتاب باشد.
لباسی بلند به شکل لباده بود با این تفاوت که در جلو تکمه نداشت و به طور آزاد به تن می ایستاد و البسه ی زیر آن نمایان می گردید. سرداری چند چین درشت یا ...
سرجوخه
نام محله ای قدیمی در تهران که در تقاطع خیابان بوذرجمهری ( پانزده خرداد ) و سیروس ( مصطفی خمینی ) واقع شده است.
محلی که سخنور به سخنوری پردازد. جای دم زدن، گفتار، دمیدن، سخن گفتن
کامل، تمام عیار، همه چیز تمام
نوعی از مشاعره. جلساتی متشکل از جمعی شعرشناس که دو مبارز سخنور، یعنی شعردان و حافظ شعر آن را اداره کرده و دیگران را سرگرم می کردند. این جلسات عمدتاً ...
خط کش خیاطی از جنس تخته ی نازک و بلند که با آن اندازه گرفته، میزان برش پارچه را حساب می کردند.
در گذشته از آنجا که مردم ( خصوصاً عوام ) با ساعت و تقویم بیگانه بودند، اتفاقات بزرگ از قبیل آمدن سیل، زلزله، وبا، به حکومت رسیدن سلطان و غیره ملاکی ب ...
چیزی شیروانی مانند یا پوششی از پارچه یا چادر که جهت آفتاب گیر بر سردر دکان ها نصب می کنند. طاقی که در معابر و بین کوچه ها می سازند تا پوششی برای آفتا ...
محل نگهداری زنبورک ها که در تهران قدیم به گود زنبورک خانه یا چال زنبورک خانه معروف بود. این محل در شمال خیابان مولوی و نزدیک سر قبر آقا واقع شده بود.
روغن عقرب. عقرب را زنده در قوطی یا شیشه ی روغن کنجد یا روغن کرچک می انداختند و در شیشه را محکم می کردند تا عقرب در آن خفه شود. این روغن برای معالجه ی ...
فصد و خون از رگ گرفتن
رشته به رشته
مکان حیاط مانند با حوض آب و جایگاه های طشت مانند از ساروج جهت رختشویی بانوان که آبشان در چاه فرو می ریخت و به خارج شهر منتقل می شد.
دهاتی
شمردن با کلمات بر مبنای حروف ابجد که برای میزان مقاومت پهلوان در زورخانه استفاده می شد و عدد کامل آن 117 بود که از نام الله، محمد، علی و 114 سوره ی ق ...
کفشی مانند گیوه یا دمپایی از چرم که پشت و پاشنه داشته باشد بدون بند و سگک.
دبیت در اصل دویت هست با دال مفتوح. پارچه ای نخی ریزبافت آهار خورده ی براق محصول کشور روسیه که عوام به آن دبیت می گفتند. و از آن جهت شلوار و پیراهن سی ...
با دال مفتوح. پارچه ای نخی ریزبافت آهار خورده ی براق محصول کشور روسیه که عوام به آن دبیت می گفتند. و از آن جهت شلوار و پیراهن سیاه و عزاداری استفاده ...